رویداد۲۴-معاون وزیر دفاع در دولت اصلاحات و تحلیلگر ارشد مسائل راهبردی تاکید کرد: آمریکا درصدد برهم زدن ترتیبات امنیتی، سیاسی و اقتصادی جهان و منطقه است. علیرغم پروپاگاندای پر حجم علیه ایران، اما هنوز ما به عنوان برهم زننده ترتیبات شناخته نمیشویم. این خود فرصتی است که میتوان از آن بهره جست. ادامه برجام بدون امریکا، میتواند در حفظ ایران در ترتیبات رسمی جهانی و منزوی ساختن امریکا در همین کانتکست، موثر باشد.نخستین گفتوگوهای ایران و اروپا برای تداوم اجرای برجام پس از خروج آمریکا از توافق هستهای، هفته گذشته با سفر محمدجواد ظریف به بروکسل انجام شد؛ گفتوگوهایی که پایهگذار رایزنیهای دیگر فشرده میان تهران و بروکسل شده است و قرار است از این هفته، ماراتن گفتوگوهای ایران و اروپا درباره برجام آغاز شود. از سوی دیگر، ایالات متحده با تحریم ولیالله سیف، رئیس بانک مرکزی برای کسانی که میخواهند همکاریهایشان را تداوم بخشند، خط و نشان کشید. با این وجود، بیانیه پایانی فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از پایان نشست با ظریف و اظهارات سران اتحادیه اروپا پس از نشست سران در بلغارستان نشان از آن دارد که اروپا هر طور که شده است، مانع از فروپاشی برجام شود. در این باره با علیرضا اکبری، دانشآموخته صلحسازی و حفظ صلح، تحلیلگر ارشد مسائل راهبردی و معاون وزیر دفاع در دولت اصلاحات گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن در ادامه میآید.
رویکرد ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود، ضدیت با همه دستاوردهای اوباما بود
ترامپ در دفعات قبلی تهدید عملی مبنی بر خروج ایالات متحده از برجام را عملی نکرده بود. چه تحولات و روندی موجب شد تا کاخ سفید این بار برخلاف دفعات قبلی مستقیما دستور خروج از برجام را بدهد؟
آگاهی دارید که رویکرد ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود، ضدیت با همه دستاوردهای اوباما بود؛ از جمله آنها، توافق هستهای برجام که یک توافق بینالمللی بسیار مهم محسوب میشد. ترامپ وعده داده بود که برجام را لغو کند. او از ژانویه تا اکتبر ۲۰۱۷ دو بار «لغو تحریمهای هستهای» را تمدید کرد. در اکتبر ۲۰۱۷، او پایبندی ایران به برجام را تایید نکرد و تصمیمگیری برای تداوم یا ختم حضور امریکا در برجام را به کنگره محول کرد. کنگره مجددا این مسئولیت را به رئیسجمهور واگذار کرد. نهایتا ترامپ در ۱۳ ژانویه ۲۰۱۸، اعلام کرد که برای آخرین بار، تعلیق تحریمها را تمدید میکند اما در ۱۲ می، تصمیم نهایی را برای خروج خواهد گرفت. نگاهی به تحولات محیط داخلی و خارجی امریکا و همزمانی بعضی وقایع مهم با اعلام خروج امریکا از برجام، از جمله نابودی داعش با محوریت قوای جمهوری اسلامی ایران، وضعیت جنگهای منطقه و انتقال سفارت امریکا از تلآویو به بیتالمقدس، پاسخ مناسبی به سوال شماست.
ناتو، روسیه و ایران، از نمودهای تمایز رویکردی اروپا با آمریکا در حال حاضر است
سران اروپا پس از اعلام تصمیم امریکا در برابر برجام به شدت نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. آیا این موضوع میتواند شکاف جدی در روابط میان طرفین و گردش بیشتر اروپاییها به ایران شود؟
مناسبات بینآتلانتیکی، سابقهای به قدمت استقرار دولت در امریکای شمالی را دارد؛ از مناسبات مرکانتلیستی و کولونیالیستی تا تحولات جنگ اول و دوم جهانی، جنگ سرد و تشکیل ساختارهای امنیتی، اقتصادی، تجاری و مالی. در تمام این دوران، آمیزهای از همکاری و رقابت در دو سوی آتلانتیک حاکم بوده است. عامل اقتصاد و عامل امنیت و سیاست جهانی و منطقهای محور این مناسبات بودهاند. تمایلات یکجانبهگرایانه امریکا، در مقابل گرایش چندجانبهگرای اروپا، حمایت مطلق امریکا از رژیم اسراییل و تمایل اروپا به اعراب، احتراز نسبی اروپا از در جنگ خاورمیانه، در قبال استقبال امریکا از توسعه جنگ، تمایزات رویکرد دو سوی آتلانتیک است که نمودهای متعددی دارد. مسئله ناتو و امنیت اوراسیا، مسئله روسیه و مسئله ایران، از نمودهای تمایز رویکردی اروپا با آمریکا در حال حاضر است اما اینکه هر کدام از این عوامل بهخصوص موضوع ایران، موجب «شکاف جدی» بین اروپا و امریکا بشود، هنوز چندان قابل انتظار نیست.
اروپا، قادر نیست همه تحریمهای آمریکا را خنثی سازد
اهداف ترامپ در خروج از برجام
اروپا در روند برجام، حیثیت و اعتبار سیاسی امنیتی خود و نیز اعتبار ساختار خلع سلاح و کنترل تسلیحات جهانی را به گرو گذاشته است. همانطور که امریکا در زمان دولت اوباما همان اعتبارات را در میان گذاشت اما، ترامپ شخصیتی دارد که با دو ارزش به شدت بیگانه است؛ «حیثیت» و «اعتبار»! برای او، «سود»، و بلکه «سود بیشتر» از هر چیز مهمتر است! ترامپ با خروج از برجام، چندین هدف را دنبال میکند. تخریب میراث اوباما، تامین ملاحظات اسراییل و باند منطقهای سعودی، کسب درآمد مستقیم از اعراب، التهابآفرینی در منطقه، ایجاد فشار به اروپا، باز کردن افقهای جدید در رقابت و تعامل یا روسیه و چین، محصور کردن ایران و... بدین جهت، طبیعی است که اروپا تا آنجا که ضرورت و منفعت ایجاب کند، پای حفظ برجام و طبعا تعامل با ایران ایستادگی کند، اما شخصا باور ندارم که اروپا، قادر باشد همه تبعات ناشی از این انفکاک را تحمل کند یا همه تحریمهای امریکا را خنثی سازد.
حجم روابط تجاری امریکا و اروپا ۳۷۰۰ میلیارد دلار و ایران و اروپا ۲۱ میلیارد دلار است
عنصر اقتصاد، نمیتواند انگیزه جذابی برای اروپا، جهت ایستادن به پای برجام باشد
فدریکا موگرینی و مقامهای عالی اروپایی اعلام کردهاند که اروپا تمام قد برای حفظ برجام تلاش خواهد کرد. فکر میکنید اروپا دراین راه چه باید بکند؟ نسخه اروپا در این باره چیست؟
مسئله اصلی، تحریمهای امریکا و جریمه موسساتی است که با ایران همکاری اقتصادی داشته باشند. آگاهی دارید که واردات اروپا از امریکا، بیش از ششصد میلیارد دلار و فقط سرمایهگذاری آمریکا در اروپا، بالغ بر دو هزار و هفتصد میلیارد دلار (جمعا حدود سه هزار و سیصد میلیارد دلار) است. این در حالی است که حجم کل مبادلات تجاری ایران با اتحادیه اروپایی (در سال ۲۰۱۷) حدود بیست و یک میلیارد دلار، با تراز مثبت هفتصد میلیون دلاری به نفع اروپا بوده است.
اینطور که ملاحظه میشود، حجم مبادلات اقتصادی اروپا، با ایران و امریکا، اصولا قابل مقایسه نیست یعنی عنصر اقتصاد، در شرایط کنونی نمیتواند انگیزه جذابی برای اروپا، جهت ایستادن به پای برجام، تلقی شود اما، همین میزان مبادلات نیز اهمیت دارند و قطعا اروپا و ایران تلاش خواهند کرد که آن را از گزند آسیبهای تحریم و جرایم امریکا، مصون دارند. سیاستهای تعرفهای، سیاستهای گمرکی، حمل و نقل و مهمتر از همه، سیاستهایی که «تبادل مالی» را بین شرکتها و دستگاههای دولتی طرف معامله از چرخه دلار یا تحریمهای موج دوم امریکا مصون کند، همان چیزی است که اتحادیه اروپایی درصدد یافتن راه حل آن است.
اتحادیه اروپا ملاحظات خاص خود را در چالش تحریمی با آمریکا رعایت میکند
با توجه به اعمال تعرفه گمرگی امریکا بر محصولات اروپایی، برخی میگویند مقاومت اروپا در برابر امریکا در موضوع برجام یک نوع چانهزنی برای رفع آن محدودیتها است. تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید؟
آخرین آمار مبادلات تجاری میان اروپا و امریکا میگوید، سهم واردات اروپا از امریکا حدود ۲۴۶ میلیارد دلار و سهم واردات امریکا از اروپا حدود ۳۶۶ میلیارد دلار بوده است. از مجموع ۶۱۲ میلیارد دلار تبادل، حدود ۱۲۰ میلیارد دلار، تراز مثبت به نفع اروپا است. مجموع این ارقام، حتی در اندازه تولید ناخالص اتحادیه اروپا، قابل ملاحظهاند. پس طبیعی است که اتحادیه اروپایی ملاحظات خاص خود را در چالش تحریمی با امریکا رعایت کند.
حتما آگاهید که ترامپ پیمان «تجاری و سرمایهگذاری ترانس آتلانتیک» موسوم به TTIP را معلق گذاشت. همین امر موجب آغاز چالشهای تعرفهای بین اتحادیه اروپا و امریکا شده است. اخیرا امریکا قصد کرده که بر فولاد و آلمینیوم وارداتی از اروپا، تعرفه گمرکی وضع کند. اروپا متقابلا تهدید کرده که بر فهرستی از کالای امریکایی تعرفه ترجیحی اعمال خواهد کرد. هم آلمان و هم اتحادیه درصدد آغاز گفتوگوهایی برای رسیدن به توافقی جدید در زمینه تعرفههای گمرکی با امریکا هستند. از این جهت، موضوع برجام نیز چون از یک بعد اقتصادی برخوردار است، میتواند در چالش تجاری اروپا با امریکا موثر باشد.
اروپا تلاش میکند برجام را از فروپاشی نجات دهد
اهمیت برجام برای اروپا، «راهبردی و امنیتی» است
ترامپ اعلام کرده است که علاوه بر اعمال تحریمها علیه ایران، هرکسی هم که با ایران همکاری اقتصادی داشته باشد را تنبیه و تحریم خواهد کرد و از دادن معافیت به اروپا خودداری کرد. آیا در این شرایط اروپاییها قادر به محافظت از برجام خواهند بود؟
اروپا تلاش خواهد کرد که برجام را تا آنجا که ممکن است از فروپاشی نجات دهد. این امر فقط از زاویه اقتصادی نیست که اهمیت دارد، بلکه اهمیت برجام برای اروپا، «راهبردی و امنیتی» نیز هست. محاسبه «هزینه – فایده»، حتما در جهتگیری اتحادیه اروپا در «چالش برجام محور» با آمریکا موثر است. کمیسر بازرگانی اروپا، خانم مالمستروم و رئیس شورای اتحادیه اروپایی، دونالد تاسک، در عالیترین سطح به دنبال مذاکره و توافق جدید با امریکا هستند. نه تنها اتحادیه بلکه چین نیز آغاز جنگ تجاری و تعرفه را برای جهان خطرناک توصیف کردهاند. اخیرا رییسجمهور آمریکا، از امکان سازش با اروپا بر سر تعرفههای تجاری سخن گفته است.
مذاکرات اخیر محمدجواد ظریف با چین، روسیه و اتحادیه اروپا، در پی موضعگیری صریح مقام معظم رهبری راجع به اخذ تضمین عملی از اتحادیه اروپایی و دو طرف دیگر برجام، خطوط واضح جهتگیری ایران را معین کرده است. واقع امر این است که هم «مسئله» و هم «وضعیت» بسیار بغرنج و پیچیده هستند. باید منتظر تحولات آتی شد. انتظار ما این است که اگر یک طرف تخلف کرد، طرفهای دیگر از ظرفیتهای حقوقی و سیاسی و دیگر ظرفیتهای موجود استفاده کنند تا میثاق امنیتی مهمی مثل برجام، پایدار بماند در غیر این صورت، همه طرفها زیان خواهند دید.
ادامه برجام بدون امریکا، میتواند در منزوی ساختن امریکا موثر باشد
ایران در برابر تصمیم امریکا موقتا تصمیم گرفت که در برجام منهای امریکا باقی بماند. آیا این تصمیم درستی بود؟ فکر میکنید ایران تا چه زمانی در برجام باقی میماند؟ ایران چه گزینههای دیگری در این شرایط دارد؟
پیشتر نیز عرض کردم که، بیشترین هزینه را بر پای برجام، ایران داده است و طبیعی است که تا حد ممکن از امتیازات آن بهرهمند شود. همیشه برای برهم زدن وضعیت، فرصت هست. هرچند که برجام بخش قابل ملاحظه از سرمایه راهبردی ایران را بلعید اما، معتقدم برحسب محاسبه «هزینه – فایده»، ایران باید تا آنجا که ممکن است از آخرین فرصتها و امکانات برجام بهرهمند شود. رویکرد ایران قاعدتا باید در چارچوب یک استراتژی فراگیر تعریف شود. برجام به تنهایی نمیتواند محور رویکرد راهبردی ایران باشد.
امریکا درصدد برهم زدن ترتیبات امنیتی، سیاسی و اقتصادی جهان و منطقه است. علیرغم پروپاگاندای پر حجم علیه ایران، اما هنوز ما به عنوان برهم زننده ترتیبات شناخته نمیشویم. این خود فرصتی است که میتوان از آن بهره جست. ادامه برجام بدون امریکا، میتواند در حفظ ایران در ترتیبات رسمی جهانی و منزوی ساختن امریکا در همین کانتکست، موثر باشد. چنین وضعی خود یک فرصت بزرگ برای ایران است. در غیر این صورت، ایران ناچار به درونگرایی بیشتر و تمرکز بر اقتدار منطقهای خود خواهد شد. هنگامی که میثاقهای بینالمللی از جمله پیمانهای هستهای نتوانند منافع یک کشور را تامین کنند، طبیعی است که دیگر التزام به آن میثاقها معنایی نخواهد داشت و هر طرف راه خود را خواهد رفت. چنین وضعی به نفع هیچ یک از طرفها نخواهد بود.
بیشترین امتیازات و تعهدات را ما دادهایم
با توجه به اینکه اروپا نمیتواند همه منافع پیشبینی شده در برجام را تامین کند، شاهد یک نوع عدم توازن میان تعهدات ایران و امتیازات دریافتی ایران هستیم. آیا در این مسیر میتوان انتظار کاهش تعهدات ایران را داشت؟
تاکنون هم ایران بیشتر از امتیاز گرفتن، تعهدات داده است. اصولا برجام توافق یک طرفه و ناپایداری است اما، برغم ادعای ترامپ، بیشترین امتیازات و تعهدات را ما دادهایم و کمترین بهره و نتیجه را دریافت داشتهایم. همین که امروز شاهدیم امریکا بدون هیچ هزینهای نتیجه دوازده سال مذاکرات و رایزنی بینالمللی را ظرف یک سخنرانی ده دقیقهای برهم میزند، نشانه بارزی از ناپایداری و عدم موازنه در برجام است. فعلا البته جهت مطالبات، بر علیه ایران است. نه تنها امریکا بلکه حتی بعض طرفهای دیگر رسما تجدیدنظر در تعهدات ایران و گسترش دامنه محدودیتها را در کنار برجام از ایران توقع دارند.
خروج ایران از NPT نه برای نظام کنترل تسلیحات پیامدهای خوبی دارد و نه برای أعضای متعاهد برجام
هفتههای قبل، حسن روحانی و محمدجواد ظریف، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه ایران از احتمال خروج تهران از معاهده منع اشاعه تسیلحات هستهای (NPT) سخن گفتهاند. چقدر عملی شدن این گزینه را متحمل میدانید؟ تبعات این اقدام در عرصه بینالمللی هم برای ایران و هم برای امریکا چه خواهد بود؟
رویکرد ایران به تناسب جهتگیری و رویکرد طرف های مقابل تنظیم خواهد شد. اگر پنج عضو دیگر حاضر در برجام، پایداری متوازن برجام را اراده کنند و راهی برای کنترل و مقابله با توسعهطلبی و یکجانبهگرایی امریکا بیابند، آنگاه میتوان انتظار داشت ایران نیز از درونگرایی، ترک میثاقهای بیخاصیت هستهای و توسل به رویکرد تدافعی، استنکاف کند؛ در غیر اینصورت، ترک میثاقی که منافع قطعی امنیت ملی کشور را به خطر بیاندازد، وفق مفاد همان میثاق، امری منطقی خواهد بود.
طبعا خروج ایران از NPT نه برای نظام کنترل تسلیحات و خلع سلاح جهانی پیامدهای خوبی دارد و نه برای أعضای متعاهد برجام و NPT، اما در شرایطی، اتخاذ آن رویکرد، اجتنابناپذیر میشود. خاصیت این جهتگیری جمهوری اسلامی ایران این است که به لحاظ احتمال فروپاشی نظام جهانی خلع سلاح و کنترل تسلیحات، از ناحیه خروج احتمالی ایران از پیمان عدم اشاعه، طرفهای برجام، باید فرصت بیشتری به «مذاکرات» بدهند. اگر این فرصت حاصل شد، طبعا همه سود خواهند برد، در غیر این صورت، ایران جدیت خود را برای یافتن راه مقاومت در قبال توسعهطلبی دیگران اثبات کرده است.
قدرت ناموازنهسازی منطقهای ایران، محل نگرانی جدی ایالات متحده و اروپا است
تاثیر خروج امریکا بر معادلات خاورمیانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ما شاهد افزایش درگیریها میان ایران و امریکا در مناطقی همچون سوریه و عراق خواهیم بود؟
ایالات متحده، همزمان اهداف متعددی را دنبال میکند؛ هم توسعه تنش در محیط منطقهای و هم تغییر در ترتیبات امنیتی منطقه و هم تحول در سلسله مراتب قدرت در منطقه و جهان. ترامپ معتقد است که برجام، قدرت منطقهای ایران را افزایش داده، به نحوی که ایران بر محیط منطقه تسلط نسبی حاصل کرده است. هدف محوری امریکا، بازگرداندن ایران به مرزهای ملی خود و عقبنشینی ایران از سطح منطقهای به سطح ملی، و حتی تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران است.
این هدف از دو طریق تعقیب میشود؛ یا ایران شرایط تحمیلی امریکا را در «برجامهای» بعدی (نظیر برجام توسعهیافته هستهای، برجام موشکی، منطقهای و امنیتی و...) میپذیرد و یا با اعمال تحریمهای بیشتر و محاصره کامل اقتصادی (به اصطلاح پروژه نمدمالی)، ایران را مجبور به پذیرش شرایط مورد نظر خواهند کرد. طبیعی است، جمهوری اسلامی ایران در این تقابل، دست بسته نخواهد بود. قدرت ناموازنهسازی منطقهای ایران، همان چیزی است که محل نگرانی جدی ایالات متحده و اروپا است. در چنین وضعیتی، تصاعد تنش تا حد تشدید درگیریها، امری قابل انتظار است.
آنچه ترامپ دنبال میکند، حاصل جمع اراده و خواست ریاض، تلآویو و کاخ سفید است
آیا اسرائیل، عربستان و امارات در خروج امریکا از برجام نقش تعیینکنندهای ایفا کردند؟ آیا میتوان تصمیم ترامپ تحت تاثیر لابیهای اسرائیلی و دلارهای نفتی عربستان و امارات قلمداد کرد؟
در واقع ترامپ شخصا استعداد تخریب دستاوردهای دیپلماتیک محیط بینالملل را داشت. حتما در بدو امر سعودی و امارات در شکلگیری ایده تخریب برجام، تاثیر چندانی نداشتند، چراکه اگر به خاطر بیاوریم، شعار پاره کردن برجام را ترامپ همزمان با شعار «گاو شیرده اعراب» سر میداد. در بدو امر، نقش لابی صهیونیستی قطعا بیش از نقش لابی اعراب بوده است اما پس از استقرار ترامپ در کاخ سفید، اعراب خیمه گسترده و وسیعی در واشنگتن برپا کردند و مقامات متنفذ سعودی، هزینه هنگفتی برای جلب نظر ترامپ، تحکیم عزم او برای تقابل با ایران و به ویژه برهم زدن برجام، مصروف داشتند. پس، آنچه امروز ترامپ دنبال میکند، قطعا حاصل جمع اراده و خواست ریاض، تلآویو و کاخ سفید است.
برهم زدن برجام، جایگزین بزرگی مثل پروژه کره را میطلبد
آیا خروج امریکا از برجام میتواند بر روند مذاکرات امریکا و کره شمالی تاثیر بگذارد؟ کاخ سفید تا چه اندازه بر توافق با پیونگ یانگ حساب باز کرده تا آن را بجای برجام جایگزین کند؟
با آگاهی از تضاد و رقابت آشتیناپذیر که ترامپ با شخص اوباما و سیاستها و دستآوردهای او دارد، مطمئنا ترامپ جایگزینهایی برای دستاوردهای دیپلماتیک و بینالمللی اوباما، جستجو میکند. ترامپ از برجام خارج شد و توافقات پیشین را با کوبا ملغی کرد. در عوض او به دنبال جایگزین میگردد. اگر ترامپ موفق شود پروژه کره را آن گونه که مایل است، به سرانجام برساند، قطعا امتیاز بزرگی برای خود فراهم کرده است. لیکن، عدم پایبندی ایالات متحده به توافقات رسمی پیشین، از جمله خروج امریکا از پیمانهایی مثل نفتا، پیمان زیستمحیطی پاریس و برجام، غیرقابل اعتماد بودن واشنگتن را به شدت به رخ میکشد. هر چند برهم زدن برجام، جایگزین بزرگی مثل پروژه کره را میطلبد اما غیرقابل اعتماد بودن امریکا، نکته بسیار منفی و یک «ضد امتیاز» بزرگ برای ترامپ محسوب میشود.
اصلاح کاستیهای پیشین، شانس موفقیت را بیشتر خواهد کرد
برخی از منتقدان برجام ادعا میکنند که مذاکرهکنندگان ایرانی نتوانستهاند ضمانتهای لازم برای تضمین متعهد ماندن اعضا از جمله امریکا را در متن توافق بگنجانند. با چنین انتقادی موافق هستید و آیا تیم مذاکرهکننده راهی برای این مسئله داشت؟
به نظر بنده، مذاکرات بر سر تعیین تکلیف مسئله هستهای و حصول توافقات و رفع سایه قطعنامههای فصل هفتمی ملل متحد از سر مملکت و نهایتا برطرفسازی تحریمها و تا حد ممکن، حفظ حقوق مصرح قانونی هستهای کشور، امری بسیار ضروری و عاقلانه بود، و کشور حتی باید این روند را بسیار زودتر از آنکه در تنگنای قطعنامههای فصل هفتمی بیافتیم، آغاز میکرد. این، یعنی فرایندی که به توافق جامع با دنیا برسیم، ضروری بود، اما، واقع امر این است که، برجام توافق بسیار پر خللی است. این سخن به معنای نکوهش کسی نیست، بلکه یک ارزیابی کارشناسی است. همین که تبادل امتیازات، متقابل و مرحلهای و متناسب نبودند و همین که مواد حل اختلاف (مواد ۳۶ و ۳۷) در هر حال، میتواند منجر به بازگشت تحریمها علیه ایران بشود یا یک طرف توافق به همین سادگی و بدون کمترین هزینهای قادر باشد از تعهدات خود شانه خالی کند و فقط مطالبات بیشتری از ایران برای تعهدات بیشتر داشته باشد، خود نشانگر نقص و عیب برجام است. اگر میخواستیم که توافق کاملتر و متناسبتری داشته باشیم، مثالا باید از ساختار و سازمان و شیوهنامه و روش کاملتری از آنچه که داشتیم، برای سامان و محتوای و شکل و مدیریت و نظارت و هدایت «مذاکرات»، استفاده میکردیم. شیوهای که ما بکار بردیم، شبیه نوعی «پیمانکاری» بود! در واقع، سیستم به نوعی امر مذاکره و حصول توافق را به بخشی از دولت، «پیمان» داد.
تیم مذکور، حسب آموختهها و ظرفیت خود و ظرفیتهای سیستم و مکانیزمی که از سوی نظام پذیرفته شده بود، با منش و روش و تکنیک خاص خود، پروژه مذاکرات را پیش بردند. ما – به عنوان کشور و نظام- اگر نتیجه بهتری از مذاکرات میخواستیم، حتما باید در همه فاکتورهایی که راجع به «مذاکرات» شرح دادم، به نوع دیگری اقدام میکردیم. البته اینبار هم به نظر میرسد، همان تیم، برای «مذاکرات ترمیمی» یا تکمیلی یا مذاکرات «برجامهای بیشتر»، به همان روش پیشین، «پروژه» را در پیمان گرفته است. اصلاح کاستیهای پیشین، شانس موفقیت را بیشتر خواهد کرد.
گفتوگو: محمدابراهیم ترقینژاد