رویداد24- برای آنها بسیار سخت است که چهار سال دیگر را بیرون از دولت بمانند و چشم به انتخابات سال 1400 بدوزند؛ آنها دولت را می خواهند، هر چه زودتر و در سال 1396.
روحانی برای حضور و پیروزی در انتخابات سال آینده، کار سختی را پیش رو دارد و واقعاً نمی توان گفت که او نیز همانند رؤسای جمهور قبلی و به سنت مألوف، برای بار دوم رئیس جمهور خواهد شد یا خیر؟
روحانی در انتخابات آتی چند چالش جدی پیش رو دارد:
1 - روحانی، برنامه های دولتش را بر اساس یک اولویت بندی منطقی پیش می برد. او و تیمش می دانند که گره عمده اقتصاد کشور در شرایط حاضر، تحریم هایی هستند که به دلیل برنامه هسته ای ایران، به طور ظالمانه وضع شده اند. بنابراین، او بلافاصله بعد از به دست گرفتن قدرت، بدون فوت وقت، مذاکرات هسته ای را دنبال کرد و با برجام، به فرجام رساند تا ایران، اولین کشوری در جهان باشد که بدون آن که مصوبات شورای امنیت را اجرا کرده باشد، صرفاً با مذاکره، آنها را باطل کرده است.
البته نظام، به دولت اجازه داده بود صرفاً در چارچوب برنامه هسته ای مذاکره کند و لذا تحریم هایی که از سال های اول انقلاب علیه ایران وضع شده بود، همچنان باقی است چرا که دولت اجازه نداشت درباره آنها که ناظر به مباحث حقوق بشر و برنامه های تسلیحاتی ایران است، گفت و گویی انجام دهد.
اینک، روند لغو تحریم های هسته ای آغاز شده است و قاعدتاً تکمیل این پروسه و عادی شدن وضعیت، بسیار زمانبر است(از زمان سقوط صدام تا لغو تحریم های سازمان ملل 10 سال طول کشید).این وضعیت کاملاً هم طبیعی است زیرا "از بین بردن"، به لحظه ای است و "ساختن"، به "سالیان": چه انهدام و بازسازی یک خانه و چه تخریب اقتصاد یک کشور و سپس بازسازی آن.
مشکل روحانی این است که نمی توان در اقتصاد "معجزه" کرد و تمام آثار مخرب تحریم ها و سوء مدیریت های گذشته را در کوتاه مدت رفع و رجوع نمود.
بنابراین، رسیدن آثار لغو تدریجی تحریم ها به سفره مردم، زمانبر است. اقشار آگاه جامعه، این نکته را می دانند ولی بسیاری از مردم به ویژه در طبقات کم درآمد، واقف بر این ظرائف نیستند و تصور می کنند که معنای لغو تحریم ها، ارزانی و فراوانی فوری است(!) کما این که بعد از توافق هسته ای، برخی در جشن خیابانی، در یک دست اسکناس یک دلاری و در دست دیگر، اسکناس هزار تومانی داشتند، بدین معنا که با این توافق هر دلار، هزار تومان خواهد شد!
این واقعیت که "بازسازی اقتصاد ایران پروسه ای زمانبر است"، دستاویز خوبی برای جریان مخالف روحانی است تا بتوانند با عوامفریبی، تمام آنچه روحانی برای اقتصاد ایران به عنوان کارهای زیربنایی انجام داده را بیهوده جلوه دهند و به مردم القا کنند که روحانی کاری برای معیشت مردم انجام نداده است.
2 - جریان مخالف روحانی نشان داده است که استاد عملیات پوپولیستی است. لذا در برابر روحانی که از عملکرد اقتصادی اش به استناد اقدامات زیربنایی و ماندگاری مانند لغو تحریم ها، افزایش سهم ایران در میدان های مشترک نفتی و گازی، گشایش مجدد سوئیفت، آغاز حرکت سرمایه گذاران به ایران و ...دفاع خواهد کرد، پوپولیست ها می توانند با شعارهای هیجانی و وعده هایی مانند افزایش مبلغ یارانه ها و نظایر این، طبقات محروم و نیز ناآشنایان به مباحث جدی اقتصادی را جذب خود کنند.
خوب یادمان هست که احمدی نژاد وقتی آغاز اجرای طرح یارانه نقدی را اعلام می کرد، چگونه برای مردم در تلویزیون عددسازی کرد و گفت که اگر 20 هزار تومان از مبلغ یارانه کودکان تان را پس انداز کنید،بعد از 15 سال، 50 الی 100 میلیون تومان، پول خواهید داشت و بسیاری حتی یک محاسبه هم نکردند که ببینند چه دروغ بزرگی به آنها گفته می شود.
تقابل روحانی و پوپولیست ها در انتخابات سال آینده، تکرار ماجرای معروف "نقش مار و نوشته مار" خواهد بود. نقاش مار، امیدوار به جهالت مردم خواهد بود و نویسنده مار، دلبسته سوادشان.
3 - مخالفان افراط گرای دولت روحانی - و نه رقبای کلاسیک که اصولگرایان اصیل و سنتی هستند - در "دروغبافی و عملیات روانی منطبق بر آن"، استاد تمام عیارند. آنها نه "یک کلاغ چهل کلاغ" نمی کنند،که "صفرکلاغ چهل کلاغ" می کنند و بر اساس دروغ های خود ساخته، تحلیل و تفسیر و مصاحبه و گزارش می سازند و به مدد رسانه های گسترده ای که در اختیار دارند، سعی می کنند، افکار عمومی را تحت تأثیر خود قرار دهند.
تقابل با حجم عظیم عملیات روانی که احتمالاً با بزرگترین نوع آن در ماه های منتهی به انتخابات آتی مواجه خواهیم شد، کار را بر روحانی و تیمش سخت خواهد کرد به ویژه آن که طرف مقابل، پایبند اخلاقیات هم نیست.
4 - چالش جدی دیگر روحانی، افزایش کارشکنی ها در سال آخر ریاست جمهوری اوست تا چهره ای ناکارآمد از دولت او نزد افکار عمومی ترسیم کنند و آرایش را بشکنند. این وضعیت وقتی جدی تر جلوه می کند که بدانیم بسیاری از نهادهای قدرت، از ریاست جمهوری روحانی رضایت ندارند و آرزومند آنند که فردی مانند سعید جلیلی، عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد. یک ایران تحت تحریم با ریاست جمهوری جلیلی، برای آنها بسیار خوشایندتر از یک ایران رو به رشد با ریاست جمهوری روحانی است.