رویداد24-یکی از عوامل بروز شایعات در قبال مرگ ناگهانی چهره ها، نحوه ی اطلاع رسانی
رسانه ها برای چنین اخباری است. اعلام خبر فوت، در یک طرف ماجراست، آنسوی
ماجرا هم بحث اطلاع رسانی درباره دلایل مرگ این افراد مشهور است که گاه
دستخوش شایعات هم میشود؛ در این مسیر، گاه رسانه های رسمی هم با هدف حفظ
مخاطب و همچنین جا نماندن از جریان خبری و خصوصا شبکه های اجتماعی، خواسته
یا ناخواسته تحت تاثیر این موج خبری قرار میگیرند و با آن همسو میشوند. اما
در این مسیر، بایدها و نبایدها و خطوط باریک و حساسی وجود دارد که در
صورت عدم رعایت آنها توسط یک رسانه و عملکرد غیرحرفه ای، گسترش دامنه ی
شایعات را موجب شده و مهمتر از همه به شأن و حرمت اینگونه افراد پس از مرگ
آسیب می زند.
اما سوال اینجاست که عملکرد رسانه ها در قبال مرگ
ناگهانی چهره ها و شخصیت های شناخته شده چگونه باید باشد تا در عین
پاسخگویی به نیاز خبری مخاطب، در جهت حفظ حرمت این افراد پس از مرگ عمل
کرده و به محلی برای سوءاستفاده ی آگاهانه یا ناآگاهانه افراد در فضای
مجازی هم بدل نشوند.
ایسنا در گفتوگو با رضا خدادادی، سردبیر
روزنامه ورزشی «گل» عملکرد صحیح رسانهها در قبال مرگ ناگهانی چهره های
شناخته شده را به بحث گذاشته است.
این روزنامه نگار ورزشی معتقد
است: متأسفانه نسخه شفافی برای واکنش رسانهها در قبال مرگ ناگهانی چهره ها
و حتی نحوه اطلاعرسانی در قبال چرایی مرگ آنها وجود ندارد و رسانهها در
این زمینه سلیقهای عمل میکنند؛ به عنوان مثال چندی پیش با درگذشت یکی از
چهرههای ورزشی- هادی نوروزی - حاشیههایی در خصوص دفن پیکر این ورزشکار
از سوی رسانهها بوجود آمد و عکاسی به حریم و محل دفن پیکر وی رفته و از
صورت او در لحظه خاکسپاری عکسبرداری کرده و آن را منتشر کرد. چرا چنین عکسی
باید از سوی رسانهها در فضای مجازی منتشر شود؟ فرزند این ورزشکار مرحوم
تا سالها با جستجوی نام پدرش با این صحنه روبرو می شود و این تصویر از ذهنش
پاک نخواهد شد. متأسفانه در مورد آقای ناصر حجازی هم چنین اتفاقاتی رخ
داد. این گونه رفتارها از سوی رسانهها پسندیده نیست و حرمت افراد را زیر
سوال میبرد.
سردبیر روزنامه گل با تأکید بر اینکه در عملکرد
رسانهها در قبال نحوه پوشش مرگ افراد مشهور خطوط باریک و حساسی وجود دارد،
توضیح داد: از یک طرف یک رسانه باید نیاز مخاطب را پاسخ دهد و از طرف دیگر
باید حفظ حرمت و حریم شخصی فردی که فوت شده و خانواده اش مورد توجه قرار
گیرد. متأسفانه در این زمینه خط کشی صددرصدی وجود ندارد و چیزی روشن نیست.
هر رسانه نسبت به درکی که دارد در پوشش این حوادث عمل میکند و در موارد
این چنینی افرادی که عنصر شهرت را دارند پس از مرگ این شرایط برایشان بوجود
میآید. شایعات درباره آنها زیاد وجود دارد و حتی رسانههای رسمی هم تحت
تأثیر این اتفاقات و شایعات قرار میگیرند.
خدادادی در پاسخ به
اینکه چه رویکردی را برای رسانهها در چنین مواردی پیشنهاد میدهد، توضیح
داد: نمیتوان نسخه پیچید، اما به عقیده من باید اعتدال را رعایت کرد. من
به عنوان نماینده یکی از رسانهها اگر عکس صورت مردهای را داشته باشم که
خاکش میکنند، آن را استفاده نمیکنم. اما به هر حال اگر اطلاعاتی درباره
مرگش داشته باشم که مطرح شدنش لازم است و جای آن هم در رسانه است، مطرح
میکنم چرا که این مطرح کردن میتواند از اتفاقات بعدی هم جلوگیری کند.
او
در همین زمینه یادآور شد: خیلی از افرادی که به یکباره چهره میشوند مورد
توجه جامعه هستند که باید ظرفیت این توجه را داشته باشند. این هشدارها باید
به این نسلها داده شود که یکسری موقعیتها را مراقب باشند. حال اگر
اتفاقی بیفتد که حاصل رفتار غیرحرفهای باشد، مطرح کردن آن از سوی رسانهها
هشداری برای نسل بعد است.
رضا خدادادی در پایان تأکید کرد: وقتی یک
جوان فوتبالیست در رشته حرفه ای خود پیشرفت می کند در موقعیت متفاوتی در
زمینه شهرت و ثروت قرار میگیرد که باید ظرفیت این جایگاه را داشته باشد.
اگر این جوان حرفهای کار میکند، باید رفتارش هم حرفهای باشد. این نکته
به ویژه در مورد افراد مشهور فوتبالی صدق میکند که میبایست در تغذیه،
نشست و برخواست با افراد مختلف، درست و حرفهای عمل کنند، چرا که در فوتبال
همه این موارد مورد توجه قشر جوان است.