رویداد۲۴ مازیار وکیلی: سالهاست سریالهای تلویزیونی مهمان مردم ایران در سفرههای افطارشان هستند. مهمانی که یا صاحبخانه را سر ذوق میآورند یا دچار خستگی و ملال میکنند. روند ساخت سریال مناسبتی در تلویزیون از سال 1370 آغاز شد.
طاهره خانم اولین خاطره سریالهای ماه رمضان
خسرو ملکان اولین کارگردانی بود که سریالی مناسبتی برای تلویزیون ساخت. تقارن ماه رمضان با عید نوروز باعث شد مدیران تلویزیونی به فکر ساخت سریالی متناسب با حال و هوای این ایام بیفتند. نتیجه این رویکرد سریال مهمان بود که در سال 1369 ساخته و در سال 1370 همزمان با عید نوروز و ماه رمضان از تلویزیون پخش شد.
از نکات به یادماندنی سریال ملکان، شخصیت فضول و بانمک طاهره خانم بود که با بازی به یاد ماندنی مرحوم پروین سلیمانی بدل به شخصیتی ماندگار در تاریخ تلویزیون شد. بانویی که با یک چنگال در ساختمان میگشت و فضولی میکرد. تردد طاهرهخانم با چنگال در سریال باعث شد این شخصیت به بانوی چنگال به دست مشهور شود.
«قنبرک» و تثبیت ساخت سریالهای مناسبتی
ملکان سال بعد هم در فضایی جدید و با استفاده از کاراکترهای سریال مهمان سریال تعطیلات نوروزی را ساخت. سریال تعطیلات نوروزی کاراکتر بامزه دیگری را به صف کاراکترهای به یادماندنی تلویزیون افزود.
قنبرک با بازی به یادماندنی مرحوم محود بهرامی که ذوق کردنهایش با آن صدای خاصی که از خود در میآورد، در ذهن بینندگان ایرانی ماندگار شد.
بعد از این دو سریال که به علت تقارن ماه رمضان و عید نوروز ساخته شدند روند ساخت سریالهای مناسبتی تثبیت شد و از سالهای بعد سریالهایی به مناسبت ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت.
سریالهای مناسبتی رمضان در دهه هفتاد سریالهای ماندگاری نبودند. هرچند میتوان این سریالها را در زمره آثار نوستالژیک و خاطره انگیز تلویزیون جای داد. اما با گذشت بیست و چند سال از زمان ساخت این سریالها ضعفهای فراوان آنها بیش از پیش آشکار شده است. ضعفهایی مثل استفاده افراطی از مضامین اخلاقی، تلاش برای نصیحت و دادن پند و اندرز به تماشاگر و ریتم کند از جمله مشکلات سریالهای مناسبتی آن زمان تلویزیون است.
حسن فتحی؛ چهره ماندگار دهه هفتاد
به لیست سریالهای مناسبتی دهه هفتاد که مراجعه میکنیم به جز حسن فتحی به نام ماندگاری در عرصه ساخت سریال برنمیخوریم. مجید جعفری، غلامرضا رمضانی، هاشم میرطالبی، حسین قاسمی جامی و محمدرضا فریس آبادی به چهرههای مشهور و معتبری در عرصه ساخت سریال بدل نشدند و سریالهای مناسبتی هم که ساختند خیلی زود فراموش شدند. سریالهایی مثل همسایهها، نیمه پنهان، بهاران در بهار، گردنبند و جزیرهای در خشکی خیلی زود فراموش شدند و در حافظه جمعی مردم ایران باقی نماندند.
دهه80؛ دهه شکوفایی
در دهه هشتاد با اضافه شدن شبکههای سه و پنج سریالهای مناسبتی تنوع بیشتری پیدا کرد و آثار ماندگاری هم در ایام ماه مبارک رمضان ساخته شد.
سال 1380 چهار سریال در این ایام از تلویزیون پخش شد. سریالهایی با حال و هوا و کیفیتهای متفاوت. شبکه یک سریال چراغهای خاموش را به کارگردانی کاظم بلوچی تولید کرد. سریالی که کپی بدون خلاقیتی از آثار دهه هفتاد بود. بهزاد که پدر و مادری پولدار اما گرفتار دارد به دام رفقای ناباب میاُفتد و تحت تعقیب پلیس قرار میگیرد. اما بعد از آشنایی با یک جوان روشندل به حقیقت زندگی پی میبرد و متحول میشود.
مهمانی از بهشت هم اوضاع بهتری از چراغهای خاموش نداشت. سریالی بود با مایههای عاطفی رقیق و ریتمی کند که تماشایش بیننده را خسته میکرد. تنها نکته به یادماندنی سریال رابعه اسکویی بود که سعی میکرد بامزه باشد و فضای سریال را شیرین کند. اما حکایت سریال شبکه سه فرق میکرد.
گمگشته سریالی بود پرستاره که یک استعداد تازه از راه رسیده بنام رامبد جوان آن را ساخته بود. داستان گمگشته درباره فرد متدین و مومنی است که در یک شرکت بزرگ و معتبر کار میکند. این فرد توسط عدهای آدم ربا دزدیده میشود. این فرد دزدیده شده شباهت انکارناپذیری با یکی از سارقان دارد. سارق جانشین فرد متدین میشود و این جابجایی ماجراهای بعدی را به وجود میآورد. گمگشته اولین سریال مناسبتی واقعاً موفق تلویزیون بود. طرفدار فراوانی پیدا کرد و در سطح وسیع دیده شد.
اما بهترین سریال سال 1380 یادداشتهای کودکی بود که از شبکه پنج سیما پخش شد. متن خوب نوشته شده اصغر فرهادی، بازیهای خوب کامران قدکچیان و سیروس گرجستانی، فضای شیرین سریال و کاراکتر حواس پرت و در عین حال زرنگ خان بابا باعث شد سریال بدل به تجربهای موفق شود.
موفقترین سریال سال 1381 هم متعلق به شبکه پنج بود. نه نسیم رویا کاظم بلوچی، نه نوعروس بیژن میرباقری و نه همراز سامان مقدم به لحاظ کیفیت به گرد پای پشت کنکوریهای پریسا بخت آور نمیرسیدند. پشت کنکوریها داستان چند جوان پشت کنکوری است که هر کدام با انگیزهای متفاوت در کنار هم جمع میشوند تا برای کنکور درس بخوانند. اینجا هم متن درخشان محمدرضا فاضلی که با همکاری اصغرفرهادی نوشته شده بود به کمک پریسا بختآور آمد تا بهترین سریال رمضان 1381 را بسازد. شخصیت پردازی متنوع، بازیهای یکدست، فضای جوان پسند و کارگردانی هوشمندانه بختآور از دیگر نکات برجسته این سریال بود. در عین ناباوری بهترین سریال مناسبتی سال 1382 هم متعلق به شبکه تازه نفس تهران بود.
رانتخوار کوچک (که بعدها افزونهخواه کوچک هم نام گرفت) داستان کارمند سادهدلی بنام اَشترخانی است که علمشیر صاحبخانهاش در روز اول ماه رمضان او را جواب میکند. اَشترخانی به اداره میرود تا زمینی را که تعاونی اداره وعده داده به دست بیاورد. اما با تعداد بالای متقاضیان مواجه میشود. این در حالی است که تعداد زمینها بیشتر از ده قطعه نیست. به همین خاطر اَشترخانی دست به اقداماتی برای تصاحب یکی از این زمینها میزند که پرده از رازهای مهمی برمیدارد. متن قدرتمند، اشارات سیاسی و بازی سیروس گرجستانی باعث شد رانتخوار کوچک بالاتر از یکی مثل من، رویای ناتمام و فقط به خاطر تو قرار بگیرد.
فقط به خاطر تو هم از سریالهای نسبتاً خوش ساخت مناسبتی تلویزیون بود که توانست تا حدی مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. سریالی که رامتین خداپناهی را در سطح جامعه به شهرت رساند و تا حدی شهرزاد عبدالمجید را هم احیا کرد.
آغاز درخشش رضا عطاران
رمضان 1383 را باید متعلق به رضا عطاران دانست. خانه به دوش آغاز درخشش رضا عطاران در تلویزیون بود. سبک منحصر به فرد عطاران در ساخت یک کمدی رئالیستی باعث شد تا خانه به دوش با فاصله بهترین سریال سال 1383 ماه رمضان لقب بگیرد. داستان آقا ماشاءالله مرد فقیر و شریفی که میخواهد از راه حلال پول در بیاورد و درگیر ماجراهایی میشود که در نهایت باعث سربلندی و موفقیت او میشود به شدت مورد توجه قرار گرفت. توجه عطاران به جزئیات و بازی خوب بازیگران در کنار واقعگرایی سریال باعث شد خانه به دوش بهترین سریال رمضان 1383 باشد.
اگه بابام زنده بود فانتزی ناموفق همایون اسعدیان از شبکه سه پخش شد. کمکم کن سریالی ماورایی بود که تنها خاطره باقیمانده از آن حضور زهرا امیرابراهیمی بازیگر پرحاشیه آن سالهای سینما و تلویزیون است.
رسم عاشقکشی هم درام ناموفق و تاریخی سعید سلطانی است که به موفقیت شبکه پنج سیما در ماه مبارک رمضان پایان داد. بزرگترین مشکل این سریال انتخاب غلط بازیگران آن بود. سروش صحت به هیچ وجه در شمایل یک لوتی کلاه مخملی جا نیفتاد و همین امر در کنار متن ضعیف به کلیت سریال لطمه زد.
سال 1384 از سالهای نسبتاً پُررونق تلویزیون بود. دو سریال متهم گریخت و او یک فرشته بود بیش از باقی سریالها مورد توجه قرار گرفتند.
او یک فرشته بود اولین سریال موفق ماورایی تلویزیون بود. داستان سریال درباره دختری بنام فرشته است که بعد از یک تصادف حافظه خود را از دست میدهد و همین تصادف باعث میشود او وارد زندگی یک خانواده پنج نفره شود. او میان این پنج خانواده اختلاف ایجاد میکند.
در نهایت مشخص میشود او نه فرشته که شیطان است. سریال به شدت دیده شد و مردم برای آن لطیفههای زیادی ساختند. اکثر لطیفهها هم حول تبدیل فرشته به سرابی میگشت که هر دو شیطان بودند. سریال اشکالاتی داشت اما افخمی و کاظمیپور توانسته بودند داستان ماورایی خود را پُرکشش روایت کنند. فیلم آشکارا از فیلمهایی مثل طالع نحس و جنگیر گرته برداری کرده بود. این را میشد از واکنشهای فرشته به المانهای مذهبی متوجه شد.
دیگر سریال موفق رمضان 1384 متهم گریخت رضا عطاران بود. متهم گریخت را میتوان ادامه خانه به دوش دانست. داستان هاشم اگزوز که برای زندگی بهتر به تهران میآید اما دچار مصیبتهایی میشود که او را پشیمان میکند و همین مصیبتها باعث میشود هاشم به شهر خود رود و شهریار خود باشد.
کافیست گشتی در فضای مجازی بزنید تا ببینید ویدئوهای کوتاه سریال بعد از سیزده سال دست به دست میشود. همین یک مورد برای اهمیت سریال کافیست. با متهم گریخت احمدپورمخبر به سینما و تلویزیون ایران معرفی شد که حضورش تا چند سال در سینما و تلویزیون ایران ادامه داشت. متهم گریخت لحظات درخشان و شخصیتهای جذابی داشت. شخصیتهایی مثل شازده، بیبی و عباس که مکملهای بسیار خوبی برای هاشم اگزوز بودند. مرده متحرک و برای آخرین بار سریالهای ناکام رمضان 1384 بودند.
رمضان 1385 را باید متعلق به شبکه یک سینما دانست. صاحبدلان (با نام اولیه سادهدلان) بدون تردید یکی از درخشانترین سریالهای مذهبی در سالهای پس از انقلاب است.
توانایی شگفتانگیز علیرضا طالبزاده در روزآمد کردن قصههای قرآنی در کنار بازیهای درخشان سریال (حتی باران کوثری هم در این سریال خوب بازی میکرد) باعث شد مردم به شدت شیفته این سریال شوند. داستان هابیل و قابیل، داستان حضرت نوح، داستان به چاه انداختن حضرت یوسف به قدری درست و دقیق روزآمد شده بود که اگر بیننده با دقت سریال را دنبال نمیکرد متوجه نمیشد که این داستانها همان قصههای قرآنی هستند که به روز شدهاند. این دقت نظر را بگذارید کنار توانایی ذاتی طالب زاده در دیالوگ نویسی (نقطه اوجش حاجآقا خانم خطاب کردن دینا توسط جلیل) تا متوجه شوید لطیفی کار سختی برای ساخت یک سریال درخشان پیشرو نداشته است.
باقی سریالهای رمضان 1385 به گردپای صاحبدلان هم نمیرسیدند. زیرزمین داستان ناموفق اختلاس و اختلاف چند رفیق قدیمی را تعریف میکرد. بوی خوش زندگی سریالی شعاری و ناموفق درباره زندگی چند دانشجو بود و آخرین گناه درام مذهبی ناموفقی بود که از شبکه دو سیما پخش شد.
حسن فتحی و میوه ممنوعه
رمضان 1386 را باید دربست متعلق به حسن فتحی دانست. میوه ممنوعه با درهمآمیزی داستان شیخ صنعان و شاه لیر شکسپیر داستان پیرمرد معتقدی را تعریف میکرد که اسیر عشق دختر جوانی بنام هستی میشد که میخواست انتقام پسر را از پدر بگیرد. حضور علیرضا نادری در کنار علیرضا کاظمیپور باعث شد متن سریال غنای بیشتری پیدا کند و دیالوگهای سریال که توسط نادری نوشته شده بود را در ذهن مردم ماندگار کند (دیالوگی مثل: دلال کُنجی واسه من شدی مُنجی. مادرهرُ کشیدی پیش خونهرُ بکشی نیش که حاج یونس خطاب به پسر بزرگش جلال بیان میکرد از جمله این دیالوگها هستند) بازی درخشان علی نصیریان دومین نکته مثبت سریال بود. نصیریان در این سریال مثل خورشید میدرخشید. بدون شک حاج یونس بدون بازی درخشان نصیریان ماندگار نمیشد.
گفتوگو با تلفن الیاسل!
منهای پایانبندی تحمیلی سریال، میوه ممنوعه یکی از بهترین سریالهای مناسبتی(اگر نگوییم بهترین) تلویزیون بود. اغما دیگر سریال جنجالی رمضان 1386 بود. سریالی جنجالی درباره دکتر طه پژوهان که اسیر دست شیطانی بنام الیاس میشود و با راهنماییهای الیاس بیمارانی را درمان میکند که گناهکار و خلاف کار هستند. این سریال واکنشهای متفاوتی را برانگیخت. از جمله این واکنشها واکنش جامعه پزشکی به سریال بود.
این واکنشها در نهایت عوض حیدرپور عضو کمیسیون بهداشت مجلس را وادار به موضع گیری کرد. حیدر پور درباره سریال اغما گفت: «سریال تلویزیونی اغما خرافه پرستی را در جامعه ترویج میکند و وهن جامعه پزشکی است که حتماً باید متوقف شود. ما در جامعه پزشکی و به خصوص در عملهای جراحی با حالتهای غیبگویی سر و کار نداریم، عمل جراحی یک کار علمی و دقیق است که بر اساس پروتکل مشخص گام به گام آن از ابتدا و حتی مراحل قبل از عمل تا انتها و حتی مراقبتهای بعد از عمل تعریف مشخص دارد و هر گونه عمل خارج از آن بازی کردن با جان مردم است. رویج خرافه پرستی در پزشکی سابقه دارد و به خصوص در شوروی سابق چنین مسائلی وجود داشت، نهایت آن هم انرژی درمانی بود که حاصلی جز به خطر انداختن جان انسانها ندارد. اگر قرار باشد همه منتظر باشند تا روحی از غیب نازل شود تا بیمار آنها را نجات دهد و تکیه بر دانش و علوم پزشکی کمرنگ شود این مسئله به زیان جامعه تمام خواهد شد به همین علت باید نمایش این فیلم متوقف شود و حداقل روندی که در آن روح نازل میشود و عمل جراحی را هدایت میکند، باید تغییر کند.» از طرف دیگر نحوه تماس گرفتن الیاس با دکتر پژوهان دستمایه خوبی برای لطیفه سازی بین مردم شد. به طوری که مردم به تلفن الیاس، الیاسل میگفتند.
یک وجب خاک و شکرانه سریالهای ناموفق رمضان 1386 بودند. اولی تقلیدی ناشیانه از زیرزمین بود و دومی سریالی کند و کشدار که بدون دلیل خاصی در تاجیکستان اتفاق میاُفتاد.
بازگشت باشکوه عطاران
رمضان 1387 را میتوان بازگشت باشکوه عطاران دانست. بزنگاه را باید کاملترین سریال رضا عطاران نامید. شوخیهای عطاران در این سریال به اوج رسید و سمت و سوی تند و تیزی پیدا کرد. از شوخی با مراسم ختم بگیر تا نمایش بیپروای مصرف مواد مخدر از بزنگاه یک سریال متفاوت ساخت. عطاران در بزنگاه تصویری چرک و متفاوت از روابط خانوادگی را در قالب طنز به تصویر کشید. جنجالهای بزنگاه به قدری بالا گرفت که در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۸۷ نامهای از سوی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به مدیریت این سازمان فرستاده شد که در آن، دستور توقف پخش این مجموعه تلویزیونی داده شده بود. دلیل این دستور هم در همین نامه، انتقادات شدید مردم و هنجارشکنیهای بزنگاه اعلام شد. هرچند روابط عمومی شبکه ۳ ساعاتی بعد در اطلاعیهای اعلام کرد که پخش این مجموعه متوقف نمیشود و ادامه خواهد داشت. در بازپخش های بعدی این سریال در شبکه های دیگر صداوسیما مانند آی فیلم؛ بسیاری از سکانس هایی که پیش از این در پخش اول(۱۳۸۷ شبکه سه) پخش شده بودند با سانسور مواجه شدند.
دیگر سریالهای رمضان 1387 همگی سریالهایی ناموفق بودند. مثل هیچکس عبدالحسین برزیده کپی ضعیفی از زیر تیغ محمدرضا هنرمند بود. روز حسرت که با کلی تبلیغ از شبکه یک پخش شد تقلیدی ناشیانه بود از فضای ماورایی سریال او یک فرشته بود و مامور بدرقه هم سریال طنز ضعیفی بود که تنها خاصیتش مطرح کردن محسن تنابنده در سطح جامعه بود.
سال ضعیف تلویزیون
سال 1388 را باید ضعیفترین سال تلویزیون در تولید سریال مناسبتی دانست. نردبام آسمان محمد حسین لطیفی یکی از ضعیفترین سریالهای تاریخی تلویزیون در رمضان این سال از شبکه یک پخش شد. پنجمین خورشید علیرغم پلات داستانی جذابش به دام تکرار اُفتاد و از عبور در پاییز هم تنها حضور چنگیز جلیلوند در خاطر مانده است.
سال 1389 اوضاع فقط از سال قبل بهتر بود. بهترین سریال ماه رمضان در سال پایانی دهه هشتاد جراحت بود. نقطه اوج توانایی سعید نعمتالله در دیالوگ نویسی و قصه پردازی. توانایی که بعدها به ابتذال کشیده شد. نعمتالله در جراحت توانست داستان تکراری اختلاف دو برادر را جذاب تعریف کند. در مسیر زاینده رود هم داستان متفاوتی از پشت پردههای فوتبال را روایت میکرد. سریال یکی از ضعیفترین سریالهای فتحی بود. علیرغم ضعفهای آشکار، در مسیر زاینده رود کیفیتی بالاتر از دو سریال دیگر ماه رمضان 1389 داشت.
دهه90؛ دهه افول
دهه 90 را باید دهه اُفول سریالهای مناسبتی ماه رمضان دانست. سال 1390 سالی جنجالی برای تلویزیون بود. سریال ضعیف پنج کیلومتر در بهشت که داستانی ماورایی را تعریف میکرد باعث شد کودکی که میخواست مثل شخصیتهای این سریال بدل به روح شود و به مکانهای مختلف سر بزند خودکشی کند تا خانواده کودک فوت شده از عوامل و مدیران شبکه شکایت کنند تا در نهایت مدیران و عوامل به پرداخت دیه محکوم شوند. سایر سریالهای ماه رمضان چنگی به دل نمیزدند. نه سقوط یک فرشته، نه سیامین روز و نه سه دونگ سه دونگ نتوانستند به کیفیت سریالهای دهه هشتاد نزدیک شوند.
سال 1391 اوضاع از سال 1390 هم بدتر بود. تمامی سریالهای رمضان این سریال آثاری بیکیفیت و نازل بودند که خیلی زود فراموش شدند. راز پنهان، چمدان و خداحافظ بچه بدترین سریالهای ممکن برای پخش در ماه رمضان بودند. سریالهایی تقلیدی، ضعیف و بیکیفیت که در یادها نماندند. کل سریالهای رمضان 1392 را میتوان در بازی هومن برقنورد ( سریال دودکش) خلاصه کرد وگرنه خود سریال از ضعیفترین آثار محمد حسین لطیفی است.
خروس آقا خانی تقلیدی ناشیانهای از آثار عطاران بود. مادرانه هم کپی ناشیانهای از آثار سابقاً موفق سعید نعمتالله بود. رمضان 1393 هم با جنجال تقلید آشکار عوامل سریال هفت سنگ از سریال آمریکایی خانواده مدرن به پایان رسید. فاخته و مدینه هم سریالهایی نبودند که مخاطب را جذب کنند. سالهای 1394 و 1395 به پخش دنبالههای ضعیف دردسرهای عظیم 2 و پایتخت4 گذشت. سریالهای مناسبتی ماه رمضان مدتهاست که رونق سابق را ندارد. علتش ضعف فراوان سریالهای سالهای اخیر تلویزیون است. مردم مدتهاست که حوصله مهمانهای افطار را ندارند، بس که این مهمانها خستهکننده و ملالآورند.