رویداد۲۴-در سال ۹۲ با آقای س.غ آشنایی پیدا کردم. او درباره این گروه عنوان کرد که رفتار و عملکردشان بر مبنای قرآن و سنت است. من هم در پاسخ گفتم اگر اینچنین باشد من مشکلی با آنها ندارم. ششمین جلسه رسیدگی به پرونده متهمان حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی صبح امروز به ریاست قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی برگزار شد.
ششمین جلسه رسیدگی به پرونده متهمان حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی صبح امروز به ریاست قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی آغاز شد. در این جلسه متهم ردیف پنجم س.ع فرزند عبدالخالق دفاعیات خود را بیان کرد.
وی در پاسخ به سوال قاضی صلواتی مبنی بر اینکه چگونه به عضویت گروهک تکفیری – تروریستی داعش درآمدید، گفت: من هیچ پشتیبانی از این گروه نداشتم و اطلاعاتی از نفرات آن ندارم و نمیشناسم. گروهی که از عراق آمدهاند را هم ملاقات نکردم.
قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: نحوه جذب شما چگونه بود و از چه سالی شروع شد؟
س.ع در پاسخ به قاضی گفت: در سال ۹۲ با آقای س.غ آشنایی پیدا کردم. او درباره این گروه عنوان کرد که رفتار و عملکردشان بر مبنای قرآن و سنت است. من هم در پاسخ گفتم اگر اینچنین باشد من مشکلی با آنها ندارم.
قاضی صلواتی به متهم گفت: شما چطور نمیدانستید؟ شما چهار سال قبل با این گروه بیعت کردید. تبلیغاتی را انجام دادید و افرادی را هم برای آن جذب کردید.
س.ع در پاسخ به این سوال قاضی صلواتی گفت: من هیچ شناخت و علم و آگاهی از این گروه نداشتم تا بخواهم تبلیغ کنم. من همان حرفهایی را که س.ص گفته بود شنیدم.
وی در خصوص آشنایی خود با متهم ردیف اول پرونده عنوان کرد: از سال ۹۱ با ایشان آشنایی پیدا کردم. او از اهالی پاوه است. همشهری نیستیم اما در یک شهرستان قرار داریم.
قاضی خطاب به متهم گفت: شما چهار سال پیش س.ص را در شهر پاوه ملاقات کردید و با او بیعت کردید چطور میگویید که آشنایی با او ندارید.؟
پنجمین متهم حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: همانطور که گفتم س.ص گفت مبنای این گروه بر مبنای قرآن و سنت است. من هم قبول کردم اما بیعتی با آنان نداشتم.
وی ادامه داد: من فقط در خانه خودِ س.ص رفت و آمد داشتم.
قاضی خطاب به متهم گفت: تحصیلات شما چیست؟
وی پاسخ داد: من تحصیلاتم زیر دیپلم است و تحصیلات بالایی ندارم.
قاضی صلواتی ادامه داد: شما در جلساتی که برگزار میشد پاسخ شبهات را به سایرین میدادید. شما چگونه میگویید که اطلاعی نداشتید.
متهم در پاسخ به این سوال گفت: من هیچ اطلاع و آگاهی در این زمینه نداشتم برای خودم هم شبهاتی به وجود میآمد.
قاضی در قسمت دیگری از سخناش به س.ع تذکر داد و گفت: شما س.ص را به عنوان امیر گروه پذیرفتید و حتی عنوان کردید قصد پیوستن به گروه تکفیری – تروریستی داعش را دارید. چگونه میگویید که اطلاعی از این گروهک نداشتید.
متهم پاسخ داد: بله، تا جایی من حسن ظن به این گروه داشتم در خانه هم گفتم شاید روزی به این گروه بپیوندم.
قاضی با شنیدن سخنان متهم گفت: اگر این بیعت نیست پس چیست؟ بیعت یعنی همین.
که متهم پاسخ داد: این از نظر من بیعت نیست. من تحقیقی نداشتم و خودسرانه به این گروه درآمدم.
س.ع در خصوص ملاقات با ش.م گفت: فروردین سال ۹۶ در یک روز پنجشنبه س.ص از من خواست به شهر سنندج بروم. من هم به عنوان یک راننده قبول کردم و از او پول گرفتم که با او به این شهر بروم. تا قبل از آن من ش.م را نمیشناختم و ایشان را ندیده بودم.
وی ادامه داد: روز پنجشنبه به سمت سنندج حرکت کردیم و تقریبا حدود ساعتهای ۵ یا ۶ عصر بود که به این شهر رسیدیم که با س.ص به منزل ش.م رفتیم. در آن جلسات در حضور من حرفی زده نمیشد. ما شب را در خانه ش.م ماندیم و فردا هم بازگشتیم.
مستشار دادگاه از پنجمین متهم حادثه تروریستی مجلس شورای اسلامی پرسید: چرا شب در منزل ش.م ماندید مگر او را میشناختید؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: س.ص گفت که من کار دارم و شب را در آنجا ماند.
قاضی صلواتی به س.ع گفت: یعنی شما قصد دارید بگویید رانندهاید؟
وی پاسخ داد: بله، من هیچ اطلاعی از موضوع نداشتم و در این سفر هم آنها جلوی من صحبتی نمیکردند.
قاضی خطاب به متهم گفت: یعنی شما راننده آژانس هستید؟
متهم گفت: بله، من راننده آژانس هستم.
قاضی صلواتی عنوان کرد: این گفته شما با صحبت اولیه که گفته بودید پیمانکار برق هستید، منافات دارد.
س.ع اظهار داشت: من راننده آژانس هستم اما از برج ۲ سال ۹۶ به کار پیمانکاری برق مشغول شدم.
قاضی صلواتی ادامه داد: شما در چهار نوبت در اردیبهشت ماه س.ص را به سنندج بردید. به تاریخها خوب دقت داشته باشید. ۱۷ خرداد عملیات تروریستی انجام شد. در این باره چه پاسخی دارید.
س.ع ادامه داد: من چهار بار س.ص را به سنندج بردم و هنگامی که میخواست با ش.م صحبت کند از من میخواست که از ماشین پیاده شوم. آنان در حضور من حرفی نمیزدند.
قاضی خطاب به متهم گفت: این برای شما مشکوک نبود که چرا در محل ملاقات تلفنهای همراه خود را نمیبرند؟
وی پاسخ داد: من اطلاعی نداشتم گوشی را به من میدادند و من از ماشین بیرون میرفتم.
قاضی صلواتی گفت: این از نظر شما غیرعادی نبود؟
متهم پاسخ داد: به این موضوعات فکر نکردم.
وی ادامه داد: چند روز بعد س.ص به من گفت قرار است یک اتفاقی در کشور بیفتد. گفتم چه اتفاقی؟ گفت قرار است عملیاتی صورت بگیرد. حرف من راجع به مرگ است. شما هستید؟ گفتم حرفت را بگو. گفت قرار است یک علمیات در تهران انجام شود. مهمات و سایر مسائل هم حاضر است. من سکوت کردم و جوابی ندادم. س.ص وقتی دید که سکوت کردهام، گفت خواستم ببینم عکس العملت از این حرفها چیست. شوخی کردم. من هم در پاسخ گفتم خودت هستی یا نه؟ گفت نه بابا من مرد این حرفها نیستم میخواهم بعد از ماه رمضان خانه بسازم.
قاضی ادامه داد: شما گفتید راننده هستید، چرا باید س.ص یک راز به این مهمی را برای راننده افشا کند؟ آیا این معنی نمیدهد که شما بیعت کردهاید؟ از نظر ما شما یک عنصر تروریستی وابسته به گروهک داعش هستید.
متهم پاسخ داد: س.ص هر کسی را دیده بود این موضوع را بیان کرده بود.
قاضی صلواتی گفت: شما در حضور س.ص اعلام کردید که میخواهید به سوریه و عراق بروید. این درست است؟
متهم پاسخ داد: بله، گفتهام.
قاضی صلواتی ادامه داد: پس شما یک راننده نبودید. شما عامل گروه بودید.
قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: با توجه به چیزهایی که از س.ص شنیده بودید آیا نمیتوانستید با یک تلفن آنها را به وزارت اطلاعات اطلاع بدهید؟
متهم گفت: س.ص از این حرفها زیاد میزد و اغلب هم میگفت شوخی کردم که ببینم عکسالعمل شما چیست؟
قاضی گفت: چگونه این حرف را میزنید. شما نمیتوانستید این موضوع را با توجه به مسائلی که مشاهده کردهاید، اطلاع دهید؟
متهم پاسخ داد: وقتی گفت من شوخی کردم چه چیزی را اطلاع میدادم؟
قاضی در این لحظه گفت: چرا س.ص باید از شما حلالیت بطلبد و چرا باید به شما پول بدهد؟
متهم گفت: س.ص ۵۰ هزار تومان به من داد و گفت برای کمک است. این پول از بیت المال است.
قاضی صلواتی در پاسخ به این اظهارات متهم گفت: چگونه میتوانید بگویید که از موضوع بیاطلاع بودید؟ س.ص از شما حلالیت میطلبد مبلغی پول در اختیارتان قرار میدهد و در گذشته هم پیشنهاد داده و شش روز بعد عملیات تروریستی صورت میگیرد. آیا نمیتوانستید زودتر این موضوع را اطلاع بدهید؟ این از دید شما بیعت کردن نیست؟
متهم گفت: من بیعتی نکردهام.
قاضی صلواتی ادامه داد: بدون بیعت که نمیتوانی از کشور خارج شوی.
س.ص پاسخ داد: حرفی ندارم.
قاضی صلواتی ادامه داد: بعد از عملیات تروریستی مجلس شورای اسلامی متواری شدید و ریش و سبیل خود را هم زدید این کارها چه معنی میدهد.
س.ع پاسخ داد: بعد از عملیات تروریستی مجلس شورای اسلامی به این دلیل که من با س.ص دوست بودم خانواده نگران شدند و گفتند چند روزی بیرون نرو. بنابراین من هم چند روزی را در سراوان به منزل دوستان رفتم.
قاضی خطاب به متهم گفت: چه زمانی از حمله تروریستی مجلس آگاه شدید؟
گفت: دقیق به خاطر ندارم همان روز یا هجدهم بود که روز نوزدهم به سرکار رفتم و به همکارام گفتم چند روزی نمیآیم.
قاضی خطاب به متهم گفت: نظرتان را صادقانه و با صراحت بیان کنید.
متهم در پاسخ به این سوال گفت: من همان چیزی را که س.ص گفته بود را پذیرفتم. الان هم میشنوم داعش را آمریکا، اسرائیل و آل سعود ساخته است که سه فکر باطل و لعیم دست به این کار زدهاند. من از این گروه اعلام برائت میکنم و حرفی ندارم.
قاضی صلواتی ادامه داد: این شهدا جرمشان چه بود؟
متهم خطاب به خانوادههای حاضر در سالن گفت: من را شریک غم خود بدانید.