رویداد۲۴- غلامرضا مصباحیمقدم از اعضای شاخص شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز یکی از اصولگرایانی است که از راهیابی به مجلس دهم بازمانده زیرا اکثریت شرکتکنندگان در تهران به فهرست رقیب رای دادند؛ کامل و بدون کم و کسر.
به گزارش رویداد۲۴، مصباحی مقدم «لیستی رای دادن مردم تهران» را به خودی خود «امری مبارک» توصیف میکند هر چند درباره این پدیده دلایل متفاوتی در قیاس با تحلیل طیف پیروز میآورد.
تحلیلگران درباره تغییر ترکیب نمایندگان تهران دلایل مختلفی ذکر میکنند. از آن پیام تصویری در فضای مجازی تابرخی رفتارهای بعضی از چهرههای اصولگرای مجلس نهم و نوع چینش فهرست اصول گرایان. تحلیل شما چیست؟ البته من تحلیلی متفاوت از فاکتورهایی که شما مطرح کردید در این خصوص دارم. درتهران آرا نشان میدهد مردم به دو لیست در مقابل هم رای دادند: یکی لیست امید که کف آرای آن یک میلیون و ۵۰ هزار رای بود و سقف آرای آن یک میلیون و ۶۰۰ هزار رای و دیگری لیست مقابل یعنی لیست ائتلاف اصولگرایان که کف آرای آن ۷۰۰ هزار بود و سقف آرا یک میلیون و خردهای که متعلق به دکتر حداد عادل است.ملاحظه میکنید که به استثنای دکتر حداد عادل که اندکی میزان رای ایشان نسبت به دوره قبل کاهش داشته بقیه آرا افزایش داشتهاند.به طور مثال میزان رای خود بنده دو برابر شده مع ذلک انتخاب نشدهایم. این وضعیت نشاندهنده این است که در این دوره مردم تهران به لیستها رای دادهاند واین موضوع به خودی خود اتفاق مبارکی است زیرا نشان از این دارد که زمینه برای فعالیت احزاب قدر و فراگیر ایجاد شده و هر دو جریان باید از این فرصت استفاده کنند. زین پس لیستها با هم رقابت میکنند.فواید بسیاری در این امر وجود دارد و مهمتر از همه اینکه مسؤولیت پذیری احزاب بالا میرود و کادر سازی رخ میدهد. کسی خود را به آنها در انتخابات ریاست جمهوری تحمیل نمیکند ودر انتخابات مجلس نیز باید پاسخگوی عملکرد لیستی باشند که از آن حمایت کردهاند.
لیست امید هم لیست حاصل کار جمعی اصلاح طلبان و اعتدالیون است. این طور نیست؟ بله. اما نکتهای در این خصوص وجود دارد. ترکیبی که در تهران برای مجلس دهم به وجود آمده نشان دهنده این است که کار پخته و حساب شدهای صورت نگرفته و جهتی را برای مجلس آینده در ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برنامه ریزی نکرده است. یعنی جریانی تحت شرایطی لیست خود را بستهاند و این یعنی طی ۴ سال گذشته زیر سایه کار پخته و سیاسی شکل نگرفته است.لیست تحت شرایطی بسته شده است که این شرایط طی چهار سال گذشته شکل نگرفته بلکه عجالتا اوضاع حاضر به آنها این امکان را داده است که لیستی شکل دهند. کما اینکه یک چهره اقتصاددان در لیست پیروز در انتخابات نمیبینید و ۱۰ چهره اقتصاددان را در لیست مقابل میبینیم. از اساس چهرهها در این لیست شناخته شده نیست. یعنی کسانی انتخاب شدهاند که مردم از روی شناخت و داشتن امتیازات آنها را انتخاب نکردهاند اما حزب که شکل بگیرد میتواند افراد برجسته و معتبر را برای مجلس پیشنهاد کند. با این حال ما اصولگرایان خودمان را در تهران بازنده نمیدانیم چرا که به وظیفه عمل کردیم. البته این احتمال را میدادیم که رای نیاوریم اما گفتیم اگر دور هم جمع شویم و ائتلاف تشکیل دهیم این احتمال وجود دارد که در انتخابات تهران پیروز شویم در حالی که اگر ائتلاف تشکیل ندهیم به طور حتم پیروز نمیشویم پس اصل ورود به انتخابات و ائتلاف اصل خوبی بود.تمام کسانی که به ما رای دادهاند نیز همانند ما وظیفه را ادا کردهاند. و کار ما مصداق آیه شریفه «قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَیَینِ» بود. مگر ما جز یکی از این دو امر خیر انتظار میکشیدیم؟! یا پیروزی یا ادای وظیفه و ما از این دو به دومی رسیدیم.
همین جا استناد میکنم به آیه قرآن «تلک الایام نداولها بین الناس» همان آیهای که من در نخستین سخنرانی در مجلس هفتم از آن استفاده کردم. «ما بعد از آنها شما جایگزین کردیم تا ببینیم چگونه عمل میکنید» الان نوبت گروه جدید است. پس میدان عمل برای آنها فراهم است.
مطرح کردید که آرای شما و افراد دیگر لیست تغییر کرده است. با توجه به اینکه سطح مشارکت مطرح شده کمتر از ۵ درصد تغییر کرده بنابراین عدم انتخاب افراد لیست ائتلاف در این دوره چه دلیلی دارد؟ آراء بنده و تعدادی از نمایندگان این دوره به دو برابر افزایش یافت اما رای این لازم را نیاورد. به طور مثال سطح مشارکت ۴۸ درصد بود واین دوره ۵۰ درصد است و افزایش ۲ درصد نباید کن فیکون میکرد اما انچه رخ داده است در ترکیب آراء است. در دوره قبل رقابت چندان جدی نبود و چون رقابت چندان جدی نبود نوعی اطمینان خاطر در حامیان ما وجود داشته که لیستی رای دادن یا خارج از لیست چندان فرقی نمیکند. اما این دوره آراء تجمیع شد برای همین که آراء تجمیع شد رای بالا رفته اما پیروزی محقق نشده است. نکته دیگر این است که لیستی که ما ارائه کردیم این لیست درست است که حاصل ائتلاف بود اما لیستی بود که قابلیت تخریب بالایی داشت و دیدم که این تخریب خیلی قوی صورت گرفت، به حساب اینکه عدهای که در این لیست هستند تندرو هستند و مخالف برجام هستند تمام لیست را کوبیدند حال آنکه هم از نقطه نظر گروه رقیب هم افراد معتدل در لیست بود هم افرادی که آنها تعبیر به تندرو میکنند. در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز پیش از انتخابات به این نتیجه رسیدیم که لیست ائتلاف رای نمیآورد اما چارهای جز ترکیبی که لیست با آن بسته شد، نبود.
این آسیبشناسی را قبل از بستن لیست هم داشتید؟ طبعا این آسیبشناسی را داشتیم اما پشتوانه رای هم داشتیم پس منطق اقتضاء میکرد که به هم بپیوندیم ولو اینکه رقیب چنین نگاهی به لیست ما ندارد. به عبارت دیگر لیست، لیستی نبود که رقیب نتواند روی آن تخریب کند و حتی در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز قبل از انتخابات زمانی که آن لیست ارائه شد بالاتفاق این نظر داده شد که این لیست در مقابل رقبا رای نمیآورد.
لیستهای ساختگی و ترکیبی از لیست اصلی ائتلاف رای لیست واقعی را تضعیف کردند.
یعنی روحانیت مبارز به این دیدگاه رسیده بود که لیست رای نمیاورد اما کار را ادامه دادید؟ بله اما چارهای هم جز این ترکیب نبود. چون با هم جمع شده بودیم. خود لیست در فضای سیاسی تهران با یک واکنش رو به رو میشد و شد. معنای این موضوع این نبود که هواداران به ما رای نمیدادند. هواداران ما رای دادند. اما رقیب را تحریک میکرد. نکته دیگر تقسیم شدن آراء ما بین لیستهای ساختگی بود. لیستهای ترکیبی زیادی به وجود آمدند. اینها لیست ما را تضعیف کرد. منشا این لیستها نیز کسانی بودند که در لیست نهایی قرار نگرفته بودند.بخش دیگری از منشا رای نیاوردن نگاهی بود که در بدنه بخشی از هواداران ما وجود داشت با این ایدئولوژی که به کسانی که به برجام رای دادهاند نباید به آنها رای داد. خوب اینها توجه نداشتند که چنین نگاهی کمک به رقیب است چراکه آراء ما را تقسیم و رقبای ما را تقویت میکند. نکته دیگر اینکه بخشی از حامیان ما به میدان نیامدند. آنهایی که به صورت سنتی به حمایت ما میامدند این بار بخشی از آنها به حمایت ما نیامدند و این از آراء آقای حداد مشخص است. آقای حداد که سرلیست ما هستند در دوره قبل که سطح مشارکت پایینتر بود یک میلیون و ۱۱۹ هزار رای داشته و اینبار کمتر از این مقدار رای آورده است با اینکه کل مشارکت افزایش یافته است، پس بخشی از حامیان ما نه اینکه به رقبا رای داده باشند بلکه به میدان نیامدند.
اما طبقهای که شما از آن صحبت میکنید رای را یک تکلیف شرعی میداند. بله، در عین حال که چنین هستند وضعیت اقتصادی بسیاری از کسانی که به ما رای میدادند آنها را به رای ندادن سوق داد. عدهای از آنها که وضعیت وخیم اقتصادی داشتند در شرایط دو سه سال اخیر وضعیت بدتری پیدا کرده بودند و این بدتر شدن را در رای نشان دادند. البته عدد این جمعیت چندان زیاد نیست اما تاثیر خود را گذاشت. با این نگاه شکل تفسیر دیگری هم وجود دارد. این طبقه تصور میکردند که وضعیت وخیم اقتصادی موجود ماحصل کار دولت است و بنابراین باید به گروهی رای بدهند که حداقل در با دولت هم راستایی زیادی ندارد. بنابراین با این تحلیل باید این جمعیت به لیست ائتلاف رای میداد تا امیدی در تغییر وضعیت اقتصادی داشته باشد. مردم چنین تحلیلی در رابطه با جدا کردن دولت و مجلس ندارند. هر دو راحاکمیت میدانند. انچه بروز میکند را حاصل عملکرد حاکمیت میدانند و در انتخابات شرکت نمیکنند. واکنش انها این است که چه اصراری است که رای بدهیم. این موضوع حجم آراء ما را در کل کاهش داد، گرچه مجموعه آراء ما به طور کلی به سمت لیست سازماندهی شد. نکته دیگر به میدان امدن لیدر اصلاحات بود. با یک ویدئو اینستاگرامی و با استفاده از ماهوارهها. اینکه فراخوان کنند «تکرار میکنم، به هر دو لیست کامل رای بدهید» اثر خود را بر حامیان رقبای ما گذاشت. آنها به صورت گسترده پای کار آمدند و حتی عدهای از انها برای نخستین بار بود که وارد انتخابات میشدند و شناسنامههایشان را نشان میدادند. پس به میدان آمدند. فضای مجازی در سازماندهی رای رقبای ما حتی در روز انتخابات هم فعال بود و در طرف مقابل نیز روز انتخابات این فضای مجازی در تخریب ما کار میکرد.
جریان اصولگرا هرگز نتوانسته از فضای مجازی به نفع خود استفاده کند؟ خیر. به نفع خودمان کمتر توانستیم اتسفاده کنیم. اما علیه ما با استفاده از این فضا استفاده تخریبی شد. خود دو قطبی شدن انتخابات که رخ داد این نتیجه را رقم شد.
اصلاح طلبان مطرح میکنند که هر زمان فضا دو قطبی شود برنده آنها هستند. در این باره چه نظری دارید؟ همین طور است. در تهران البته این موضوع صادق است نه در کل کشور. از اساس در تهران سلیقههای سیاسی متعددی وجود دارد که حداقل دو سلیقه برجسته در حال نمایندگی است. در انتخابات سال ۸۸، ۹۲ و انتخابات فعلی هم این موضوع خود را نشان داد. ما باید کاری کنیم که هر دو سلیقه سیاسی در تهران و کلانشهرها در مجلس در اصولگرایان و اصلاح طلبان باشد.
این اتفاق در انتخابات اخیر هم رخ داده است؟ این اتفاق در مجلس دهم در خصوص کل کشور افتاده نه در تهران. پیشنهاد دادهام که اگر بتوانیم که انتخابات در تهران به این شکل باشد که به جای اینکه یک نفر به سی نفر رای دهد یک نفر به ۵ نفر رای بدهد یا در نهایت ۱۰ نفر در این صورت ترکیبی از لیستها را خواهیم داشت به عبارتی دیگر ترکیبی از گروهها به مجلس راه پیدا میکند و هر دو جریان سیاسی جامعه ما در مجلس صندلی خواهد داشت و صدای انها در فضای مجلس شنیده میشود این چیزی است که به نظرم خیر و صلاح کشور و ملت است و اگر بشود در قانون انتخابات این موضوع اصلاح شود، شاید وضعیت بینابینی بهتری حاصل شود. از اساس انگیزه برای ۳۰ نفر رای دادن انقدر بالا نیست مگر یک انگیزه سیاسی مثل این بار.
ارزیابی شمت از کلیت فعالیت ائتلاف اصولگرایان چیست؟ البته قوی بود. نمیتوان منکر این شد. از قبل از انتخابات فعالیتها شروع شده بود و ما فرصت لازم را برای کار داشتیم و کار تبلیغاتی را خوب انجام دادیم اگرچه هزینه نتوانستیم بکنیم. یعنی هزینه انتخاباتی ما بسیار پایین بودو همینجا اشاره کنم که برای هزینههای انتخاباتی با مشکل مالی رو به رو بودیم. هیچ اسپانسری نداشتیم. هیچ کس کمک نکرد. نه تنها هیچ نهادی کمک نکرد که البته جای آن نبود. هیچ صاحب سرمایهای هم کمک نکرد.
دلیل این موضوع چه بود؟ انگیزه قوی برای اسپانسر شدن در انتخلابات که یک امر سیاسی به طور کلی از ابتدای انقلاب تا به امروز افت کرده است. اوایل انقلاب شاید یک انگیزههای قوی شرعی و الهی برای حمایت از امر سیاسی مثل انتخابات وجود داشت. کسانی قربه الی الله پول میدادند. امروز آن انگیزه نیست.در مقابل رقبای ما به چنین انگیزهای متوسل نمیشوند بلکه به منابع مالی خود متوسل میشوند و شدند. اسپانسرهای قوی داشتند. در میان ما نه خود افرادی که کاندیدا شده بودند نه احزابی که به کمک ما آمدند دارای پشتوانه مالی نبودند که بخواهند در هزینههای تبلیغاتی کمک کنند. از دوره قبل هم یعنی انتخابات مجلس نهم آقای زاکانی که مسئول انتخابات مجلس نهم بود بدهکاریهای بالایی داشت به طوری که نزدیک بود زندان هم بیافتد. با وساطت و این مسائل مهلتی گرفته و جلوی آن گرفته شد. از اساس مشکل جدی برای تبلیغات داشتیم برای همین سطح تبلیغاتمان خیلی بالا نبود.
در جریان اصولگرایی جامعتین و روحانیت همیشه از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. تصور نمیکنید که امروز ائتلافهای اصولگرایی در انتخابات از زیر بلیتروحانیت بیرون آمده در حالی که اصلاح طلبان زیر مدیریت دو چهره روحانی حرکت میکنند. به طور مثال در لیست ائتلاف روحانیت کم رنگ بود. ابتدا باید در مورد رقبا مطرح کنم. آن دو چهره روحانی به حساب روحانی بودن نیست که جریان مقابل را مدیریت میکنند و در دست دارند بلکه به حساب سوابق سیاسی و مسئولیتهایشان است. هم در لیست ما ۴ روحانی حضور داشت که در لیست رقیب نبود و هم لیست مورد حمایت جامعتین بود. در حالی که آنها مجمع روحانیت را هم به عنوان یک تشکل روحانیت رسمی در پشت خود نداشتند. یعنی لااقل تبلیغاتی نشد که مجمع روحانیون از لیست حمایت میکنند و البته مجمع روحانیون مبارز جایگاه گذشته خود را ندارد. اما این نکته هست که در مورد که جایگاه روحانیت مبارز که معمولا در انتخابات مجلس مبارز است در مقدمات شکل گیری این ائتلاف انقلتی بود گرچه در نهایت این اتفاق افتاد. که به نوعی محوریت را جامعه روحانیت یا حضرت آیت الله موحدی کرمانی به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت به دست گرفتند اما اینجایگاه چندان نسبت به گذشته جایگاه حمایت بالا تلقی نشد و مبنا قرار نگرفت. به دلیل اینکه بخشی از شرکت کنندگان در ائتلاف تاکیدشان روی جامعتین نبود.
این جریان پایداریها بودند؟ طبعا.
فکر نمیکنید این خسرانی است که ائتلافهای اصولگرایی برای وحدت با پایداریها به هر قیمتی پرداخت میکند؟ بالاخره ما ناگزیر بودیم برای رسیدن به وحدت مقداری انعطاف به خرج بدهیم. البته آنها به دنبال مدلی بودند که عملا آن مدل جواب نداد. اگرچه دائما اظهار میشد. در ارتباط با آیات ثلاثی که آنها مکررا دنبال میکردند، در عمل فقط آیت الله موحدی کرمانی در میدان باقی ماندند آن هم به حساب جایگاهشان در جامعه روحانیت مبارز بود.
این نقد را برخی از چهرههای اصولگرا دارند که دایره اصولگرایی به دلیل وحدت با پایداریها در حال تهدید است. من معتقد هستم که جبهه پایداری اصولگرا هستند وما در این مساله تردیدی نداریم. اما در همراهی و هماهنگی با جریان قدیمی و سنتی اصولگرایان خیلی همراهی کامل نشان نمیدهند. ناگزیر هستیم با هم همکاری کنیم.
اما در حال حاضر راست سنتی به دلیل پایداری در حال فاصله گرفتن است.بله، اما برخی از اشخاص این طور است اما این شکل نیست که ما این را تبدیل به یک جریان کنیم.
خیلیها معتقدند این مسیری است که پیموده میشود. از هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری تا این روزها علی لاریجانی... آقای هاشمی که از اساس تغییر موضع داده است. آقای ناطق همیشه اصولگرا است و در جبهه مقابل تعریف نمیشود اما از میدان سیاست فاصله گرفته است و مربوط به این دوره اخیر هم نیست. در مورد علی لاریجانی هم در این انتخابات اخیر خود ایشان مطرح میکرد که من رییس یک قوه هستم و روسای قوا حق ندارند به صورت رسمی و آشکار وارد حمایت از یک لیست شوند.
اما عدم قید و ذکر نام ایشان در لیست ائتلاف اصولگرایان پیامهای دیگری داشت. آقای لاریجانی در قم مورد حمایت جامعه مدرسین بود. جامعه مدرسین در قم مجموعه مجزایی از اصولگرایی نیست.
اما در همان زمان این موضوع مطرح شد که جبهه پایداری گزینه لاریجانی را در قم قبول ندارد و اگر شاید بیانیه جامعه مدرسین، اظهارات قاطع آقای موحدی انجام نشده بود، لیست پایداریها در قم نتیجه متفاوتی داشت. بله. آنها لیست متفاوتی داشتند و اسم آقای لاریجانی در آن لیست نبود. منتهای مراتب تعبیر به اینکه اصولگرایان حامی آقای لاریجانی نبودند تعبیر درستی نیست. بالاخره جامعه مدرسین مجموعه برجسته و محوری از جامعه اصولگرایی است و وقتی آنها به حمایت آقای لاریجانی آمدند، نمیتوان گفت اصولگرایان از علی لاریجانی حمایت نمیکنند یا لاریجانی از جرگه اصولگرایی خارج شده است. بخشی از جرگه اصولگرایی در قم مقابل آقای لاریجانی قرار گرفتند و آن بخش نیز در قم جبهه پایداری بود.
نتیجه انتخابات هیات رییسه مجلس دهم را چگونه ارزیابی میکنید؟ منوط به نتایج دور دوم است. تعداد کرسیهایی که در دور دوم مشخص میشود در این باره تعیین کننده است. اما احتمال قوی میدهم همچنان علی لاریجانی رییس مجلس باشد.
ترکیب کلی پارلمان نهم و نیز احتمال ریاست خبرگان را در مورد آقای هاشمی چه طور میبینید؟ در مجلس دهم یک اکثریت ضعیف اصولگرا و یک اقلیت قوی اصلاحطلبان تشکیل میشود. در مورد ریاست خبرگان در مورد آقای هاشمی بسیار بعید میدانم. چون ترکیب انتخاب شده نشان نمیدهد همه حامی آقای هاشمی باشند حتی تعدادی از افرادی که در لیست آقای هاشمی در تهران بودند از آقای هاشمی حمایت نمیکنند.