رویداد۲۴-فوتبال که می بینیم انگار داریم یک فیلم وسترن و ملودرام را همزمان می بینیم؛ پر از کشتار و صحنه های عاشقانه غلیظ کاوه معینفر - به بقالی سر کوچه رفتم تا شیر بخرم فروشنده محو بازی آرژانتین-ایسلند است و اصلا نه من را می بیند ونه متوجه است که چه کاری می کند بطری شیر را در کیسه پلاستیک گذاشته و تحویلم میدهد ، شاید اگر پول هم نمی دادم متوجه نمی شد، نگاهش خیره به تلویزیونی است که در گوشه مغازه نزدیک به سقف نصب شده است.
در این روزهای گرم جام جهانی همه ما به نوعی درگیر فوتبال هستیم حتی اگر غیر فوتبالی باشیم هم باز در معرض جام جهانی هستیم.این فوتبال چرا تا این اندازه جذاب است؟ راز این همه علاقه به این ورزش در سراسر جهان چیست؟
ما فوتبال که می بینیم انگار داریم یک فیلم وسترن و ملودرام را همزمان می بینیم (پر از کشتار و صحنه های عاشقانه غلیظ)
علاوه بر سابقه تاریخی تیمها، جذابیت شکل بازی، طرفداری ها و کُری خونیها، لحظات دراماتیک و غیر قابل پیشبینی، یک دلیل مهم این جذابیت فوتبال فرم روایی و جذابیت بصری این بازی است.
اگرچه تحلیل آن می تواند موضوع صدها مقاله، پایان نامه، کتاب، برنامه تلویزیونی یا... باشد اما سعی دارم به اختصار اشارهای به آن بکنم:
در بسیاری از فیلمهای ژانرهای مختلف (اکشن، وسترن، جنایی، ترسناک، حماسی، گنگستری و حتی فیلمهای علمی تخیلی) مبارزه بین 2 گروه (شخصیت خوبها و شخصیت بدها) غالب خط روایی داستان است، در فوتبال هم تیم ما با تیم حریف به گونهای تداعی کننده همین مرزبندی هستند.
در فیلمنامه نویسی 3 پارامتر وجود دارد که با بهره گیری از آنها می توان فیلمنامهای جذاب خلق کرد: 1- تعلیق 2- معما 3-غافل گیری.
این 3 پارامتر با تار و پود هر بازی فوتبالی تنیده است:
تعلیق: سرنوشت این توپ، این ضربه ایستگاهی، این پنالتی، و این بازی چه میشود؟ کدام تیم برنده می شود و کدام تیم بازنده؟ رسیدن به جواب این پرسشها ما را تا انتهای بازی به دنبال خود میکشد.
معما: تیم ما یا تیم حریف چگونه بازی می کند؟ از چه سیستم یا تاکتیکی استفاده می کند؟ چه بازیکنانی در بازی حضور دارند و در چه پستهای انجام وظیفه می کنند؟ برای مهار بازیکن حریف چه تفکری داریم و ...
غافل گیری: فوتبال پر است از غافل گیری و اتفاقات غیر قابل پیش بینی که ما در هر بازی ناخودآگاه انتظار آن را میکشیم از یک پاس اشتباه یا گل بخودی گرفته تا چرخش در نتیجه بازی و حذف یک تیم، مانند گل با دست مارادونا (دست خدا) به انگلیس در جام جهانی 1986 یا بازی لیورپول - آث میلان در فینال لیگ قهرمانان اروپا سال 2005 ، نتیجه بازی در نیمه نخست 3 بر صفر به نفع میلان بود اما به تعبیری در "جنون ۶ دقیقهای لیورپول" یعنی از دقیقه ۵۴ تا ۶۰ لیورپول توانست باخت ۳-۰ را به تساوی ۳-۳ تبدیل کند و در انتها با برد در ضربات پنالتی به قهرمانی دست یابد.
شکل روایت بصری بازی فوتبال هم عاملی بسیار مهم در این جذابیت است؛ دوربینی مسلط بر زمین در نمایی بسیار باز (اکستریم لانگ شات) بازیکنانی را نشان میدهد که سعی در رسیدن به دروازه حریف و به ثمر رساندن گل دارند، این تصویر هر اندازه هم طولانی باشد به دلیل پاسکاری، رفت و برگشت مداوم بازیکنان، درست انجام دادن وظایف یا اشتباه کردن آنها، همواره چشم را به دنبال خود میکشد.
در صحنه های خاصی مانند گل زدن یا گل نزدن، خطا کردن، درگیری بازیکنان و... زاویه دوربین عوض شده و از نمایی نزدیکتر جزئیات آن صحنه مهم را می بینیم آنهم غالبا به صورت حرکت آهسته (اسلوموشن)، این مدل روایت تصویر زدن تیر به وسط هدف است زیرا مخاطب در زاویه ای که به کل زمین اشراف دارد قرار گرفته و هر وقت که لازم باشد جزئیات صحنههای مهم را هم می بینید و براساس این اطلاعات دریافتی قضاوت میکند. (انگار خداوندگار این بازی است)
درگیر کردن احساسات مخاطب هم یکی دیگر از جذابیتهای فوتبال است دیدن لحظات شادی یا غم بازیکنان و مربیان، چهره نگران و گریان یا خوشحال و خندان تماشاگران حاضر در استادیوم و شنیدن صدای جمعیت داخل ورزشگاه همراه با گزارش بازی، همه و همه بازی با دل و جان هر تماشاگری است که حتی اگر علاقمند به فوتبال هم نباشد روبروی تلویزیون نشسته و آن را دنبال می کند.
حال اگر بازی فوتبال جام جهانی باشد دیگر واقعا نمی توان آن را نگاه نکرد چون هر کسی در ناخودآگاهش زمزمه می کند: این یک ماه تمام شود دیگر تا 4 سال دیگر خبری از این بازیها نیست. اینست که در این روزهای فوتبالی 2 الی 3 میلیارد نفر در جهان درگیر این بازی می شوند به گونه ای که شاید حواسشان به چیز دیگری نباشد مانند بقال سر کوچه ما.