رویداد۲۴-وضعیت اقتصاد امریکا بد نیست و برخی رونقها در آن محسوس است اما دونالد ترامپ در حرکتی توأم با موذیگری خواستار تخفیف درجات و بهای دلار در مراودات بینالمللی است تا از این طریق به اقتصاد رو به افول برخی «قدرت»های اروپایی ضربه تازهای را وارد کند و در قبال چنین نقشه پر تزویری کار چندانی از بانک مرکزی اروپا بر نمیآید.
ایرباس و بوئینگ درپی فروش بسیاری از ادوات و ملزومات پروازی اضافه خود براساس نرخ دلار هستند و پشتوانه مالی و سیاسیشان به آنها یاری میرساند تا از امواج نزول مجدد سرمایهها در اروپا آسیب زیادی نبینند اما اگر نقشه رئیسجمهوری جنجالی امریکا بگیرد، به آنها نیز خساراتی وارد خواهد شد زیرا با نزول ارزش دلار در معادلات جهانی این شرکتها و نظایر آنها مجبور به معامله با سازمانهایی خواهند شد که برخلاف میل آنها تمایلی به داد وستد با دلار ندارند و یورو را ارجح میدانند.
مثل یک چکش
رولف فیلیپ که به مدت 15 سال استخوانبندی پیکر هواپیماها را در کارخانه تحت تملک خویش در شهر اوبرسی واقع در ایالت باواریای آلمان فراهم میآورد، در اشاره به مسأله فوق میگوید: برتریهای فنیها در این عرصه غیرقابل انکار و پیشتازی بوئینگ و ایرباس محصول آن است اما اگر دلار را همان قدر نازل کنند که ترامپ آن را در گوشه مغزش طراحی کرده اهرم آن مثل یک چکش بر سر ما هم فرود خواهد آمد. هر چه این روال طولانیتر شود مشتریان ما میل بیشتری به معامله با کسانی نشان خواهند داد که با زبان یورو با آنها حرف بزنند و اقتصاد اروپا توان تحمل این میزان مشتری را ندارد.
یک دکترین اقتصادی قدیمی
ترامپ هر چقدر در عرصه سیاست تازه کار و ناپخته باشد (که هست) لااقل در تجارت پرتجربه و کارآمد است وگرنه به جبروت اقتصادی و برجها و کاخهای پوشالی برخاسته از آن که قبل از ورودش به کاخ سفید وسیله اصلی شناسایی وی بودند، نایل نمیشد. او در اوایل دومین سال زمامداریاش در امریکا در حال پیاده کردن دکترین اقتصادی بالنسبه قدیمیاش است که در عین پایین آوردن بها و قدرت خرید دلار در خارج از مرزها نرخ مالیاتها را نیز کاهش داده و جذابیتهای بیشتری را برای سرمایهگذاران فرامرزی جهت بازگشت به چرخه اقتصادی امریکا فراهم میآورد و از این طریق پول هنگفتی را که بیرون از امریکا پارک شده است به داخل شریانهای مالی امریکا سرازیر خواهد کرد. در ظاهر قضیه اضافه بر امریکا وضع مالی اروپای غربی و آسیای شرقی هم خوب است و جملگی قادر به عرضه همان قدر کالا هستند که مصرفکنندگان درخواست دادهاند و نرخ رشد اقتصادی این مناطق جهان در اواخر سال 2018 و اوایل 2019 به 9/3 درصد افزایش خواهد یافت. همه اینها تا پیش از مطرح شدن پروژه تازه ترامپ بود که میگوید لزومی نیست افزایش حجم مبادلات دلاری به کشورهایی سود برساند که در پهنه اروپا جای دارند و اگر زورشان برسد هیچ ابایی از وارد کردن کشندهترین ضربات هم به امریکاییها ندارند. ترامپ بر این باور است که یک رکود اقتصادی ولو صوری در وال استریت به جای اینکه امریکا را مستأصل کند فشار روی دیوارههای لرزان یورو در اروپا را افزایش خواهد داد و چون اکثر اروپاییها قوه تحمل این فشار را ندارند امریکا بیش از پیش به یک قدرت اقتصادی پیشرو تبدیل خواهد شد.
دور از چرخههای عمومی
ترامپ البته از عقب ماندن امریکا از معاملات نفتی و معادلات گاز و سایر حاملهای سوختی در قیاس با قدرتهای شرق و غرب خوشش نمیآید و تا صحبتی پیش میآید از لزوم تقویت صادرات امریکا به کشورهایی میگوید که سال هاست محصولات امریکایی را دریافت میکنند اما بخش قابل توجه از پولی که در ازای آن میدهند نه وارد چرخه اقتصادی عمومی در سطح این کشور بلکه واسطهها و شرکتهای خصوصیای میشوند که گوی سبقت را از نهادهای دولتی ربودهاند. فرضیه خطرناک و نقشه ریاکارانه ترامپ این است که قیمت دلار را به گونهای و تا آنجا پایین بیاورد که حاکمیت یورو بر برخی معادلات بینالمللی سست و در عوض صادرات امریکا پرشمارتر و واردات آن اندکتر شود. نقشه، نقشه تازهای نیست و ترامپ در نطقهای انتخاباتی سال 2016خود به دفعات و به صراحت به آن اشاره کرده بود اما به سبب منازعات غیرضروریای که با این و آن در سال نخست زمامداریاش در کاخ سفید داشت در اجرای آن تأخیر افتاده بود. حتی در اجلاس اخیر داووس و در جریان تازهترین گردهمایی متخصصان اقتصادی جهانی استیون منوچین وزیر خزانهداری امریکا با جسارت آشکار و خودخواهی زنندهای گفت که نزول هر چه بیشتر بهای دلار در معادلات جهانی و معاملات بینالمللی به ضرر هر کس باشد به ضرر امریکا نیست و دولت این کشور دلیلی برای پرهیز از آن نمیبیند. برخی اروپاییهای کندذهن تازه متوجه شدهاند که ترامپ و وابستگانش از این قضیه چه چیزی را تعقیب میکنند. یکی از ارشدترین آنها یواخیم نلز طراح ارشد اقتصادی در بنیاد مالی پیچکو است که در کمترین فاصله تا شروع بهار 2018 میگوید: ما دیر متوجه شدیم که امریکا یک جنگ ارزی ظریف اما تند و پرشتاب را علیه ما به راه انداخته است. آنقدر دیر که رقیب در حال فتح نهایی آن است.
توی سر رقیبتان بزنید؟
فرضیه ترامپ این است که تا توی سر قویترین رقبای اقتصادی امریکا در اروپا نزند آنها را وادار به پیروی از خویش در مانورهای سیاسی نخواهد کرد و فقط یک اروپای ضعیف از ناحیه اقتصادی است که تن به دنبالهروی از سیاستهای جهانگشایانه امریکا خواهد داد. شروع اینگونه قضایا و پایههای اولیه دکترین سال 2018 ترامپ قریب به 50 سال پیش نهاده شد، موقعی که جان کانلی وزیر خزانهداری وقت امریکا ضمن اعلام کسر بودجه صوری 40 میلیارد دلاری این کشور در سال 1972 خطاب به اروپاییهای پرسوجوکننده گفت: شاید دلار ارزش ما باشد اما در درجه اول دغدغه شما است و نه ما.
پس از تضعیف مرکل
اینک در یک امریکای بسیار تغییریافته از نظر ادوات و سیمای پیشرفت ترامپ در همسویی با فرضیه فوق و در تأکید چند باره به شعار «امریکا نخست» خود خبر از شروع اعمال تنزل در بهای دلار در معاملات جهانی میدهد. هدف او از این کار نیز این است که اقتصاد مجروح اروپا را نالانتر و لنگانتر کند. برخی قدرتهای رنگباخته اروپایی هم تدبیری برای نهاد او و خنثیسازی نقشهاش ندارند. آلمان که تنها سد راه امریکاییها است چنان مشغول ترمیم شرایط خود پس از کمرنگ شدن حاکمیت طولانی مدت آنگلا مرکل است که فعلاً ابزار یک رویارویی موفقیتآمیز با ترامپ سرحالتر و جسورتر از خویش را ندارد و بهتر است که فعلاً ببازد اما در صحنه بماند و مشت قویتری را برای حریف امریکاییاش درآینده نزدیک گره کند. هر چه حجم سفارشات به شرکتهای چندملیتی اروپا بیشتر شود، فرصت آنها برای تقابل با اقتصاد امریکا که در سایه دریافت پیشنهادات کمتر قادر به بازسازی خود برای دهه آینده خواهد بود کمتر خواهد شد و صحنه را خواه ناخواه خالی خواهند کرد.
به سمت بازارهای خلوتتر
تا زمانی که خزانهداری مرکزی امریکا اقدام به بالا بردن سود سرمایهگذاریها در این کشور نکند، هر معاملهکننده اقتصادی با اروپاییها با دیدن ترافیک ولو صوری معاملات در قاره آنان به صرافت رویکرد به بازارهای خلوتتر امریکا خواهد افتاد و در آن صورت هر معاملهای برای امریکاییها با نرخ سود بیشتری همراه خواهد شد و دلار رشد خواهد کرد بدون آنکه بهای آن در بازارهای جهانی رسماً و به طور آشکار بالا بیاید.
شبیه و متفاوت
شرایط فعلی هم شبیه به 10 سال پیش است که سقوط اقتصادی شدید غربیها و بویژه امریکا در واپسین ماههای حکومت جورج دبلیو بوش شکل گرفت و هم متفاوت با آن زمان زیرا امریکا در آن زمان فرصت و قدرت بررسی و برنامهریزی برای غلبه بر بحران را نداشت اما اینک تیم اقتصادی ترامپ با فرصت بیشتر و فراغ بال توطئهای جدید را علیه اقتصاد اروپاییها تدارک دیدهاند؛ نقشهای که حتی اگر نگیرد امریکا ضرر چندانی بابت آن نخواهد کرد اما اروپاییها را در موضع انفعالی و سست خویش حفظ خواهد کرد.
منبع: Spiegel