افزایش تجرکات اصولگرایان پیراومون سید مهدی میرباقری
روزنامه فرهیختگان که این روزها توسط فعالان رسانهای اصولگرا اداره میشود، صفحهای کامل را در اختیار سخنرانی چهارماه پیش او قرار میدهد تا مردم را با تفکراتش آشنا کند.
رویداد۲۴ - از او بهعنوان گزینههای احتمالی امامت جمعه تهران یاد میشود. سیدمهدی میرباقری که مدتی است بیش از گذشته در رسانهها دیده میشود. همان مسیری که حجتالاسلام رئیسی در سال 95 برای نمایش چهرهای از خود به صورت کاملا زیرپوستی در رسانهها دنبال میکرد حالا از سوی همان جریان برای وی دنبال میشود.
اگرچه آقای میرباقری در گفتوگو با اعتماد آنلاین و شایعه انتصابش به امامت جمعه تهران میگوید: «مطلع نیستم» اما اخیرا حضور رسانهای بیشتری نسبت به گذشته دارد تا آنجا که روزنامه فرهیختگان که این روزها توسط فعالان رسانهای اصولگرا اداره میشود، صفحهای کامل را در اختیار سخنرانی چهارماه پیش او قرار میدهد تا مردم را با تفکراتش آشنا کند. سرچشمههای رسانهای برای نشان دادن بیشتر آقای میرباقری آغاز شده است تا از او چهره یک لیدر مخالف اصلاحات ساخته شود. او در دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری از استان البرز به این مجلس رفت. روحانی 57 سالهای که حتی امروز هم دوران احمدینژاد را تاحدی میستاید. «اسلامیکردن دانشگاه» و همچنین «اسلامی کردن علوم» از پروژههای اصلی موسسه تحت مدیریت یعنی «فرهنگستان علوم اسلامی» است. از او و موسسهاش با عنوان جانشینی برای تفکرات آیتالله مصباح یزدی نیز یاد میشود. پروژهای که به نظر می رسد درحال تکوین است.
متنی که روزنامه «فرهیختگان» از او منتشر کرد، متعلق به 9 دی سال 96 بود. درحالی که هشت ماه از انتخابات اردیبهشت 96 و شکست دوگانه انقلابی و غیرانقلابی گذشته او در این سخنران آرایش سیاسی که مدنظرش است را همچنان همان تقسیمبندی اعلام کند. جالبتر اینکه به یکدست کردن هرچه بیشتر جامعه و برساختن یک جبهه واحد رهنمود میدهد: «آرایش جمعیت سیاسی ما هم باید تغییر کند. تقسیمبندی چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب دیگر جوابگو نیست؛ باید به تقسیمبندی انقلابی و غیرانقلابی برسیم. البته نباید دایره انقلابیگری را هم تنگ معنا کنیم. اکثریت مردم ما در جبهه انقلاب هستند. ما باید یک جبهه متحد درست کنیم.» بنا بر تحلیل سیدمهدی میرباقری جنگی که در سوریه اتفاق افتاده را باید نماد بیرونی تئوری «برخورد تمدنها» تفسیر کرد.
او با بیان اینکه «بحرانی که ما با غرب داریم، یک بحران جدی است»، میگوید: «سرمایهداری روبه پایان است و این هم به دلیل چالش آن با انقلاب اسلامی است. درست در نقطهای که آنها احساس میکردند به غلبه مطلق رسیدهاند و پیروز جهانند، متفکران آنها متوجه شدند که اصلا اینطور نیست و دوران، دوران برخورد تمدنهاست و رقیب آنها تمدن اسلامی با محوریت ایران است.» میرباقری بدون آنکه توجه کند بنیانگذار انقلاب اسلامی، سقوط و زوال مارکسیست را تنها «پیشبینی» کرده بود، آن را از فتوحات انقلاب اسلامی برمیشمرد: «ما فتوحات بزرگی داشتهایم که قابلبرگشت نیست؛ یعنی مثلا مارکسیسم دیگر زنده نخواهد شد، اگرچه انقلاب اسلامی نباشد؛ امام (ره) پرونده مارکسیسم را بستند»
قائل به احمدینژاد منحی جریان مشایی
از میرباقری با عنوان مدافع تفکرات احمدینژاد یاد میشود، که تعبیر درستی است. اما با این حال، او ازجمله کسانی است قائل به احمدینژاد منحی جریان مشایی بود. با این وجود و درحالی که سالهاست برای بدبینترین افراد هم آشکار شده است که تفکر احمدینژاد و مشایی تفاوتی ندارد؛ تلاش میکند تا جامعه مخاطب خودش را از قضاوت از احمدینژاد دور کرده و به سمت جریان اصلاحات هدفگیری کند. از همین رو، میپرسد: «چرا مقصر همه آسیبها را انسانها بدانیم؟ چرا همه جرم را بهگردن افراد میگذارید؟ میخواهید بدانید نقش آدمها و احزاب چیست؟ عدهای در دوران اصلاحات با الگوهای خود بحران ایجاد کردند و داشتند انقلاب را از ریل خود خارج میکردند».
به اعتقاد وی، بعد از دولت اصلاحات انقلاب به مسیر اصلی خود تا حدودی بازگشت: «با تمام شدن دوره اصلاحات و جابه جایی قدرت اجرایی، یک ضربه خوردند؛ بعد از اصلاحات، انقلاب تا حدودی روی ریل خودش برگشت. حالا آنها ناراحت شدهاند و میگویند «چرا برگشته است؟! همه آسیبها برعهده تصمیمگیریهای این دوره پس از اصلاحات است». میرباقری ادامه میدهد: «بعد دوباره میخواهند با سیاسیکاری قدرت را به دست بگیرند و دوباره قطار انقلاب را روی همان ریل بیندازند. گفتند: «راه ما درست است؛ باید به آن مسیر برگردیم؛ هرچه بعد از اصلاحات اتفاق افتاده، خراب است.» الان هم همین حرفها را میزنند؛ تا دیروز هم تمام اشکالها را به گردن همان دو دوره میانداختند. بعد هم با ایجاد یک بحران اجتماعی، نه با یک منطق، میخواهند کشور را دوباره به همان مدار خودشان برگردانند. پشتصحنه هم همین است.»
ضد تعامل با جهان
از نقطه نظر او، پیوند خوردن اقتصاد ایران با جامعه جهانی، مغایرت اقتصاد مقاومتی است. اگرچه این تفکر هرگز نمیتواند اعلام کند که منظورش از اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ریاضتی و بسته است، چراکه میداند کاملا در تضاد با اندیشه رهبری در این خصوص است، اما درعینحال کدهایی که ارائه میکند درست در نقطه مقابل آن قرار دارد. براساس آنچه رهبری بعدها نیز از توضیح اقتصادمقاومتی بیان کردند، به طور خلاصه اقتصاد مقاومتی اقتصاد ریاضتی نبود. بلکه اقتصادی بود که در بحرانها کمترین آسیب را متوجه کشور کند. ایشان همچنین در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حسن روحانی دومین رهنمودی که برای آینده دولت ارائه کردند، «تعامل گسترده با جهان» بود. با این حال، میرباقری معتقد است: «یکی از تصمیمسازان و تصمیمگیران فعلی اقتصاد ما که تحصیلکرده غرب هم است، رسما میگوید: «اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد شما به جامعه جهانی وصل شود و هماهنگ شوید تا نتوانند به شما ضربه بزنند و اگر خواستند به شما ضربه بزنند درواقع به خودشان ضربه بخورد.» این تحریف صددرصد اقتصاد مقاومتی است؛ اقتصاد مقاومتی را به الگوی سرمایهداری و الگوی توسعه غربی معنا میکند! نتیجهاش چیست؟» تلاش برای ساختن یک چهره جدید روحانی که نسبت به سایرین کمترمورد توجه بوده و برکشیدن به عنوان لیدر جریان ضداصلاحات آرامآرام آغاز شده است. اما سئوال اینجاست که آیا در درون جریان ضداصلاحات او به راحتی میتواند به این جایگاه برسد؟ تجربه نشان داده که اگرچه از هر حرف ضد اصلاحطلبانهای در جناح مقابل استقبال می شود اما او در این مسیر بیرقیب نیست.
منبع: روزنامه کارگزاران