رویداد۲۴- «کارل فون کلاوزویتس» اندیشمند نظامی و از ارتشیان پروس در کتاب خود با عنوان «درباره جنگ» می نویسد: «هنگامی که گفتگو به آخر میرسد و دیپلماسی به بنبست گرفتار میآید خونریزی آغاز میشود. آغاز جنگ از نقطه پایان دیپلماسی است.»
از نظر کلاوزویتس، دو عنصر ضروری برای پایداری یک دولت، وجود قدرت دیپلماسی و قدرت نظامی است که بهره گیری از آنها در جایگاه خود، موجب پیشبرد اهداف دلخواه خواهد شد.
اولویت با دیپلماسی و سیاست ورزی است و عدم حصول نتیجه از مسیر دیپلماسی، اهمیت قدرت نظامی را نمایان می کند.
اوایل سال 1392 را به یاد بیاوریم. اوضاع بی ثبات اقتصادی در ماههای ابتدایی سال، تورم افسار گسیخته و رشد منفی اقتصادی.مدیریت رها شده کشور و غافلگیری در مقابل تحریم های اعمالی. تحریم هایی فلج کننده و بین المللی. بر اساس اجماع جهانی و تحریم های اعمالی، روز به روز بر دایره تحریم ایران، افزوده می شد.
فروش نفت ایران به پایین ترین مقدار خود در طی سالهای گذشته رسیده بود.مراحل اندکی تا تحریم کامل نفتی ایران باقی مانده بود.فشار اقتصادی فراوانی بر کشور وارد شده بود.
کریدورهای واردات و صادرات، با مشکل مواجه شده بود.دارایی های ایران، بلوکه شده و امکان مبادلات مالی از بین رفته بود. تهدیدات ایران برای بستن تنگه هرمز، فزونی یافته بود.
بستن تنگه ای که در حکم اعلان جنگ رسمی به قدرتهای بزرگ جهانی بود که مسیر دریافت انرژی آنان، مسدود می شد.
کلاوزویتس گفته بود: «هیچ وقت دشمن/ رقیب خود را به آخر خط نرسان، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و ممکن است با تمام قوت عکسالعمل نشان دهد.»
ناوهای قدرت های بزرگ در خلیج فارس مستقر شده بودند.مقامات نظامی طرفین برای یکدیگر، خط و نشان می کشیدند.آنچه پیش بینی می شد اتفاقی ناخوشایند بود.
خرداد 92 فرا رسید. با اعمال نظر مستقیم مردم، دیپلماسی فعال، قدرت یافت.مردم با آراء خود اعلام کردند که سیاستمداران، سخن بگویند،سیاستمداران حکم کنند و سیاستمداران اقدام کنند و نظامیان، بر حسب وظیفه اصلی خود، پشتیبانی کنند و منتظر دستور باشند.
یکصد روز پس از فعال شدن دیپلماسی عزتمندانه، توافق موقت ژنو حاصل شد.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بلافاصله در مصاحبه ای اعلام کرد: «توافق هسته ای ایران، آثار و پیامدهای بسیار بزرگی در منطقه دارد. اولین کسانی که از این توافق سود می برند، ملتهای منطقه هستند، چرا که جریان هایی در منطقه وجود داشتند که در سالهای اخیر به دنبال پیشبرد امور منطقه به سوی جنگ علیه ایران بودند. اولین پیامدهای این توافق دور کردن سایه جنگ از ایران تا زمان های بسیار دور است.»
دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی، مسیر پر مانعی را پشت سر گذاشت.سنگ اندازی های فراوان افراطیون داخلی و خارجی، مانع سازی جنگ طلبان داخلی و خارجی، تلاش مستمر کاسبان تحریم و دلالان داخلی و خارجی، همنوایی تندروهای داخلی با مقامات اسرائیلی و هواداران آنان در جهان، هوچی گری نظامیان فراموش شده و هجمه بی سابقه به دیپلمات ها و مذاکره کنندگان، همه و همه تلاش نمودند تا توافقی حاصل نشود.
تفاهم لوزان حاصل شد. تفاهمی که چارچوب توافق نهایی را مشخص می کرد. امید به اردوگاه صلح طلبان بازگشت و یاس و ناامیدی اردوگاه جنگ طلبان را فراگرفت هرچند از پا ننشستند.
سید حسن نصرالله در مصاحبه ای که روزهای اندکی پس از تفاهم لوزان انجام داد گفت: « بی شک، توافق هسته ای ایران، دستاوردهای بزرگ و مهمی برای منطقه خواهد داشت. اگر توافق حاصل شود سایه جنگ منطقهای را دور خواهد کرد و از نتایج آن این است که همه کسانی که منتظر شکست آن بودند، تا ماه ژوئن هم ضد آن تلاش خواهند کرد. هدفشان تضعیف و محاصره ایران بود. مهمترین چیز در این توافق آن است که ایران وقتی پای میز مذاکره نشست، در مورد هیچ پروندهای به استثنای پرونده هستهای صحبت نکرد و این در حالی است که آمریکایی ها اصرار داشتند پرونده های دیگر را در مذاکرات دخیل سازند.ایران هیچ امتیازی درباره هیچیک از پروندههای منطقه نداد، زیرا اصلا درباره هیچیک از آنها مذاکرهای نکرد. این توافق قدرت ایران و نقش آن در منطقه را تقویت میکند و هرگز باعث فشار ایران بر هم پیمانانش در منطقه نخواهد شد. دشمن صهیونیست، همواره تهدید به حمله به تاسیسات هسته ای ایران می کرد و اگر چنین اتفاقی می افتاد، جنگ منطقه ای به پا می شد، اما این توافق، سایه جنگ را از سر منطقه دور کرد.»
در میان حجم انبوه حملات و تهدیدات و کارشکنی های داخلی و خارجی، توافق نهایی با عنوان برجام حاصل شد، تصویب شد و به مرحله اجرا رسید. اینک مسیر پر فراز و نشیب بهره گیری از دیپلماسی، به نتیجه رسیده بود.
ایران هراسی به شکست انجامیده بود.تحریم ها به شکست منتهی شده بود. پرونده هسته ای مختومه شده بود.قطعنامه های ضد ایرانی لغو و جای خود را به قطعنامه های مؤید برجام داده بودند.برنامه هسته ای ایران که تا قبل از این، تهدیدی جهانی برشمرده می شد مورد شناسایی جهانیان واقع شده بود. جنگ از منطقه دور شده بود.قدرت ایران در منطقه، بازیابی شده بود و بسیاری نتایج دیگر.
همه نتایج بیان شده در فوق و بسیاری نتایج ذکر نشده، ناشی از نفس برجام بود. نتایج حاصل از اجرایی شدن برجام نیز در اندک مدتی پس از اجرا، نمایان شده و خواهد شد.
بار دیگر مردم به صحنه آمدند. این بار برای تایید دوباره مسیر پیش گرفته شده توسط دولت یعنی مسیر دیپلماسی فعال و عزتمندانه.مردم در هفتم اسفند آمدند.
هرچند از روش برخورد با نامزدهای انتخابات، دلگیر بودند اما از حدود دویست و سی نامزد باقی مانده و معرفی شده برای مجلس شورای اسلامی توسط اصلاح طلبان و حامیان دولت در قالب لیست امید، به یکصدو سی نفر در دور اول رای دادند و حدود شصت نفر را هم به دور دوم فرستادند. یعنی پذیرش سیاست های اعمالی دولت در مسیر مذاکره و تحقق دیپلماسی فعال با فراغ بال و رضایت کامل.
شکست خوردگان انتخابات مجلس که همانا شکست خوردگان برجام هستند بار دیگر به پا خواسته اند تا این بار، در مسیر دلسردی مردم از برجام و نتایج آن، قدم بگذارند و با تریبون های خود، مردم را ناراضی از برجام نشان دهند و به گونه ای بیان کنند که برجام، نتیجه ای نداشته است و تماما خسارت به بار آورده است.
کسانی که می خواستند محوریت در تمام زمان ها با آنان باشد اما با تحقق دیپلماسی فعال دولت، این مهم را از دست داده اند و شاهد محور بودن سیاستمداران هستند برجام را سند افتخار نمی دانند.
مردم ایران می دانند اگر برجام نبود همینک کشور دچار جنگ و یا حداقل، ناامنی بود و اثری از فرصت های به وجود آمده در حال حاضر نبود بلکه تهدیدهای بزرگی برای مملکت به وجود آمده بود که حتی با بهترین و کارآمد ترین نیروی نظامی نیز، خسارات آن، قابل محاسبه نبود.
رفتن پای میز مذاکره تنها نتیجه ای که داشت این بود که فهمیدن تحریم داره بهمون فشار میاره،قبل مذاکره ازحرفاشون کاملا معلوم بود که از تحریم ناامید شدن بهترین تصمیمی که میشد اتخاذ بشه همون مقاومت و ایستادگی بودکه رهبر مدام تکرار میکرد...
نمیدونم چین بود یا ژاپن،بعداز جنگ جهانی رهبر وقت مرزها رو بست گفت هرنیازی دارید خودتون برطرف کنید،این کار باعث شد مردم به جای وابستگی خودشون دست به کار بشن وصنعتشون رو رونق بدن وهرکس حتی کفش پاش رو خودش بسازه.
تحریم برامون برکت هم داشت،حتی شاید برکتش بیشترازضررش بود،تحریم باعث شد توصنعت هسته ای و موشکی پیشرفت کنیم،ما که تو اینا پیشرفت کردیم قطعا میتونستم تو اقتصاد هم پیشرفت کنیم و بدنه اقتصادمون رو ترمیم کنیم،مشکل مسئولین اینه که خدادرنظرشون کمتراز کدخدا است،ماتا اینجای انقلاب که اومدیم همش لطف خدابوده،هرکس نبینه واقعا کوره،شوروی با۳دکترین سیاسی و نظامی ازپا دراومد درحالی که از اول انقلاب تا حالا نزدیک به۲۰۰دکترین سیاسی و نظامی علیه ایران اعمال کردن اما ایران همچنان درحال قویتر شدنه،این جز الطاف خفیه ی الهیه؟!
اونوقت عده ای از مسئولین جاهل پرمدعا که هیچ فهمی ازعظمت قدرت خدا ندارند حرف از بمب آمریکا میزنند که بایکیش میتونه کل سامانه موشکی مارو نابود کنه!!!!