چرا ماه عسل برنامه موفقی است؟
اولین (و
شاید مهمترین دلیلی) که میتوان برای موفقیت برنامه ماه عسل عنوان کرد پخش روتین
آن است. تماشای این برنامه با اجرای احسان علیخانی در ماه رمضان برای مردم
ایران بدل به یک عادت شده است. همه ساله مردم ایران در ماه مبارک رمضان منتظر این
هستند که احسان علیخانی با برنامه ماه عسل بر صفحه تلویزیون ظاهر شود و از رنج و
سختیهای مردم ایران صحبت کند.
باید منصفانه عنوان کرد که برخی سوژههای برنامه
ماه عسل جذاب هستند و باعث ایجاد شور رسانهای در کشور میشود. برنامه خواهران
منصوریان از جمله این برنامهها بود که نه تنها توانست این خواهران را به مردم
ایران بشناساند بلکه توانست نشان دهد میتوان فقر را شکست داد و به موفقیت رسید.
اجرای احسان علیخانی هم با اینکه با معیارهای یک اجرای کلاسیک (و شاید درست) فاصله
زیادی دارد، در جذب مخاطب بیتاثیر نیست. احسان علیخانی به عنوان یکی از معدود
مجریان ثابت سیما (در کنار عادل فردوسیپور) به خوبی بر برنامهای که تولید میکند
اشراف دارد و هنگام اجرا هم بلد است بحثها را به گونهای پیش ببرد که مخاطب به
اوج احساسی لازم برسد و با مهمان سختیکشیده برنامه احساس همدردی کند.
علیخانی منهای یکی دو سال مجری ثابت ماه عسل بوده است و مخاطب به حضور او عادت کرده و رفتارهایش را دوست دارد. حتی اگر عدهای از مردم رفتارهای علیخانی را نپسندند و فشاری که او بر مهمانان برنامه برای تعریف کامل داستان تلخ زندگیشان میآورد را ظالمانه بدانند، نمیتوان کتمان کرد راحتی علیخانی جلوی دوربین برای طیف وسیعی از مخاطبان تلویزیون جذاب است. اما این دلایل تنها دلایل پرمخاطب شدن ماه عسل نیست. فراگیر شدن برنامه ماه عسل دلایل دیگری دارد که باید جداگانه به آن پرداخت.
چرا مردم برنامه ماه عسل را دوست دارند؟
مردم
ایران به برنامه ماه عسل علاقهمند هستند و آن را پیگیری میکنند چون به آنها
احساس آرامش میدهد. بیننده با تماشای این برنامه و شنیدن سرگذشت مهمانانی که وضع
بدتری نسبت به آنها دارند احساس آرامش میکند و خدا را شکر میکنند که به اندازه
مهمانان این برنامه دچار مشکلات زندگی نیست.
این احساس البته احساس درستی نیست و
احساسی کاذب است چرا که مخاطبان این برنامه از هر قشری باشند مشکلات خاص خودشان را
دارند، اما برنامه ماه عسل باعث میشود مردم برای مدتی این مشکلات را فراموش
کنند. به نظر میرسد این یکی از اهداف صدا و سیما باشد که مردم را راضی نگاه دارد
و به آنها احساس کاذبی بدهد که اوضاعشان چندان بد هم نیست.
کافیست مضمون برنامه
ماه عسل را در کنار مضامین برنامههای صدا و سیما قرار دهیم تا متوجه بشویم ترویج
چنین نگاهی یکی از برنامههای صدا و سیما است. در سریالهای ماه رمضان هم ردپای
چنین نگاهی را مشاهده میکنیم.
پولدارهای بدبخت و ریاکار و فقرای باصفا و خوشبخت
یکی از مضامین تکرارشونده سریالهای مناسبتی تلویزیون هستند که در برنامههایی
مثل ماه عسل هم بازتولید میشوند. دادن این احساس کاذب به مخاطب کمک میکند که خیال
راحتی داشته باشد و چندان به مشکلات خودش فکر نکند. از طرف دیگر مردم ایران مردمی
احساساتی هستند. ریشه این احساساتگرایی را میتوان در علائق مردم ایران هم جست و
جو کرد که همیشه گریستن برای آنها راحتتر از خندیدن بوده است. تلویزیون هم با
استفاده از همین تجربه تاریخی برنامههایی مثل ماه عسل را تدارک میبیند تا از
همین احساسات جاری در میان مردم استفاده کند و آنها را جذب این برنامه نماید.
اگر
در تاریخ، مراسم و آئینهای مردم ایران دقت کنیم، متوجه میشویم مردم ایران همیشه
مراسم عزاداری را بسیار مفصلتر از مراسم شادی برگزار میکنند. خواه این مراسم،
مراسمی مذهبی باشد یا غیر از آن. بنابراین برنامههایی مثل ماه عسل طرفداران بسیاری در میان
مردم دارند.
به یاد سنت ملودارم فیلمفارسی!
ماه عسل بیش از هرچیز همان ملودرامهای قدیمی فیلمفارسی را در قالب
جدید بازتولید میکند. احسان علیخانی هم بدل به علی بیغم میشود که شعارش این
بود: فقر چیز بدی نیست و همیشه یکی بدبختتر از ما در جامعه زندگی میکند، پس
نباید زیاد ناراحت باشیم و احساس بدبختی کنیم. فردین در نقش علی بیغم اعتقاد داشت بسیار خوشبختتر از قارون است چون در لحظه زندگی میکند و انسانهای بسیار بدبختتر از آنها نیز در دنیا وجود دارد و همین دلیل اصلی خوشبختی آنهاست!
به سوژههای برنامه ماه عسل دقت کنید: مادری که پس از مدتها به فرزندش میرسد. زنان و دخترانی که بعد از کلی مشقت به موفقیت میرسند. پسری که بعد از انجام کاری اشتباه متنبه میشود و به راه درست و آغوش خانواده بازمیگردد. سوژهها و مهمانهای برنامه ماه عسل در چنین قالبی قرار میگیرند و به ذهن تربیت یافته ایرانی با این مضامین تلنگر میزنند. به خاطر همین این همانی است که مردم از برنامه ماه عسل استقبال میکنند. چون دقیقاً همان کهن الگوهایی را بازتاب میدهد که ذهن ایرانی آماده پذیرش آن است. از طرف دیگر برنامه ماه عسل مسائل پیچیده را برای مردم سادهسازی میکند و نسخههای حاضر و آماده برای مفاهیم پیچیده میپیچد. از مردم میخواهد قانع باشند چرا که کسانی هستند که وضعیتشان از مخاطب ماه عسل (طبقه متوسط شهری) بدتر است. این ساده سازی مفاهیم پیچیده که به مخاطب آرامشی کاذب میبخشد مخاطب را از فکر کردن به مصائب خودش باز میدارد و کمک میکند برنامه ماه عسل دیده شود.
آیا ماه عسل برنامهای نقادانه است؟
ماه عسل هیچگاه برنامه نقادانهای نبوده است. برای ارزیابی
صداقت این برنامه کافیست به مقایسه این برنامهای مثل نود بپردازیم. در برنامه فردوسیپور
هیچگاه مشکلات فوتبال بر گردن مخاطب برنامه و مردم انداخته نمیشود. اما علیخانی
همیشه سعی دارد مهمان برنامه را مقصر جلوه دهد و هیچگاه به زمینههای بروز اتفاق (فقر،
جدایی و...) نمیپردازد.
فردوسیپور همیشه ریشههای مشکلات فوتبال را بررسی میکند و از سیاسیون سوال میپرسد. این در حالی است که احسان علیخانی هم مهمان سفارشی میپذیرد و هم از رئیس کمیته امداد دعوت و تقدیر میکند تا مشکلات را به طور کامل متوجه جامعه کند. به همین خاطر است که ماه عسل بچه سربه راه تلویزیون است. ماه عسل برنامهای است که کاملاً مطابق با خواستها و باورهای مدیران صدا و سیما ساخته شده است.
در اکثر مواقع احسان علیخانی از مردم میخواهد برای آزادی
زندانیان، کمک به ایتام و ... به این برنامه کمک کنند. صد البته کمک به نیازمندان
امری پسندیده است اما این کمکهای مردمی نافی مسئولیت مسئولان مرتبط با حوزه فقر
نیست. علیخانی همه تقصیرها را گردن مهمان (نماینده مردم در برنامه) میاندازد و از
همان مردم برای حل مشکلات کمک میخواهد. یک راه پوپولیستی و عوامگرایانه که در آن
به طرز هوشمندانهای مسئولان حذف میشوند و همه تقصیرها و وظایف متوجه مردم میشود.
توضیح خواستن که سهل است در برنامه علیخانی از مسئولان تقدیر هم میشود چرا که کمکاری
از سوی مسئولان نیست. کمکاری از سوی مردم است که خودشان زندگیشان را تباه کردند
و مسئولیت هم با مردم است که باید این مشکلات را حل کنند.