رویداد24- آرون دیوید میلر، مشاور شش وزیر خارجه آمریکا از سال 1988 تا 2003 که اکنون به عنوان پژوهشگر سیاست عمومی در اندیشکده «وودرو ویلسون» (یکی از برجستهترین اتاقهای فکر در ایالاتمتحده) در واشنگتن مشغول به کار است در یادداشتی برای سی ان ان به بررسی چالشهای جان کری در سفر به خاورمیانه پرداخته و تأکید میکند که توافق هستهای ایران شرایط را دگرگون کرده و این شرایط برگشتپذیر نیست.
به گزارش
رویداد24به نقل از سی ان ان، میلر در یادداشت خود مینویسد: سفر جان کری به حوزه خلیجفارس طی روزهای اخیر بهوضوح تلاشی است برای اطمینان بخشی دوباره به کشورهای اصلی عرب در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران. اما وزیر خارجه آمریکا یک مشکل دارد: همه چیز کاملاً آشکار است.
واقعیت این است که هر چقدر هم کری به کشورهای عرب اطمینان مجدد دهد، هیچ راهی برای گریز از یک واقعیت نوظهور نیست: توافق هستهای دولت اوباما با ایران آغازگر روندی بوده که طی آن یک تقابل یک دههای در حال تبدیل شدن به یک تطابق و همسازی است. و احتمالا هیچ راه برگشتی وجود ندارد. بنابراین باوجود آنکه ممکن است کشورهای عرب حوزه خلیجفارس و اسرائیل از به تعویق انداختن برنامه هستهای به واسطه این توافق سودی کسب کنند، این توافق برای غلبه بر ترسهای آنها از بلندپروازیهای منطقهای تهران—یا تمایل آمریکا به تسلیم شدن در برابر آنها کافی نخواهد بود.
جان کری خود را در این شرایط ناراحت کننده یافته که مجبور است از نظام ایران که به متن توافق هستهای پایبند بوده اما به گفته باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا روح توافق را نقض کرده، دفاع کند. بنابراین کری به نقطهای رسیده که به تمام اقدامات تهاجمی ایران اشاره میکند اما همچنان اینطور استدلال میکند که یک ایران بدون سلاح هستهای خطرش به مراتب کمتر از یک ایران دارای بمب است.
آرون دیوید میلر در ادامه یادداشت خود مدعی میشود: ممکن است این نکته درست باشد اما کشورهای عرب منطقه، به خصوص عربستان تنها شاهد رفتار منطقهای ایران هستند که رو به بدتر شدن میرود. برای مثال سفیر امارات در آمریکا هفته گذشته اینطور استدلال کرد که امارات در حالی سود سرشاری از عادیسازی روابط با ایران کسب میکنند که تهران به اندازه گذشته خطرناک است. در واقع، هربار که آمریکا نمیتواند با اقدامات ایران در منطقه با اقتدار مخالفت کند، هربار که وعده لغو مضاعف تحریمها را مطرح میکند، یا میگوید دسترسی ایران به حسابهای دلاری را تسهیل خواهد کرد، کشورهای حوزه خلیجفارس حیرتزده میشوند که چه نکتهای در رفتار ایران وجود دارد که واشنگتن درک نمیکند.
بههیچوجه جای تعجب نداشت که در پی توافق هستهای، ایران- اینبار با منابع و دسترسی بیشتر- به بلندپروازیهای منطقهای خود برای نفوذ و قدرت ادامه دهد. آزمایش موشکی این کشور برخلاق زبان قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است و همچنان از رژیم بشار اسد در سوریه حمایت میکند. ضمن اینکه از شیعیان طرفدار ایران در عراق نیز پشتیبانی میکند. چنین تحرکاتی، وزیر خارجه بحرین را بر آن داشت که صراحتا به کری بگوید که «مداخله هژمونیک ایران کاهش نیافته است».
در پس تمام نگرانیها در مورد ایران، ترس عمیقتر متحدان سنتی آمریکا –عربستان، امارات، بحرین و اسرائیل- این است که ایالاتمتحده دیگر خاورمیانه را یک اولویت نمیداند. از فرسودگی ناشی از جنگها در عراق و افغانستان، ناکامی در استفاده از نیروهای بیشتر در سوریه و رضایت از مداخله روسیه در این کشور، افت قیمت نفت و رئیسجمهوری که به نظر میرسد آماده نزدیکی به دشمنان و انتقاد از دوستان قدیمی است، همه در کنار هم باعث شکلگیری بدگمانی نسبت به اهداف آمریکا شده است. (به نظر میرسد اظهارنظر اوباما در مصاحبه با آتلانتیک مبنی بر اینکه برخی متحدان «سواری رایگان» میگیرند، سعودیها و حتی برخی نیروهای دولت را شوکه کرد.)
اما این ایده اوباما که در مصاحبه با جفری گلدبرگ از آتلانتیک مطرح شد، مبنی بر اینکه نیروهای منطقهای باید یاد بگیرند که به همسایگان خود سهم بدهند، اساسا در تضاد با دیدگاه کشورهای عرب و اسرائیل است که ایران را یک تهدید میدانند--- و آنچه این کشورها بر آن باور داشتند این بود که آمریکا به شدت به مقابله با خیزش ایران متعهد است.
مطمئنا متحدان آمریکا بیعیب نیستند. برای مثال عربستان سالها است که ایدئولوژی بنیادگرای وهابی را اشاعه میدهد و به ندرت به تعدیل حس ضدشیعی، یا روایتهای ضدیهودی و ضدآمریکایی که در جهان سنی وجود دارد، کمک کرده است. ضمن اینکه تفاوتهای دولت با رهبری اسرائیل کاملا آشکار است اما هر دوی آنها متحدان آمریکا هستند و هر دو از مسیر سیاست آمریکا در قبال ایران ناراحت هستند.
مطمئنا اگر رفتار ایران با میانهروی بیشتری همراه بود، کار دولت اوباما هم راحتتر میشد. اما اینطور نشده است. و زمانیکه اوباما اواخر ماه جاری میلادی به عربستان سفر کند، احتمالا با اصرار عربستان و دیگران بر این نکته مواجه میشود که تهران بخشی از مشکل است، نه راهحل. و شاید آنها با خودشان فکر کنند که دولت اوباما هم در حال تبدیلشدن به بخشی از مشکل است.