رویداد۲۴- وحدت در اردوگاه اصولگرایان دیگر به واژهای غریب تبدیلشده است؛ واژهای که در دوران حیات بزرگان و ریشسفیدان این جمع تا حدودی قابلتعریف بود اما امروز در غیاب آنها این واژه برای فعالان این طیف تا حدودی نامأنوس است.
نتایج دو انتخابات گذشته نشان داد که برای رسیدن به وحدتی که بتواند حداقل نتیجه را برای اصولگرایان رقم بزند فاصله زیادی دارند که این شکاف و فاصله پس از فوت ریشسفیدان و بزرگان این طیف سیاسی یعنی مرحوم آیتالله مهدوی کنی و مرحوم عسگراولادی بیشتر و بیشتر هم شده است.
بر همین اساس سید مهدی طباطبایی استاد اخلاق بهعنوان یک اصولگرا با بعید دانستن وحدت اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 باوجود شکست در دو انتخابات گذشته هشدار میدهد که «اصولگرايي بزرگتر محبوب و جامع ندارد، اصولگرايي دچار يک اختلاف پيچيده شده كساني كه بهعنوان بزرگتر يا ليدر جريان اصولگرايي هستند در خود اين جريان اثرگذاری ندارند عدهای نمیگذارند وحدت به سرانجام برسد قدرت انسجام در اصولگرایی از بین رفته است، اختلافات جدی وجود دارد، عقلا باید به فکر بیفتند و عنان را به دست بگیرند و اجازه ندهند فضا دست تندروها باشد.»
اصولگرایان در حالی امروز بهزعم خود از نبود رهبری مقبول رنج میبرند که در طیف مقابل یعنی اصلاحطلبان، از رهبری به نام سید محمد خاتمی برخوردارند که به یک فرمان او کل جریان اصلاحطلب به خط شده و با واژه «تَکرار» او هوادارانش برای خلق حماسی وارد میدان میشوند.
همین رهبری هم سبب شد تا در انتخابات هفتم اسفند آن نتیجه رقم بخورد و بهطور نمونه در تهران کل لیست موردحمایت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان پیروز مطلق انتخابات شوند.
به نظر میرسد که نتیجه آن انتخابات و تأثیری که رهبری اصلاحات بر رقم خوردن آن داشت اصولگرایان را به فکر فرو برده است تا فکری برای پر کردن خلأ موجود در اردوگاه خود بهویژه پس از فوت بزرگان و ریشسفیدان قوم کنند. هرچند در این رابطه بازهم نظر واحدی وجود ندارد.
فلاحت پیشه: باید ساختار جایگزین فرد شود
در همین حال حشمتالله فلاحت پیشه، منتخب نماینده مردم اسلامآباد غرب در مجلس دهم با رد بازگشت با احیای ریشسفیدی در اردوگاه اصولگرایان در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: جایگزینی ساختار بجای فرد و همچنین توجه به بدنه جوان اصولگرا بجای پیگیری راهبرد شیخوخیت میتواند اقدام راهگشایی باشد که البته تا حالا صورت نگرفته است.
او میافزاید: ازلحاظ ساختاری بهطورکلی جناحهای سیاسی اعم از جناح چپ و جناح راست درزمینهٔ ایجاد وحدت مشکلدارند و معمولاً فردیت بر ساختار حاکم است همچنین ازلحاظ بدنه نیز بهطور مشخص کسانی که معمولاً با دولتها میآیند و میروند بیشتر اهل پست هستند و اینها هستند که مانع از آن میشوند که جریانهای سیاسی بازسازی را صورت دهند این شرایطی است که الآن بر جریان اصولگرایی حاکم است ولی شاید دو باخت انتخاباتی بهویژه باخت ریاست جمهوری و باختی که در انتخابات تهران در مجلس صورت گرفت بتواند مقداری تغییرات را در این شرایط ایجاد کند.
فلاحت پیشه بابیان اینکه ما هنوز شاهد هستیم که جریان اصولگرایی نوعی چالش متقابل با یکدیگر را دنبال میکنند تا اینکه بهسوی همگرایی پیش بروند و معمولاً صداهایی در جریان اصولگرا حاکم است که این صدا صدای افراطی است میگوید: من معتقدم این سرنوشتی است که هم در جریان چپ و هم در جریان راست اتفاق افتاد و میافتد. چون این جریانات جریاناتی نیستند که ساختار محور باشند و معمولاً فرد محور هستند و تا زمانی که فرد محوری ادامه دارد و خلأ ساختاری هست اولاً این خلأ رهبری ادامه خواهد داشت و ثانیاً شاهد آن خواهیم بود که بهجای آنیک سری سیاستمداران تازه به دوران رسیده که بیشتر از آنکه تابع یک توان حزبی باشند تابع یک موج سیاسی هستند صاحب نقشند و زمانی بر موجسوار میشوند و بعدازآنکه جریان را زمین زدند یک شرایط دیگری را حاکم میکنند.
ایمانی: وحدت الزاماً نیازی به ریشسفید ندارد
ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا نیز در گفتگو با رویداد۲۴ در خصوص فقدان بزرگان چهرههای اصولگرایی در انتخابات اخیر و وحدت اصولگرایان در این دورهها میگوید: اصولگرایان تا زمانی که مرحوم آیتالله مهدوی کنی و آقای عسکر اولادی زنده بودند در چند انتخابات باوجوداین دو بزرگوار نتوانستند به وحدت برسند مثل انتخابات مجلس نهم و انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و همچنین انتخابات شورای شهر فعلی.
او بابیان اینکه اما در حال حاضر در انتخابات 7 اسفند سال گذشته باوجود نبود این دو بزرگوار اصولگرایان وحدت کردند میافزاید: اصولاً وحدت الزاماً نیازی به ریشسفید ندارد و بحث ریشسفیدی درحرکتهای سیاسی یک کار غیر مدنی و غیرسیاسی است و تشکلها، احزاب و جناحهایی که بخواهند با حضور ریشسفید حرکت کنند یقیناً حرکتهایشان محتوم به شکست است.
ایمانی با تأکید بر اینکه حرکتها در درون جبههها و جریانها و جناحهای سیاسی باید بر اساس تفاهم عمومی و خرد جمعی باشد نه بر اساس ریشسفیدی میگوید: بنابراین اگر اصلاحطلبان همچنین رویهای را در پیشگرفتهاند اشتباه است. اصولگرایان همواره حرکتهایشان متکی به آن دو بزرگوار نبود همچنان که در برخی انتخابات یادشده این دو بزرگوار بودند ولی اصولگرایان وحدت نکردند حال درزمانی که این دو بزرگوار نبودند اتفاقاً وحدت خوبی داشتند ولی اینکه آیا وحدتشان به نتیجهای رسید یا خیر بحث دیگری است ولی درهرحال توانستند وحدت کنند.
این فعال سیاسی یادآور میشود: درمجموع وحدت اصولگرایان امیدوارکننده است چراکه هیچگونه وحدتی در یک جناح بزرگ سیاسی که طیفها، علایق و سلایق مختلفی دارد چه در بین اصلاحطلب و چه اصولگرا یک وحدت صددرصدی محال است اتفاق بیفتد همچنان که در یک خانواده کوچک هم یک وحدت صددرصدی وجود ندارد یعنی مقوله وحدت هیچگاه صددرصدی نیست بلکه حداکثری است. به نظر من در دور اول انتخابات وحدت اصولگرایان قابلقبول بود و در دور دوم هم قابلقبول است اما اینکه نتیجه گرفتهاند یا خیر بحث دیگری است اینکه نتیجه گرفتند یا نگرفتند بستگی به شرایط مختلف دیگری دارد و الزاماً مربوط به مسئله وحدت نیست.
وی در ادامه تأکید میکند: اصلا انشقاقی در بین اصولگرایان وجود ندارد و اینها بیشتر یک نوع جنگ روانی از سوی جناح مقابل است و چنانچه موضوع مربوط به مخالفت اصولگرایان با وحدت و یا عدم هماهنگی مدنظر باشد این مسئله در جناح اصلاحطلب بهمراتب بیشتر است اگر کمتر نباشد.
ایمانی میگوید: وحدت اصولگرایان در این دوره قابلقبول بود و حرکتشان هم یک حرکت بهموقع و یک حرکت جمعی قابلتقدیر ازلحاظ توسعه سیاسی بود. البته اصلاحطلبان هم در این زمینه در این دوره انتخابات حرکت جمعی خوبی کردند و ازاینجهت ما آرامآرام به سمت یک توسعهیافتگی سیاسی در میان جناحها و احزابمان پیش میرویم که اینها همه قابلتقدیر است و لازم است که ما نگاهمان به موضوعات کلی نگاه کلی و نه جناحی باشد. هر دو جناح در این انتخابات توانستند یک رشد خوبی از جهت سیاسی را به نمایش بگذارند.