رویداد۲۴-پیروزی حزبها و افرادی که در گرایشهای سیاسیشان «شبه پوپولیست» به شمار میآیند. در انتخابات روز یکشنبه ایتالیا نشانه و تأکید تازهای بر میزان ناامیدی رایج در این کشور و بواقع کل پهنه اروپا از سیاستگذاران سالهای اخیر ایتالیا و همتاهای اروپاییشان بوده اما پوپولیسم را نیز از وضعیت نیروی مطلقه یک سال پیشاش دور نگه داشته است.
برنده بزرگ این انتخابات جنبش «پنج ستاره» بود و همین طور جبهه دست راستی «اتحادیه» که پیشتر آن را «اتحادیه شمالی» مینامیدند. آنها از زخمها و نارضایتیهای عمیق موجود در ایتالیا برای رسیدن به اهداف خویش بهره گرفتند و روی این نکته مانور دادند که دولت ایتالیا حتی اگر به رشد اقتصادی نائل شده باشد نتوانسته است آن را به مالکیت و دارایی شخصی مردم تبدیل کند و بواقع کاری کند که اثر این شکوفایی اقتصادی به پولی تبدیل شود که دستمایه زندگی مردم عادی باشد. حزب حاکم چپ میانه مرسوم به حزب دموکراتیک (PD) حتی از حد و اندازهای که تصور میشد بیشتر ضرر کرد و حزب سیلویو برلوسکنی هم که «فورزا ایتالیا» نامیده میشود، بهرغم امیدهای فراوانی که به احیای وی پس از پنج شش سال رکود میرفت، چندان سر بر نیاورد و آرای این حزب نیز آشکارا کمتر از تصورات قبلی بود. برلوسکنی کهنهکار با سابقه سه بار احراز پست نخستوزیری ایتالیا مصمم بود با نشان دادن یک راه میانه بین تبعیض نژادی مطلق و آزادسازی بیرویه و البته با تأکید بر متوقفسازی پذیرش مهاجران مردم را به سوی خود برگرداند و خاطرات جوشش اقتصادی دوران زمامداریهای قبلی وی کارگر افتد اما جوانترها گوی سبقت را از وی که پیش از حد تکراری شده است، ربودند. در میان آنها حتی متئو سالوینی هم دیده میشد که از قضا یار ائتلافی برلوسکنی و این انتخابات بود. سالوینی در پیامی که مردم آن را میپسندیدند، گفت: روند جذب مهاجران به کشور ما غیرعقلایی بوده است و گاهی به این نتیجه میرسم که باید تک تکشان را به همان جایی فرستاد که از آن آمدهاند چرا بازار کارمان را دو دستی تقدیم کسانی کنیم که ایتالیایی نیستند و فقط برای حفظ جانشان به اینجا آمدهاند و به محض اینکه فرصت بهتری نصیبشان شود از ایتالیا هم خواهند رفت. در گمانهزنیهای قبل از انتخابات و بخصوص همه برآوردهای اواخر ژانویه (دهه اول بهمن) برلوسکنی کم ضررترین برنده احتمالی انتخابات تلقی میشد و مردی که حتی در صورت تشکیل یک دولت ائتلافی میتوانست ایتالیا را برای شرکای اقتصادی قدیمیاش به یک تکیهگاه قویتر از سالهای اخیر تبدیل کند. با این حال آرای مردم نشان داد که همانند انتخابات امریکا مردم از دیدن مکرر همان سیاستمداران قدیمی و همیشگی خسته شدهاند و به دنبال هوایی تازه هستند و این موجی است که چندی پیش حتی انگلا مرکل «قدر قدرت» را هم در آلمان سست و مجبور به تشکیل دولتی اتئلافی کرد. اتحادیه اروپا (EU) تا همین جا نیز با موادی از این دست کنار آمده و بهعنوان مثال با ترکیبی از نیروهای راست افراطی و حزبهای میانهرو در اتریش به همکاری پرداخته است اما هاینز کریستین استراچ که رهبر حزب «آزادی» این کشور است با تأکید بر مواضع حمایتگرانهاش از «EU» سایر سیاستمداران این کشور را که دستنشانده این اتحادیه نیستند در سایه قرار داده و عملاً منافع موجود در ارتباط با «EU» را به سلاح تقویت حزب خویش تبدیل کرده است.