رویداد۲۴ مازیار وکیلی: سریال پُرحاشیه شهرزاد سرانجام به پایان رسید. شهرزاد را میتوان به عنوان یک پدیده بررسی کرد. شهرزاد تنها یک سریال نبود، پدیدهای رسانهای/فرهنگی بود که حواشی ساخت و تولید آن تا به امروز هم ادامه دارد. حواشی که نمیتوان درباره آنها صحبت نکرد. شهرزاد چنان به حواشی گره خورده که جدا کردن این سریال از حاشیهها عملاً کاری غیرممکن است.
قهوه تلخ؛ آغاز راه شبکه نمایش خانگی
شبکه نمایش خانگی تا پیش از راهاندازی و تولید مجموعه قهوه تلخ منحصر بود به توزیع فیلمهای سینمای ایران که پس از اکران در قالب لوح فشرده در اختیار مردم قرار میگرفتند. در کنار این فیلمها چند فیلم ویدیویی کمکیفیت هم برای شبکه نمایش خانگی ساخته میشد که تفاوت چندانی با تلهفیلمهای پخش شده از تلویزیون نداشت.
تا پیش از قهوه تلخ تنها مجموعه فضانوردان برادران قاسمخانی در این شبکه توزیع شد که سر و صدای چندانی نکرد. بعد از قهوه تلخ بود که سریال سازی برای شبکه نمایش خانگی باب شد و باقی کارگردانها هم وسوسه شدند در این فضا دست به تجربههای تازه بزنند. نکته جالب درباره اکثر این مجموعهها این بود که این سریالها یا پخش ناقصی داشتند (مثل قهوه تلخ)، یا اسیر سانسور و مشکلات داخلی شدند (مثل قلب یخی) یا سرو صدایی به پا نکردند (مثل ابله، شوخی کردم، عطسه و ...) فقط ساخت ایران یک بود که توانست با تکیه بر بازیگران مشهور و لوکیشن خارج از کشور توجهها را به سمت خود جلب کند.
حتی کارگردان بزرگی مثل داوود میرباقری هم در این عرصه شکست خورد و شاهگوش و دندون طلا آن چیزی نبود که از میرباقری انتظار میرفت. با توجه به این پیشینه ساخت یک مجموعه تاریخی پُرخرج با ابعادی عظیم یک ریسک به حساب میآمد؛ ریسکی که در صورت عدم استقبال مخاطب میتوانست شهرزاد را زمین بزند. اما بر خلاف سایر مجموعههای توزیع شده در شبکه نمایش خانگی شهرزاد از همان ابتدا با قدرت شروع کرد و توانست با روایت یک داستان عاشقانه پُرکشش، بازیهای خوب و توزیع مناسب و تبلیغات درست توجه مخاطبان را به خود جلب کند و اعتماد مردم را جلب نماید
حسن فتحی؛ فرار از نظارت سختگیرانه تلویزیون
کارگردان شهرزاد، کارگردان بزرگ و خوشنامی بود. حسن فتحی نام معتبری در تاریخ تلویزیون ایران به حساب میآید. ساخت مجموعههای عظیم و پُرمخاطبی مثل مدار صفر درجه، روشنتر از خاموشی، پهلوان نمیمیرند و شب دهم به حسن فتحی این جسارت را میداد که در شبکه نمایش خانگی هم سریالی تاریخی و پُرخرج بسازد.
حسن فتحی که تلویحاً از نظارت سختگیرانه در تلویزیون گلایه داشت، این بار ترجیح داد به شبکه نمایش خانگی بیاید و سریالی متفاوت و نسبتاً جسورانه درباره یکی از مقاطع حساس تاریخ ایران بسازد. سریالی که هم برای فتحی و هم برای سایر عوامل پروژه یک پیروزی بزرگ به حساب میآمد و ثابت میکرد خارج از تلویزیون هم میتوان سریالی عظیم و باکیفیت ساخت به طوری که تمام سریالهای تلویزیون را تحتالشعاع قرار دهد.
از آن طرف خروج کارگردانانی مثل حسن فتحی و داوود میرباقری برای تلویزیون یک شکست به حساب میآید. کافیست نگاهی به آثار تاریخی مثل معمای شاه بیندازیم و آن را با شهرزاد مقایسه کنیم تا متوجه تفاوت این دوسریال به لحاظ کیفیت بشویم. در جدال حسن فتحی و تلویزیون این حسن فتحی بود که به پیروزی رسید
چرا شهرزاد در تلویزیون امکان ساخت نداشت؟
شهرزاد با هر متر و معیاری نمیتوانست در صدا و سیما ساخته شود. داستان عاشقانه فیلم و موضعگیریهای سیاسی کارگردان در تعارض کامل با صدا و سیما قرار داشت و همین تعارض، ساخت شهرزاد را در تلویزیون منتفی میکرد.
علاوه بر این کارگردان آزادی عمل بیشتری در این پروژه داشت و بازیگرانی را برای شهرزاد انتخاب کرد که بعید است پس از شهرزاد تا مدتها گذر هیچ کدامشان به تلویزیون بیفتد.
در شهرزاد حسن فتحی عملاً طرف روشنفکر ایرانی (فرهاد دماوندی) را میگیرد و از دکتر مصدق و دکتر فاطمی حمایت میکند و در کنار آن داستانی عاشقانه و رمانتیک را تعریف میکند که با نگاه مدیران صدا و سیما در تعارض است. در حالی که صدا و سیما به راحتی نمیشود از عشق حرف زد. خصوصاً عشق زمینی که یکی از خطوط قرمز این سازمان به حساب میآید. برای صدا و سیما عشق فقط در قالب ازدواج تعریف میشود و طرح دیگر انواع عشق در این سازمان ممنوع است حتی اگر رسماً چنین موضعی از سوی مدیران صدا و سیما اعلام نشود.
از طرف دیگر صداوسیما چون خودش را ملتزم به ترویج نگاه رسمی و جریان اصلی میداند اجازه نمیدهد درباره رویدادهای تاریخی و شخصیتهای تاریخی سریالهایی با نگاههای متفاوت ساخته شود. ساخت سریالی که در جایجای آن از دکتر مصدق تجلیل به عمل میآید در صداوسیما بعید است و همین فضای باز نسبی در شبکه نمایش خانگی کارگردانانی مثل حسن فتحی را ترغیب میکند که به این فضا کوچ کنند. خصوصاً آنکه فتحی در شهرزاد فضای سیاسی آن زمان را با فضای سیاسی روز ایران تطبیق میداد و نتایجی میگرفت که خوشایند مدیران ارشد صدا و سیما نبود.
چرا شهرزاد در صدا و سیما تبلیغ نشد؟
صدا و سیما خیلی زود نسبت به موفقیت سریال شهرزاد واکنش نشان داد و در روزنامه جام جم که ارگان رسمی این سازمان به حساب میآید به این سریال حمله کرد. این روزنامه با برگزیدن تیتر «میوههای ممنوعه در شبکه نمایش خانگی» به شهرزاد و دندون طلا حمله کرد و این سریالها را سریالهایی با محتوای غیراخلاقی دانست.
در بخشی از آن مقاله آمده بود «شبکه نمایش خانگی چندی است آثاری تولید میکند که در آن مصداقهای ناهنجاری به چشم میخورد و برخی از صاحبان فیلم و سریالها با سوءاستفاده از فضای باز موجود، دست به ترفندهایی گاه غیراخلاقی و منافی باورها و اعتقادات عمومی مردم برای جذب بیشتر مخاطب میزنند. سوال اینجاست که چه شد چاقو دسته خود را بریده و نهادی که قرار بود اتفاقات خوبی را رقم بزند، حالا باعث تبعاتی منفی در جامعه شده و هم به دلیل کارکردی معکوس صدای اعتراض اهالی سینما و تلویزیون را هم بلند کرده است؟»
البته نویسنده این مقاله هیچگاه مشخص نکرده است کدام هنرمندان با شهرزاد مخالفت کردهاند. نویسنده به این مقدار هم بسنده نکرد و با حمله به شهرزاد نوشت: «نمایش صحنههای میخوارگی، بهرهگیری از برخی دیالوگهای ناشایست، پوشش نامناسب بازیگران زن در برخی صحنهها و اهانت به قومیتها که بهتازگی نمونهای از آن حاشیهساز شده، اوضاع شبکه نمایش خانگی را نگرانکننده نشان میدهد و نیاز به نظارت جدیتر وزارت ارشاد به عنوان متولی اصلی ماجرا را گوشزد میکند.»
البته روزنامه جام جم سراغ احمد نجفی و محمدحسین فرحبخش هم رفت تا نظرات مخالفان شهرزاد را هم داشته باشد. نکته جالب اینجاست که محمدحسین فرحبخش در سابقه کاری خود آثاری مثل شارلاتان و عروس فراری را دارد که صداوسیما تبلیغات آن را پخش نمیکند. اما نظر احمد نجفی درباره شهرزاد را میتوان نظر رسمی مدیران صدا و سیما هم دانست.
احمد نجفی درباره شهرزاد گفته بود «اگر شبکه نمایش خانگی با همین معیارهای آزاد و رها سریال بسازد، متاسفانه تلویزیون که مخاطب خیلی وسیعتری دارد، از دهن میافتد، چون مردم این آثار را به عنوان سریال میخرند و دیگر به سریالهای رسانه ملی اهمیت نمیدهند.»
به نظر میرسد تمام مشکل مدیران سازمان صداوسیما این است که شبکه نمایش خانگی را رقیب خود میدانند و حاضر نیستند از ظرفیتهای این محیط تازه به نفع رونق تلویزیون استفاده کنند.
این حملهها به حدی شدید بود که صدای سیدهادی رضوی یکی از سرمایهگذران شهرزاد را هم درآورد. رضوی درباره مخالفتهای سازمان صدا و سیما گفت: «مدیران دولتی با پول صدا و سیما سریالسازی میکنند و رسانههای شبکه نمایش خانگی را رقیب خود میدانند؛ در حالی که این حوزه هم یک عرصه در کنار صداوسیما است و نه رقیب آن. وقتی صدا و سیما اجازه نمیدهد که آثار نمایش خانگی در تلویزیون تبلیغ شود، چطور انتظار دارند که مخاطبان به سراغ آثار ترکیهای و ماهوارهای نروند.»
این مناقشهها همچنان ادامه دارد. مسئله اینجاست که مدیران صداوسیما به جای این مخالفتها از خود نمیپرسند چرا مردم به شهرزاد اقبال نشان میدهند و به سریالهای این سازمان نه؟
کمپین نه به شهرزاد
صدا و سیما تنها مخالف شهرزاد نبود. ماجرای کمپین «نه به شهرزاد» از آنجایی شروع شد که ترانه علیدوستی در صفحه اینستاگرام خود شایعهها درباره شهرزاد2 را تکذیب کرد و از مردم خواست به این شایعهها توجه نکنند.
علیدوستی اشارهای به محتوای این شایعهها نکرد اما نادر فتورهچی مترجم و روزنامهنگار از علیدوستی بخواهد درباره ارتباط امامی و صندوق ذخیره فرهنگیان توضیح دهد. علیدوستی سکوت کرد. این سکوت باعث شد که ده سوالی که معمولا رسانهها نمیپرسند را در فضای مجازی مطرح شود از رضوی توضیح بخواهند که چگونه با این سن کم به چنین درآمدی رسیده است که میتواند چهارده میلیارد آن را خرج سریال شهرزاد کند.
دامنه این اعتراضها به قدری بالا گرفت که رضا کیانیان در دو نوشته پیاپی حضور امامی را در سری دوم شهرزاد تکذیب کرد و از هواداران خود خواست به این مسائل توجه نکنند.
اما موضع نغمه ثمینی یکی از نویسندگان شهرزاد جالب بود. او در متنی نوشت: «موضوع برای من روشن شده و من با خشمی عاقلانه آن را پی میگیرم و در پی روشن شدن ابهامات سرمایهگذاری توسط سرمایهگذاران خواهم بود.»
جالب اینکه پس از این اظهار نظرها رضوی در گفتوگو به تسنیم اعلام کرده بود که مالک 60 درصد پروژه شهرزاد است و شرعاً ساخت ادامه سریال را مجاز نمیداند. همین اظهار نظر بر ابهامهای این ماجرا افزود.
رضوی به جز تسنیم در گفتوگویی دیگر به فارس گفته بود «برای آگاهی مردم ارزش قائل باشید و بگذارید ادامه تصویربرداری شهرزاد به بعد از حل مشکل آقای امامی موکول شود و ایشان پاسخگوی حجم سؤالات مردم و بنده درباره نحوه تأمین سرمایه شهرزاد ۲ باشند. آقایان اگر بخشی از ثروت یا خانه و مستغلاتشان مورد تعرض دزد قرار گیرد رفتار فرهنگی میکنند؟ پیشنهاد میکنم تمام عزیزانی که در شهرازد ۲ مبالغی به عنوان دستمزد گرفتند همه را نزد صندوقی در دادگستری به امانت بگذارند و چون ادعای دلسوزی برای فرهنگ میکنند تا انتهای پروژه برای «فرهنگ» رایگان فعالیت کنند و بعد از عرضه شدن شهرزاد و رفع اتهامات از سرمایهگذار و انشاءالله آزادی ایشان، مبالغ دستمزد را مسترد کنند و آقای امامی هم نسبت به ابهامات توضیح دهند.»
او درباره شایعات دریافت دستمزد ماهیانه 100 و 120 میلیونی بازیگران که در رسانه ها منتشر شده بود هم چنین گفت: «اسناد دریافتیها را نمیتوانند کتمان کنند. متأسفانه دوستان فکر میکردند من تنها ادعا مطرح کردم و اسنادی در دست ندارم. این در حالیست که من علاوه بر اسناد و مدارک دارای سه شاهد عاقل و بالغ هستم. یکی از شاهدها آقای سعید ملکان {چهرهپرداز و تهیه کننده سینما} است. اینکه اصرار به ضبط سریال با این سرعت دارند، برای من باعث تعجب است. به نظر میرسد میخواهند مبالغی که از طرف سرمایهگذار برای پیشبرد سریال به امانت در مجموعه گذاشته شده تا انتها خرج شود و بعد از اتمام آن علی بماند و حوضش!»
اظهارات رضوی باعث شد تا بار دیگر در فضای مجازی درباره سرمایهگذار جدید شهرزاد سوال پرسیده شود. سوالی که پاسخی برای آن پیدا نشد و عوامل سریال تا مدتی در مقابل آن سکوت کردند اما بعد از مدتی روابط عمومی سریال شهرزاد بیانیهای منتشر کرد:
1-اقدام به ساخت فصل دوم سریال «شهرزاد»، با عنایت به استقبال میلیونی علاقهمندان از این سریال در داخل و خارج از کشور اتخاذ شده است.
2-کلیه عوامل هنری این سریال نیز همچون سایر مردم، پس از شروع فیلمبرداری فصل دوم آن از اخبار مربوط به فراخوانده شدن تهیهکننده سریال به مراجع قضایی اطلاع حاصل کردند بیآنکه در جریان دقیق موضوع قرار گرفته باشند.
3-سوابق و پیشینه کاری عوامل هنری سریال «شهرزاد» بر اغلب ایرانیان علاقهمند به هنر نمایش پوشیده نیست. و به نیکی آگاهند که هنرمندان مزبور در زمره خوشنامترین، شریفترین و مستقلترین افراد حرفه خویش محسوب میشوند و سالیان زیادی را صرف ساختن آثار ارزشمند فرهنگی و مردمی کردهاند.
4-نص صریح قانون به همه ما یادآوری میکند مادامی که اتهامی از سوی مراجع ذیصلاح به اثبات نرسیده باشد، هرگونه پیش داوری در زمینه ابهامات موجود، فاقد وجاهت قانونی و مغایر با اصول اخلاقی و حقوق شهروندی است.
5-بدون شک تمامی عوامل این سریال با تأسی به افکار حقیقتطلب و عدالتمحور و ضمن به رسمیت شناختن اصل پرسشگری (و نه قضاوت و پیش داوری) صبورانه منتظر روشن شدن کلیه ابهامات و شفافسازی کامل در این زمینه هستند.
6-متاسفانه این اولین باری نیست که در جامعه این سالهای ما، یک اثر هنری پس از موفقیتهای چشمگیر داخلی و خارجی، اینگونه آماج حملات قرار میگیرد
جالب آن که سریال «شهرزاد» از روزهای ابتدای عرضهاش تا روزهای پایانی، به دلایل گوناگون حتی یک هفته بیحاشیه به خود ندیده است. هنرمندان سریال «شهرزاد» ضمن احترام به همه اذهان آزاده و اخلاق محور، تنها انگیزهشان برای ساخت فصل دوم کار، استقبال و همراهی وسیع مردم صادق و صدیقی است که حامیان اصلی سریال بوده و سختیهای این مسیر را، بر آنها هموار کرده و میکنند.
7-سخن آخر اینکه عوامل سریال «شهرزاد» برای رفع هرگونه شبهه و سوتفاهم، رسما اعلام میدارند که در خصوص وقایع پیش آمده تابع رای و نظر نهایی مراجع قضایی بوده، و به نشانه مسؤلیتپذیری نسبت به میلیونها مخاطب ارزشمند این سریال در اقصی نقاط دنیا، و تعهد نسبت به باورهای حرفهای خودشان تا اطلاع ثانوی به تولید سریال ادامه داده، و مطابق نص صریح قانون عمل خواهند کرد.
این بیانیه مخالفان را قانع نکرد تا سرانجام حسن فتحی خودش به این ابهامات پاسخ بدهد: «اگر من و تهیهکننده در یک مجموعه کارمان را خوب انجام دهیم و فیلمنامه خوب، تولید مناسب و کیفیت بالا باشد، اولین احساسی که به مردم دست میدهد، احترام است. مردم احساس میکنند این کار به آنها احترام گذاشته و برای اینکه یک اثر جذاب ببینند، هزینه شده است.»
او در ادامه افزود: «کشور ما امروز از نظر اقتصادی در شرایطی است که باید حضور بخش خصوصی را در سینما، سریالسازی و شبکه خانگی مغتنم بشماریم. بخش خصوصی در تولید اثر تلویزیونی و سینمایی، فقط در حرف جدی گرفته میشود. همه در سینما و تلویزیون توافق دارند که بخش خصوصی باید وارد میدان شود. باید از بخش خصوصی حمایت شود. در حرف، همه متفقالقول هستیم، اما پای عمل که به میان میآید، پراکندگی میبینیم.»
این پاسخ فتحی نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه به ابهامات افزود. امامی هم پس از شهرزاد چند فیلم دیگر تولید کرد و فصل دوم و سوم شهرزاد هم بیرون آمد تا این کمپین هم مثل بسیاری از کمپینهای فضای مجازی به دست فراموشی سپرده شود.
سرانجام شهرزاد
پایان شهرزاد اما، پایانی خوش بود. سریال دو فصل دیگر هم ادامه یافت و توانست مخاطبان خود را حفظ کند. بر همه حواشی غلبه کند و اعتماد را به شبکه نمایش خانگی برگرداند.بله، سریال در فصلهای دوم و سوم اُفت کرد و به قوت و قوام فصل اول نبود. اما این اُفت به حدی نبود که مخاطبان سریال را پس بزند. شهرزاد هرچه بود و هر حاشیهای که داشت سریالی با کیفیت بود.داستانش را روان و درست تعریف میکرد و به لحاظ بصری در سینمای فقیر ایران اثری باشکوه به حساب میآمد. همه این عوامل در کنار بازاریابی درستی که برای سریال انجام گرفت باعث شد شهرزاد دیده شود.
شهرزاد انقدر باکیفیت بود که تاریخ نمایش خانگی را به دو دوره قبل و بعد از خود تقسیم کند و مخاطب از دست رفته این بازار را به آن بازگرداند. بعد از شهرزاد و با بالا رفتن توقع تماشاگر دیگر نمیتوان اتظار آثاری سطحی در شبکه نمایش خانگی داشت. شهرزاد با همه حواشیاش به پایان رسید. پایانی خوش اما پُرابهام که مخاطب را راضی کرد اما مسائلی را هم مسکوت گذاشت. مسائلی که شاید از خود سریال هم مهمتر باشند.