تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۰۸ تير ۱۳۹۵

حقوق‌های‌نجومی کمتر از ضربه شهرام جزایری نیست

این حقوق‌‌های میلیونی درحالی پرداخت می‌شود که حقوق کارگران برخی از کارخانه‌ها پرداخت نشده است.
رویداد۲۴-این حقوق‌‌های میلیونی درحالی پرداخت می‌شود که حقوق کارگران برخی از کارخانه‌ها پرداخت نشده است.

این روزها موضوع فیش‌های حقوقی بالا بحث روز جامعه است. مهم‌ترین اثر منفی پرداخت حقوق‌های میلیونی که این روزها در جامعه مطرح شده، علاوه بر پدید آمدن اختلاف طبقاتی، به‌وجود آمدن بی اعتمادی اجتماعی در جامعه است. اعتماد اجتماعی در کنار سایر ارکان سرمایه‌ای، مهم‌ترین عامل پیشرفت یک کشور محسوب می‌شود.

 به نظر می‌‌رسد قبل از هر موضوعی باید کوشید از تخریب اعتماد اجتماعی در کشور جلوگیری کرد. زیرا در صورت از بین رفتن اعتماد اجتماعی، بازگرداندن آن اعتماد سال‌ها زمان می‌برد. به اعتقاد آگاهان کمترین کاری که در زمینه جبران ضررهای ناشی از پرداخت‌های میلیونی اخیر می‌توان انجام داد مجازات دریافت کنندگان، اصلاح قانون و تلاش در جهت عدم تکرار این موارد است.

 برای بررسی آثار اجتماعی حقوق‌های میلیونی بر جامعه، با دکتر امان ا... قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:

حقوق‌های نجومی چه اثری در جامعه دارد؟

از دیدگاه جامعه شناسانی مانند مارکس، نئومارکس‌ها و به‌طور کلی آن دسته از جامعه‌شناسانی که مانند مارکس تنها اقتصاد را مورد بررسی قرار نمی‌دهند و درتحولات جامعه مؤلفه‌های ذهنی را هم درجامعه شناسی ملاک تحلیل‌های خود قرار می‌دهند، اقتصاد مهم ‌ترین عامل در هرجامعه است؛ زیرا امروز بر اساس دیدگاه جامعه شناسان برذهنیت حاکم برجامعه بشری، برخلاف قرون وسطا ذهنیت مادی و حسی حاکم است. امروزه همه چیز درجهان با اقتصاد سنجیده می‌شود و اقتصاد زیربنای جامعه است.

زمانی که این زیربنا به قول مارکس تغییرکند در نتیجه آن تغییر همه چیز دگرگون می‌شود. فرض کنید روی یک میز براده‌های آهن ریخته شده است و روی میز و در قسمت زیرین آن یک آهن‌ربا قرار گرفته باشد. آهن ربا در این میز حکم زیر بنا و اقتصاد جامعه را دارد و جامعه با چرخش اقتصاد تغییرشکل می‌دهد. بنابراین جامعه به هیچ عنوان از دزدی اموال، ارتشاء و سوء استفاده و حقوق‌های غیرمتعارف گذشت نمی‌کند.

 چنانچه در چین حکم این‌گونه موارد اعدام است و در کره نیز شاهد بودیم زمانی که کارمند جزء یکی از وزارتخانه ‌ها رشوه دریافت کرده بود وزیر آن وزارتخانه خود کشی کرد و وقتی یک کارمند نامه سفارشی نوشت، رئیس جمهور استعفا کرد. در آلمان رئیس جمهور را به خاطر همراهی همسرش در یک مسافرت وخرج مبلغ هزار یورو محاکمه کردند. به قول جامعه شناسان ذهنیت اقتصادی اصل است؛ فکر و بینش یک جامعه را تشکیل می‌دهد.

عنصر عدالت لازمه رضایتمندی در هر جامعه است. این اعتماد با چنین پرداخت‌هایی میلیونی تحت عنوان حقوق تا چه میزان آسیب می‌بیند؟


با پرداخت‌های میلیونی بالا چگونه می‌توان از عدالت سخن گفت. چگونه می‌توان ادعا کرد که اختلاف طبقاتی کاهش یافته و توزیع عادلانه ثروت صورت گرفته است. بر اساس قانون یک استاد دانشگاه حدود هفت برابر حقوق پایه می‌تواند حقوق دریافت کند. بنده با دو دکترای PHD همین مقدار حقوق دریافت می‌کنم. آن‌گاه فردی با مدرک لیسانس با روابط در پستی قرار گرفته است که حدود ۵۵ میلیون حقوق ماهانه دریافت می‌کند. لذا به همین دلیل است که این روزها در هر جمعی وارد می‌شویم، صدای اعتراض مردم را می‌شنویم. مردم به صراحت می‌گویند که حضرت علی (ع) در برابر خواست بیش از اندازه برادرش از بیت المال به دست وی آهن گداخته زد. مردم می‌پرسند که عدالت فعلی چه ارتباطی با آن عدالت دارد؟

جامعه تحت تأثیر این گونه پرداخت‌‌های میلیونی، اعتماد خود را از دست می‌‌دهد. این حقوق‌‌های میلیونی درحالی پرداخت می‌شود که حقوق کارگران برخی از کارخانه‌ها پرداخت نشده است. این موارد اگر رسیدگی نشود بحران‌های مختلفی به وجود می‌‌آورد. برخی از جامعه شناسان اعتقاد دارند تاریخ محصول نبرد طبقات است. همین تضاد طبقاتی در جامعه آشفتگی به وجود می‌آورد.

حتی اگر این مدیران که چنین حقوق‌هایی دریافت می‌کنند را به منظور مجازات آنها برکنارکنند و بعد از چند ماه آن مدیر در پست دیگری مشاهده شود جز بدبینی بیشتر دستاوردی نخواهد داشت. لذا اگر دولت به دنبال کسب اعتماد از این مورد است و می‌خواهد که مردم به دولت اعتماد کنند باید این افراد را به اشد مجازات از جمله محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم کند.

در سایر جوامع اگر چنین موضوعی یعنی فیش‌های حقوقی با ارقام بالا افشا می‌شد، واکنش‌های سختی را از سوی مردم شاهد بودیم...

قبح قانون گریزی، اختلاس و از این قبیل موارد در جامعه از بین رفته است. وقتی در طول تاریخ یک دهه اخیر موارد مختلف فسادهای اقتصادی مانند بابک زنجانی، رحیمی و... را شاهد هستیم و از تعداد آنها هم کاسته نشده است، این معضل در جامعه به امری عادی تبدیل می‌شود. از سوی دیگر هیچ‌گونه نظارت و کنترلی برای مقابله با این موارد از سوی نهادهای ذی‌ربط وجود ندارد. به گفته یکی از مسئولان در جامعه تخم مرغ دزد را می‌گیرند ولی شترمرغ دزد باید محاکمه شود. متاسفانه سیستم اداری پوسیده زمینه این گونه فسادها را به وجود می‌آورد.

 امروز فریب و اختلاس عادی است و شاهد هستیم که دزد از عمل خود خجالت نمی‌کشد. این می‌شود که جوانان در دانشگاه دیگر انگیزه‌ای برای پیشرفت ندارند. جوان دانشگاه آزادی به من می‌گوید: استاد من برای شهریه دانشگاه با مشکل مواجه می‌شوم حال چگونه است که عده‌ای حقوق پنجاه میلیونی دریافت می‌کنند؟ در جامعه امروز فارغ التحصیلان دارای مدرک دکترا بیکارند و تحصیلکرده دانشگاهی به شغل آبدارچی مشغول است.

 به نظر می‌رسد ضربه این حقوق‌های میلیونی کمتر از ضربه شهرام جزایری نیست. اذهان ایران این واقعه را فراموش نخواهند کرد. چنانچه امروز از یک جوان پانزده ساله پرسیده شود که شهرام جزایری کیست، به خوبی وی را می‌شناسد. وقتی مدیران برای خود حقوق‌های میلونی قرار می‌دهند دیگر چه اعتمادی به یک کارمند جزء می‌توان داشت. آن کارمند تحت تأثیر این اختلاف‌های حقوقی صراحتا رشوه می‌گیرد و رئیس وی نیز نمی‌تواند خلاف وی را گزارش دهد.

تفکری در جامعه وجود دارد که به مدیران حقوق بالا بدهید تا دست‌اندازی به بیت‌المال صورت نگیرد. این تفکر نمود عملی دارد یا اینکه اساس این تفکر اشتباه است؟


بله، این تفکر در جامعه وجود دارد و اشتباه است. وقتی از بوروکراسی حرف می‌زنیم، منظور نوع حکومت اداری در سیستم مدیریتی جامعه است. جامعه شناسان می‌گویند یکی از ابعاد هرم دیوان سالاری رعایت قوانین است و بعد دیگر آن این است که انتخاب ‌ها باید در این هرم دیوان سالاری غیر شخصی باشد، بعد سوم این هرم این است که انتخاب شغل باید مطابق این هرم تخصصی باشد و از سوی دیگر طبق علم جامعه شناسی قانون باید توسط نمایندگانی که عقلانی انتخاب شده‌اند و نه احساسی نوشته شود.

 لذا حقوق در برابر شغل باید بر اساس اندیشه اندیشمندانی که قانون نگاری می‌کنند، محاسبه شود. اگر قانون میزان حقوق ‌ها را در نظر بگیرد، اشکالی ندارد که اختلافی در میزان حقوق برخی در مقایسه با برخی دیگر وجود داشته باشد لذا آن تئوری که می‌گوید «پست بالاتر، حقوق بالاتر» اشتباه است. زیرا قانون است که باید حقوق‌‌ها را مشخص کند. شاهد هستیم که جامعه تحت تأثیر این مورد وحشت زده شده است.

 مردم کم در آمد با خود می‌گویند من نمی‌توانم شکم خود را سیر کنم ولی فلان مدیر ۵۰ میلیون حقوق می‌گیرد. یک استاد دانشگاه بازنشسته چه مقدار حقوق می‌گیرد؟

 نهایت سه میلون حقوق می‌گیرد اما شاگرد، شاگرد همان استاد پنجاه میلیون حقوق دریافت می‌کند. آیا در سایر کشورها هم این گونه است.

اختلاف درآمد سه میلیون و پنجاه میلیون تا چه اندازه اختلاف طبقاتی را تشدید می‌کند؟

چنین اختلاف درآمدهایی به شدت اختلاف طبقاتی را تشدید می‌نماید. تضاد طبقاتی بر اساس میزان اختلاف درآمد به وجود می‌آید. فردی که چهار ماه است حقوق نگرفته باید التماس کند تا کرایه خانه وی را شخص دیگری بپردازد، بعد آن مدیر با درآمد میلیونی هر روز به ثروت خود اضافه می‌کند. اصولا اقتصاد ایران ضعیف است. البته تمام جامعه شناسان اعتقاد دارند که هر کس بیشتر تحصیل کرده به همان نسبت باید درآمد بیشتری داشته باشد.

در ایران یک لیسانس و فوق لیسانس نهایت یک و نیم میلیون حقوق می‌گیرد اما در بازار این‌گونه نیست و یک دلال روزی یک و نیم میلیون درآمد دارد. در صورتی که علم اقتصاد می‌گوید فردی که کارایی بیشتری در مقایسه با دیگران دارد باید حقوق بیشتری بگیرد. هرچند این اختلاف درآمد بر اساس تخصص و تحصیلات پذیرفته شده است اما باید دقت نمود جامعه شناسانی که این تئوری را قبول دارند به اختلاف درآمد شدید هم معتقد نیستند. خطر سیاسی این حقوق ‌ها به مراتب بیشتر از خطرات دیگر است که جامعه را به صورت عینی تهدید می‌کند.

آیا این گونه پرداخت حقوق‌های میلیونی به اعتماد مردم آسیب می‌زند؟

اعتماد در هر جامعه به دو شکل وجود دارد. اعتماد در هرجامعه‌ای افقی و عمومی است. فرانسیس فوکویاما مهم‌ترین سرمایه اجتماعی را اعتماد اجتماعی می‌داند. امروز سرمایه اجتماعی مهم‌ترین سرمایه هر جامعه‌ای است. امروز متخصصان جامعه شناسی از سرمایه اجتماعی به سرمایه پیونددهنده یاد می‌کنند. جالب است بدانید ما اولا سرمایه طبیعی، ثانیا سرمایه تکنولوژیک و ثالثا سرمایه انسانی داریم اما امروز سرمایه اجتماعی همدلی، هم زبانی و اعتماد مهم‌تر از سایر موارد است.

 جامعه شناسان ثابت کرده‌اند اگر سرمایه قبلی وجود داشته باشد اما در آن جامعه اعتماد اجتماعی وجود نداشته باشد آن جامعه با شکست روبه رو می‌شود. در جامعه‌ای که هر روز اختلاس و دزدی و اختلاف درآمد به وجود بیاید، دیگر اعتماد اجتماعی وجود ندارد. اعتماد عمودی به معنای اعتماد بین مردم و با هم و اعتماد افقی یعنی اعتماد بین مردم و مسئولان است که باید تلاش کرد این اعتمادها از بین نرود.

چگونه می‌توان اعتماد اجتماعی که به اعتقاد شما به علت اختلاف در پرداخت‌های حقوقی تحت تاثیر قرارگرفته را به جامعه باز گرداند؟

یکی از راه‌هایی که می‌توان اعتماد اجتماعی را به جامعه برگرداند این است که با پدیده‌هایی مانند اختلاس و حقوق‌های میلیونی بدون ملاحظه برخورد شود و آنها را بعد از محکومیت به مردم معرفی کنند تا مردم ببینند که مسئولان به فکر جلوگیری از این موارد هستند. بابک زنجانی علاوه بر اینکه محاکمه شد باید پول‌ها را به بیت المال باز گرداند، در این صورت است که اعتماد اجتماعی باز ساخته می‌شود، ضمن اینکه ساختن اعتماد در جامعه به این سادگی نیست و سال‌های طولانی طول می‌کشد که اعتماد به جامعه بازگردد.

 از نظر جامعه شناسی جامعه یک آزمایشگاه است، این جامعه هر کنش و واکنشی را در آزمایشگاه خود تجزیه و تحلیل می‌کند و اگر جامعه مشاهده نمود آنچه گفته می‌شود با آنچه عمل می‌شود یکسان است نمره مثبت به آن عملکرد می‌دهد اما اگر مشاهده شود که آنچه گفته می‌شود با آنچه عمل می‌شود، متفاوت است نمره منفی به آن می‌دهد.

 بر اساس این رسوبات مشتقات به وجود می‌آید و جامعه بی اعتماد می‌شود. جامعه چگونه اعتماد کند وقتی که شعار مبارزه با فساد داده می‌شود ولی هر روز فساد جدیدی به وجود می‌آید. اعتماد به سادگی به دست نمی‌آید. اعتماد عنصر پیشرفت است، سال‌ها در رابطه با به وجود آمدن اعتماد اجتماعی کشورهایی مثل ژاپن تلاش کرده‌اند. اعتماد مهم‌ترین عنصر سرمایه اجتماعی پیوند دهنده است.
منبع:روزنامه آرمان
نظرات شما
پیشخوان