صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

يکشنبه ۰۲ بهمن ۱۴۰۱ - 2023 January 22
کد خبر: ۱۲۶۶۳
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۱ - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵

ظلم به «اعظم» نمونه ای ازخشونت خانگی

رویداد۲۴- آذر منصوری، فعال سیاسی اصلاح طلب در کانال تلگرامی خود نوشت: اعظم یک نمونه از خشونت های خانگی است که در گوشه و کنار و البته پیش چشم ما اتفاق می افتد .خشونت علیه زنان یکی از آسیب های اجتماعی است که دنیا با پذیرش آن  ،به عنوان اقدامی ضد بشری ،در پی مهار و مقابله با آن است. هر نوع آسیب رساندن به زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه انسانی ،پیامدهایی به دنبال دارد که آثار و عواقب آن آحاد جامعه انسانی را در بر می گیرد.چرا که زنان جزئی لاینفک از جامعه بشری نیستند . 

از زمانی که واحد سلامت و توسعه سازمان جهانی بهداشت(1980)تاسیس شد ،بحث خشونت علیه زنان به عنوان یک موضوع جهانی مد نظر قرار گرفت.

 تا کنون  تعاریف متعددی از خشونت علیه زنان ارائه شده است و بر اساس این تعاریف برداشت های متفاوتی نیز در جوامع مختلف از خشونت و اشکال آن وجود دارد.تا قبل از ورود سازمان جهانی بهداشت به مقوله خشونت علیه زنان به ازای تعاریف و برداشتی که از خشونت داده می شد ،میزانی از خشونت ها مطرح و پیگیری می شد .اما بعد از ورود سازمان جهانی بهداشت و تعریف روشن از خشونت و مصداق های آن رویکرد جوامع نیز در حال تغییر است.

بر این اساس قطعنامه مربوط به حذف خشونت علیه زنان که بر گرفته از اجلاس عمومی سازمان ملل در سال 1993 بود،خشونت علیه زنان را به عنوان هر رفتار خشن و وابسته به  جنسیتی که موجب آسیب جسمی ءجنسی یا روانی و یا رنج زنان شود،تعریف کرده است.چنین رفتاری می تواند با تهدید ،اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا خفا رخ دهد.این مسئله می تواند مجموعه ای از رفتار ها را در بر گیرد.خشونت جسمی ،جنسی و روانی که در خانواده اتفاق می افتد ،شامل ضرب و شتم،سوء استفاده جنسی از کودکان مونث در خانواده ،خشونت وابسته به مهریه و جهیزیه و تجاوز ازدواجی ،ختنه دستگاه تناسلی و سایر رفتارهای سنتی مضر برای زنان ،خشونت غیر وابسته به نکاح و عروسی و خشونت مرتبط با سوء استفاده و بهره برداری از زنان ،خشونت جسمی ،جنسی و روانی که در جامعه عمومی اتفاق می افتد ،شامل تجاوز، سوء استفاده جنسی، حملات مکرر و ارعاب جنسی در محل کار، در موسسات آموزشی و سایر جاها؛ قاچاق زنان و فحشای اجباری و خشونت جسمی ، جنسی و روانی مرتکب شده یا اغماض شده توسط دولت در هر جا که رخ دهد. بر اساس آخرین آمار بدست آمده در سال 1383 از هر 5 زن ایرانی یک نفر خشونت را تجربه کرده است.این افراد عموما کسانی هستند که خشونت جسمی و روانی را تجربه کرده اند.

در قطعنامه جهان علیه خشونت و افراط گرایی ،برنامه های متعددی برای جلوگیری از خشونت علیه زنان ارائه شده  است که باید همه کشورها نیز از این برنامه ها بهره مند گردند.

اما متاسفانه آنچه عملا در ایران اتفاق افتاده آن است که بخش عمده ای از خشونت ها علیه زنان گزارش نمی شود  و تنها 35 درصد از خشونت های خانگی به پلیس گزارش می شود.این به معنی آن است که 65 درصد دیگر خشونت وجود دارد اما گزارش نمی شود.

در پژوهشی که سال 1383 مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری بر روی 13 هزار نفر در 28 مرکز  استان انجام داد ،میزان مرگ و میر  ناشی از خشونت در زنان 15 تا 46 ساله ایران برابر با میران مرگ و میر ناشی از سرطان گزارش شده است.این موضوع که بخش عمده ای از زنان خشونت دیده ،موضوع خشونت را گزارش نمی دهند و یا اینکه بخشی از شکایت کنندگان مانند اعظم  ،شکایت خود را پس گرفته و یا پیگیری نکرده اند ،نیاز به آسیب شناسی واقع بینانه دارد.

حملات اسیدی سال گذشته در اصفهان  نماد بارزی از خشونت علیه زنان ایران است.این حملات   زنگ خطری است که اگر توجه جدی به آن نشود ،به خصوص که  اثرات جسمانی آسیب دیدگان هیچگاه  ترمیم نخواهد شد ،آسیب های روانی آن تا مدت ها جامعه زنان ایران را در ناامنی قرار خواهد داد.به ویژه آنکه پس از طی مدتی طولانی همچنان دستگاههای نظامی و امنیتی کشور از شناسایی  عوامل آن باز مانده اند.

اکثر جوامعی که توانسته اند در زمینه کاهش خشونت ها علیه زنان به موفقیت هایی دست یابند ،با توجه به برنامه اقدام سازمان ملل ،اقداماتی را در دستور کار خود قرار داده اند.رویه محتمل در کشور ما نیز علی القاعده باید بهره گیری از تجارب کشورهای موفق دنیا باشد.این کشورها به دنبال آگاه سازی فزاینده ای که در زمینه بحث خشونت علیه زنان در خانواده ها با پیشگامی و تلاش صدها سازمان زنان در گوشه و کنار دنیا به عمل آمده،برخوردهای اولیه با مسئله خشونت تقریبا در تمام سطوح جامعه صورت گرفته است.به عنوان مثال در آرژانتین،استرالیا،کاستاریکا ،هند ،ژاپن لیبریا،گروههای حمایتی تشکیل شده که در آن زنان بتوانند تجربه هایشان را به اشتراک گذارند.این به عنوان راهی موثر برای کمک به زنان در جهت پایان دادن به مشکلات مربوط به ارتباطات خشن و یا سازش با آن ،مطرح است. در هند و در بین بومیان کانادا

جوامع محلی موارد خشونت را گزارش و شوهران خشن را توبیخ کرده اند .در امریکای لاتین و در برخی از کشورهای آسیایی به منجرایمی  که علیه زنان رخ می دهند ، مراکز پلیس زنان تاسیس شده است.در جاماییکا و کانادا دوره های آموزشی والدین غیر خشن و حل نزاع ها برای بالغین و کودکان برگزار می شود.در نیکاراگوئه ،کاستاریکا و اوگاندا برنامه های سواد و اطلاع حقوقی و مشاوره برای تشویق زنان مضروب به شکایت تحت تعقیب قرار دادن ضاربین از سال ها قبل آغاز شده است.در زیمبابوه ،ایالات متحده و برزیل آموزش حساسسازی متخصصین بهداشتی و پلیس و تهیه دستورالعمل هایی برای مواجهه با قربانیان خشونت خانگی ارائه شده است.

در مصر پاراگوآ السالوادور مالزی انگلستان  وکانادا برای زنانی که با  شرکای خشن خود زندگی می کنند خانه ها و پناهگاههای  امن تاسیس شده است.

در واقع با توجه به برنامه سازمان ملل و قطع نامه هایی که تا کنون برای مقابله با اشکال خشونت علیه زنان صادر شده است هر یک از کشورهای عضو برنامه ها و اقداماتی را در دستور کار خود قرار داده اند.به بیان روشن تر مجموعه ظرفیت های حقیقی و حقوقی این کشورها با پذیرش اصل مسئله  و در یک اقدام هماهنگ نه تنها برای ارتقای جایگاه  زنان تلاش می کنند ،بلکه ظرفیت هایی را برای کاهش این آسیب اجتماعی ایجاد کرده اند.در نهایت می توان گفت کشورهایی در کاهش و پیشگیری از خشونت علیه زنان موفق بوده اند که اقداماتی هماهنگ را برای نیل به اهداف ذیل  در دستور کار خود قرار داده اند.

1.قدم اول تعریف و توصیف مسئله و یا مشکل است .

2.دومین اقدام درک مشکل :برای این کار باید از طریق پژوهشهای میدانی به ابعاد خشونت با توجه با تعریفی که مشخص شده است دست یافت.

3.تشخیص معیارها و برنامه هایی که از خشونت پیشگیری می کند و یا اینکه از  اثرات  جسمانی و روانی آن کم می کند.

4.آخرین اقدام اجرای برنامه های هماهنگی است در زمینه پیشگیری و درمان تاثیر گذار است.از آموزش و آگاهی بخشی به آحاد جامعه تا اقدامات حمایتگرایانه ای که آسیب دیدگان انواع خشونت به آن نیازمندند.

نظرات شما