رویداد۲۴-یک تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی تاکید کرد: انزوای بیسابقهای که امروز امریکا دچارش شده - که اتفاقاً محصول درایت دستگاه دیپلماسی دولت روحانی است - همان «ضمانت اجرایی» یا اهرمی که منتقدین انتظارش را داشتند. منتها ظاهراً درختها نمیگذارند آنها جنگل را ببینند!هفته گذشته، سرانجام دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا فرمان خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک را صادر کرد؛ همان فرمانی که او با آنکه وعدهاش را در اولین روزهای آغاز کمپین انتخاباتیاش داده بود، در ۱۵ ماهی که در کاخ سفید ساکن شده، از صدور آن عاجز شده بود و فشارهای ایران و رایزنیهای اروپاییها مانع از خروج واشنگتن از برجام شود. با این حال، او روز سهشنبه هفته گذشته فرمان خروج امریکا از توافق هستهای را صادر کرد که با واکنش شدید اتحادیه اروپا و ایران روبرو شده است. پاسخ ایران باقی ماندن در برجام به شرط حفظ منافع و تضمین آن از سوی اروپاییها است. در این راستا مذاکرات میان و اروپا آغاز شده و تهران میگوید پس از پایان این مذاکرات است که پاسخ نهاییاش درقبال خروج امریکا از توافق هستهای را خواهد داد. در این باره، با رضا نصری حقوقدان بینالمللی و تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی گفتوگویی داشتهایم که متن آن در پی میآید
جریان افراطی بر جریان منطقیتر و عقلگراتر در کاخ سفید غلبه پیدا کرده است
چه تحولات و روندی موجب شد تا کاخ سفید این بار برخلاف دفعات قبلی مستقیما دستور خروج از برجام را بدهد؟
همه فاکتورهایی که تاکنون باعث شده بود امریکا از برجام خارج نشود کمآکان پابرجاست. اما آنچه تغییر کرده توازن قوا میان نیروهای عقلگرا و نیروهای افراطی درون کاخ سفید و دستگاه سیاست خارجه آمریکا است؛ به نحوی که جریان افراطی - که جان بولتون و مایک پمپئو آن را نمایندگی میکنند - بر جریان منطقیتر و عقلگراتر غلبه پیدا کرده است. به همین خاطر، تصمیمات دولت ترامپ دیگر الزاماً تصمیمات سنجیده، منطقی و عاقلانهای نیست. واکنش سفت و سختی که تکنوکراتهای درون سیستم و همچنین متحدین غربی امریکا به تصمیم ترامپ به خروج از برجام نشان دادند هم خود موید همین ادعاست.
برجام «ویترین» سیاست خارجه مشترک اتحادیه اروپا است
اقدام ترامپ کارشکنی بزرگ در روند پروژه «ادغام اروپا» محسوب میشود
سران کشورهای اروپایی و مقامات عالی اتحادیه اروپا پس از اعلام تصمیم آمریکا در برابر برجام به شدت نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و این در حالی بود که سران اتحادیه اروپا در هفتههای قبل تلاش بسیاری برای متقاعد کردن ترامپ برای باقی ماندن در برجام انجام دادند. در کنار این موضوع، شاهد اختلافات میان امریکا و اروپا بر سر مسائلی نظیر ناتو، انتقال سفارت به قدس، مناسبات تجاری و... بودیم. آیا این موضوع میتواند شکاف جدی در روابط میان طرفین و گردش بیشتر اروپاییها به ایران شود؟
برجام «ویترین» سیاست خارجه مشترک اتحادیه اروپا است. انعقاد برجام به شکگراهای اروپایی نشان داد که اتحادیه اروپا میتواند یک «سیاست خارجه مشترک» داشته باشد و به عنوان یک بازیگر مستقل و موثر در صحنه بینالمللی ایفای نقش کند. فراموش نکنیم که «سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا» - که وزارت امور خارجه اتحادیه اروپا محسوب میشود - در سال ۲۰۰۹ در بحبوحه بحران هستهای ایران تاسیس شد و فعلاً بزرگترین و تنها دستآورد آن نیز همین برجام است. در نتیجه، شکست برجام برای اتحادیه اروپا خیلی گران تمام خواهد شد. در واقع، اقدام ترامپ نه تنها تبعات مستقیم اقتصادی، امنیتی و راهبردی برای اروپا دارد بلکه یک کارشکنی بزرگ در روند شکلگیری اتحادیه و پروژه «ادغام اروپا» نیز محسوب میشود. به همین خاطر، مقامات اتحادیه اروپا و دولتهای مرکزی آن به شدت نسبت به آن واکنش نشان دادند. طبیعتاً این کارشکنی تنش میان اروپا و واشنگتن را به طرز قابل ملاحظهای تشدید کرده است.
راهکارهای سه گانه اتحادیه اروپا در برابر تحریمهای ثانویه امریکا
فدریکا موگرینی و مقامهای عالی اروپایی اعلام کردهاند که اروپا تمام قد برای حفظ برجام تلاش خواهد کرد. فکر میکنید اروپا دراین راه چه باید بکند؟ نسخه اروپا در این باره چیست؟
خروج امریکا از برجام در عمل به معنی تحمیل قوانین فرامرزی امریکا (تحریمهای ثانویه) به اروپاست. یعنی در عمل، امریکا شهروندان و شرکتهای اروپایی را وادار میکند به قوانینی تن بدهند که توسط کنگره و قوه مجریه امریکا تصویب شده است. معنی دیگر آن، این است که اتباع اروپایی مجبور به تبعیت از قوانینِ قانونگذاری هستند که حتی یک رای به آن ندادهاند! طبیعتاً، مقاومت در برابر این وضعیت مستلزم وضع قوانین جدید و «نهادسازی» است و اتحادیه اروپا نیز دارد در همین راه قدم برمیدارد. یکی از راهکارهای سهگانه پیشنهادی - که وزیر اقتصاد فرانسه به آن اشاره کرد - احیای «قانون مسدودکننده» است که اتباع اروپایی را از گزند قوانین امریکا تا حدودی مصون میدارد؛ راهکار پیشنهادی دوم، تاسیس سازوکارهای مالی و بانکی (احیاناً با تضمین بانکهای مرکزی اروپا) برای خروج از دایره نفوذ امریکا است و راهکار سوم تاسیس یک نهاد بر اساس الگوی «دفتر کنترل داراییهای خارجی» وزارت خزانهداری امریکا است که بر مراودات مالی و بانکی - با معیارهای «اروپایی» - نظارت کند. اگر این راهکارها اجرایی شود، چه بسا بساط «تحریمهای ثانویه» امریکا در بلندمدت برچیده شود و این اتفاق به شدت به نفع ایران خواهد بود. در نتیجه، معتقدم ایران باید صبوری کند تا این پیشنهادات محقق شود.
اقدامات ترامپ موجب شده تا اروپا درصدد کاهش وابستگیهایش به امریکا باشد
اروپا در پی یافتن راهحلهای کوتاهمدت و سطحی نیست
با توجه به اعمال تعرفه گمرگی امریکا بر محصولات اروپایی، برخی میگویند مقاومت اروپا در برابر امریکا در موضوع برجام یک نوع چانهزنی برای رفع آن محدودیتها است. تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید؟
معتقد هستم مجموع اقدامات دولت ترامپ، از جنگ تجاری گرفته تا خروج از برجام، اروپا را به این نتیجه رسانده که باید وابستگی خود را به واشنگتن به طرز قابل ملاحظهای کاهش دهد. این نتیجه را میشود بعضاً از سخنان آنگلا مرکل، فدریکا موگرینی و ژان کلود یونکر استنباط کرد. به بیان دیگر، اروپا در پی یافتن راهحلهای کوتاهمدت و سطحی نیست. علاوه بر این، زیان ناشی از فروپاشی برجام برای اروپا به مراتب از کسب چند امتیاز تجاری از امریکا بیشتر است. زیانهای فروپاشی برجام برای اروپا زیانهای امنیتی، راهبردی و حیثیتی است و بعید است از آنها به خاطر کاستن تعرفههای تجاری صرفِ نظر کند.
مقامهای امریکا کمکم به عمق فاجعهای که برای خود ایجاد کردهاند، پی میبرند
ترامپ اعلام کرده است که علاوه بر اعمال تحریمها علیه ایران، هرکسی هم که با ایران همکاری اقتصادی داشته باشد را تنبیه و تحریم خواهد کرد و از دادن معافیت به اروپا خودداری کرد. آیا در این شرایط اروپاییها قادر به محافظت از برجام خواهند بود؟
اروپاییها قادر خواهد بود با چارچوبسازی حقوقی و ایجاد سازوکارهای موازی تاثیر اقدامات قهریه امریکا را به شدت کاهش دهند. مضاف بر اینکه مقامهای امریکا - از جمله جان بولتون - که کمکم دارند به عمق فاجعهای که برای خود ایجاد کردهاند پی میبرند، امروزه با احتیاط بسیار زیادی از «تحریم اروپا» صحبت میکنند.
تصمیم ایران در ماندن در برجام تصمیم بسیار سنجیده و عاقلانهای بود
ایران در برابر تصمیم امریکا موقتا تصمیم گرفت که در برجام منهای امریکا باقی بماند. آیا این تصمیم درستی بود؟ فکر میکنید ایران تا چه زمانی در برجام باقی میماند؟ ایران چه گزینههای دیگری در این شرایط دارد؟
تصمیم ایران در ماندن در برجام تصمیم بسیار سنجیده و عاقلانهای بود. این تصمیم این فرصت را به ایران و اروپا داد تا با ایجاد چارچوبهای حقوقی جدید و تاسیس سازوکارهای مالی و بانکیِ موازی نه تنها منافع ایران در برجام را تا پایان دوره زمامداری ترامپ تامین کنند بلکه در بلندمدت نیز نظامی پیریزی کنند که در آن قوانین فرامزری امریکا (تحریمهای ثانویه) دیگر تاثیر نداشته باشد. تلاش برای ایجاد این سازوکارها ارزش اندکی صبوری دارد. گزینه دیگر - در صورت شکست این تلاش - درونگرایی و اتخاذ سیاستهای حمایتی است که در کوتاهمدت به جامعه فشار خواهد آورد.
ایجاد نظام جدید در تعاملات مالی و تجاری از سوی اروپا امتیاز قابل ملاحظهای برای ایران است
با توجه به اینکه اروپا نمیتواند همه منافع پیشبینی شده در برجام را تامین کند، شاهد یک نوع عدم توازن میان تعهدات ایران و امتیازات دریافتی ایران هستیم. آیا در این مسیر میتوان انتظار کاهش تعهدات ایران را داشت؟
به نظر من ایجاد یک نظام جدید در تعاملات مالی و تجاری بینالمللی - به نحوی که امریکا را دور بزند - امتیاز قابل ملاحظهای برای ایران خواهد بود. در واقع، برعکس شما، معقتدم این امتیاز اتفاقاً کفه ترازو را به نفع «ایران» سنگین خواهد کرد. حتی در برجام هم پیشبینی نشده بود، در ازای تعهدات ایران، سازوکاری تاسیس شود که در آن تحریمهای ثانویه امریکا به صورت سیستماتیک و پایهای کماثر شود.
خروج از ان.پی.تی زمانی معنی دارد که از آن به عنوان یک «اهرم مذاکراتی» استفاده شود
هفتههای قبل، حسن روحانی و محمدجواد ظریف، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران از احتمال خروج تهران از معاهده منع اشاعه تسیلحات هستهای (NPT) سخن گفتهاند. چقدر عملی شدن این گزینه را متحمل میدانید؟ تبعات این اقدام در عرصه بینالمللی هم برای ایران و هم برای امریکا چه خواهد بود؟
خروج از ان.پی.تی کمآکان یکی از گزینههای ایران است اما معتقدم این گزینه زمانی موثر و مفید خواهد بود که در داخل کشور یک عزم جدی برای نشستن مجدد بر سر میز مذاکره وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، خروج از ان.پی.تی زمانی معنی دارد که از آن به عنوان یک «اهرم مذاکراتی» استفاده شود. صرف خروج از ان.پی.تی - بدون چشمانداز مذاکره - فایده خاصی برای ایران ندارد اما اگر اراده سیاسی در داخل کشور برای نشستن مجدد بر سر میز مذاکره وجود داشته باشد، این اقدام یا تهدید به آن میتواند موثر واقع شود.
تصمیم ترامپ محصول تلاش لابیها بود
آیا اسرائیل، عربستان و امارات در خروج امریکا از برجام نقش تعیینکنندهای ایفا کردند؟ آیا میتوان تصمیم ترامپ تحت تاثیر لابیهای اسرائیلی و دلارهای نفتی عربستان و امارات قلمداد کرد؟
از آنجا که خروج ترامپ از برجام یک تصمیم نامتعارف و غیرعقلانی تلقی میشد، نیاز به آن بود که عدهای خارج از دولت به توجیه آن، آمادهسازی افکار عمومی و تئویزه کردن آن بپردازند و زمینه را برای اجرای آن مهیا کنند. این نقش را سازمانهای به اصلاح «تخصصی» و لابیهایی مانند «بنیاد دفاع از دموکراسیها» برعهده گرفتند که بزرگترین حامیان مالی آنها اسرائیل و کشورهای جنوبی حوزه خلیج فارس بودند. در نتیجه، میتوان گفت تصمیم ترامپ محصول تلاش همه این بازیگران بود.
ترامپ میخواهد توافق با کره شمالی را به رخ دموکراتها بکشد
ترامپ همزمان با خروج امریکا از برجام اعلام کرد که وزیر امور خارجه ایالات متحده به کره شمالی خواهد رفت تا مقدمات دیدارش با کیم جونگ اون را تسهیل کند. آیا خروج امریکا از برجام میتواند بر روند مذاکرات امریکا و کره شمالی تاثیر بگذارد؟ کاخ سفید تا چه اندازه بر توافق با پیونگ یانگ حساب باز کرده تا آن را بجای برجام جایگزین کند؟
دولت ترامپ موفقیت در کره شمالی را به نحوی جبران خسارتی میداند که با خروج از برجام به امریکا تحمیل کرده است. آقای ترامپ تلاش دارد به توافقی با کره شمالی دست یابد که آن را به عنوان «مُدل» یا نمونهای از یک «توافق خوب» به رخ دولت اوباما و دموکراتها بکشد. اما روی دیگر سکه این است که با توجه به خروج غیرموجه ترامپ از برجام، شکست او در مذاکره با کره شمالی هزینه سیاسیاش را در دوچندان خواهد کرد. در واقع، این ریسکی است که او پذیرفته و باید دید چه سرانجامی پیدا خواهد کرد.
انزوای بیسابقه امروز امریکا محصول درایت دستگاه دیپلماسی دولت روحانی است
برخی از منتقدان برجام ادعا میکنند که مذاکرهکنندگان ایرانی نتوانستهاند ضمانتهای لازم برای تضمین متعهد ماندن اعضا از جمله امریکا را در متن توافق بگنجانند. با چنین انتقادی موافق هستید؟ آیا تیم مذاکرهکننده راهی برای این مسئله داشت؟
با این تحلیل موافق نیستم. ضمانتهای لازم قرار بود چه باشد؟ آیا انتظار داشتند ایران بندی در برجام بگنجاند که مطابق آن امریکا در صورت نقض، «محاصره اقتصادی» شود؟ یا اینکه انتظار داشتند شورای امنیت - که امریکا در آن حق وتو دارد - وارد عمل شود و امریکا را تهدید به اقدام نظامی کند؟ یا اینکه میخواستند داراییهای امریکا را مصادره کنند؟ حقیقت این است که سازوکارهای حقوقی و بینالمللی در برابر قدرت امریکا ناتوان است و مذاکرهکنندگان ایرانی هم با همین محدودیتهای ساختاری پای میز مذاکره نشستند. اما همین انزوای بیسابقهای که امروز امریکا دچارش شده - که اتفاقاً محصول درایت دستگاه دیپلماسی دولت روحانی است - همان «ضمانت اجرایی» یا اهرمی است که منتقدین انتظارش را داشتند. منتها ظاهراً درختها نمیگذارند آنها جنگل را ببینند!
گفتوگو: محمدابراهیم ترقینژاد