رویداد۲۴ مازیار وکیلی: حکم پرونده کیارستمی صادر شد اما
فرزند کیراستمی میگوید «هیچگاه میزان حکم صادر شده در پرونده
پزشکی پدرش برایش اهمیت زیادی نداشته و هنوز هم اگر راهی
پیدا شود تا گزارش مراحل اولیه درمانی پدرم را در اختیار بگیریم حتما
اقدام میکنیم، چون هنوز هیچ اطلاعات موثق و قابل استنادی دراینباره ارائه
نشده است.» اما چرا پرونده کیارستمی این همه حکایت ناگفته در خود دارد؟
همه چیز از تاریخ 7 فروردین 1395 شروع شد؛ روزی که عباس کیارستمی برای معالجه و ادامه روند درمانی خود به بیمارستان رفت و دیگر برنگشت. درباره آن روز و اتفاقات بعد از آن صحبت بسیار است. همه اتفاقاتی که برای مرحوم کیارستمی افتاد در هالهای از ابهام فرو رفته است.
گویا مرگ کیارستمی بیش از آنکه یک موضوع پزشکی باشد یک راز ناگشوده است. رازی از جنس همان رازهای ناشی از ابهام مدرن جاری در سینمای هنری اروپا. هنوز مشخص نیست علت دقیق مرگ مرحوم کیارستمی چیست. هنوز مشخص نیست حکم پایانی که برای قصور پزشکی در پرونده مرحوم کیارستمی صادر شده است منصفانه است یا نه. پزشک او فقط گفت «بیماری جزو اسرار پزشکی افراد است، یک بار دیگر این سوال از من شد و از پاسخ به این سوال سرباز زدم چون تا آن زمان آقاى کیارستمی چنین اجازهای را به من نداده بود تا درباره نوع بیماری ایشان با کسی صحبت کنم.امروز هم به همین قسمنامه و به همین حفظ اسرار پزشکی پایبندم. چنانچه خانواده مرحوم عباس کیارستمی چنین اجازهای به من بدهند، من باکمال میل نوع بیماری و درجه بیماری و کل مسائلی را که مربوط به بیماری ایشان است در اختیار همگان قرار میدهم.»
چنین سخنانی بر ابهام بیشتر ماجرا افزود تا جایی که سرانجام مشخص نشد علت واقعی فوت چیست. اما سوال اصلی که پیش آمد این بود که چه شد بیماری به ظاهر ساده مرحوم کیارستمی به یک تراژدی بزرگ ختم شد؟
مسئولیت و خطای پزشکی در پرونده عباس کیارستمی
بعد از آغاز روند درمان مرحوم کیارستمی چهار عمل روی او صورت گرفت، ضمن اینکه میان نوع بیماری مرحوم کیارستمی بین خانواده ایشان و پزشکان معالج اختلاف نظر وجود داشت. خانواده کیارستمی معتقد به داشتن پولیپ روده بودند. این در حالی است که پزشکان اعتقاد به سرطان داشتند. نتیجه این اختلاف نظرها چهار عمل جراحی بیحاصل بود که اوضاع مرحوم کیارستمی را پیچیدهتر میکرد.
از طرف دیگر طبق گفته خانواده کیارستمی اطلاعات کافی به مرحوم کیارستمی نمیرسید و همین عدم اطلاعرسانی درست او را بیشتر نگران میکرد.
بهمن کیارستمی گفته بود «پس از مصاحبه جراح بود که اعتمادش را از دست داد. در این گزارش از پزشک معالج سوال میشود که تشخیص بیماری ایشان چیست و پزشک پاسخ میدهد که این از اسرار پزشکی است و نمیتواند تشخیص را حتی به خود آقای کیارستمی بگوید. او از خود میپرسید این چه سر پزشکی است که نمیتوان آن را به خود بیمار گفت.»
همین ابهامها باعث شد هواداران و دوستداران مرحوم کیارستمی تیم پزشکی و کلاً پزشکان ایرانی را مقصر مرگ مرحوم کیارستمی بدانند. نکته جالب توجه دیگری که در این میان مطرح شد سفر پزشک معالج مرحوم کیارستمی در حین درمان بیمار بود. سفری که خشم هنرمندان و حامیان مرحوم کیارستمی را برانگیخت.
پاسخ پزشک مرحوم کیارستمی به این سوال که چرا هنگام درمان آن مرحوم به سفر رفته است شنیدنی است: «اعلام کردم فقط با موافقت کیارستمی به سفر خواهم رفت و گفتم چنانچه با سفر من موافق نباشند، در کنار ایشان خواهم ماند اما پزشک در صورتی که جانشین صلاحیتدارى به جاى خود معرفى کند مکلف نیست براى سفر از بیمار اجازه بگیرد.»
دقیقاً بعد از این سفر بود که مرحوم کیارستمی دچار مشکل دیگری شد که قابل پیشبینی نبود. بعد از حضور در بخش، پزشک جایگزین تشخیص میدهد مرحوم کیارستمی عفونت کیسه صفرا پیدا کرده است. عمل سوم انجام و کیسه صفرا خارج شد اما مشکل مرحوم کیارستمی حل نشد تا کار به عمل چهارم بکشد. بعد از این اتفاقات بود که وزیر بهداشت شخصاً به دیدار مرحوم کیارستمی آمدند تا از روند درمان ایشان مطلع شوند. سرانجام مرحوم کیارستمی از بیمارستان مرخص شدند تا ظاهراً همه چیز به پایان برسد. اما این مرخصی پایان ماجرا نبود. بلکه آغاز اتفاقاتی دیگر بود.
سفر به فرانسه
بعد از اتفاقات و ابهاماتی که در پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی اتفاق افتاد، او ترجیح داد برای ادامه درمان به فرانسه برود. هر چند این سفر درمانی هم افاقه نکرد و کیارستمی سرانجام دارفانی را وداع گفت. اما این سفر، سفری بود که مناقشات زیادی را به دنبال داشت. مناقشاتی که یک طرف آن خانواده مرحوم کیارستمی بودند و طرف دیگر جامعه پزشکی ایران.
بهمن کیارستمی از روند درمان پدر در پاریس رضایت داشت. چه آنکه خود او در گفتوگویی عنوان کرد: «پس از درگذشت پدرم، ما با پروفسور گایه مسئول تیم پزشکی پدرم در فرانسه صحبت کردیم تا گزارش پزشکی پدرم را دریافت کنیم. در این چهار ماه این اولین بار بود که پزشکی رو در رو اطلاعاتی را که داشت به من داد. این خیلی مرا آرام کرد.»
آن طرف ماجرا یعنی وزارت بهداشت نظراتی متضاد با خانواده مرحوم کیارستمی داشت. تا جایی که حریرچی قائممقام وزارت بهداشت در مصاحبهای عنوان کرد: «مرحوم کیارستمی دوبار در مورد سفرش به فرانسه با دکتر هاشمی مشورت میکند که یک بار آن در دفتر وزیر و با حضور بهمن کیارستمی و آقای صمدیان بوده است و در هر دوبار وزیر بهداشت به شدت با سفر آقای کیارستمی به خارج از کشور مخالفت می کند حتی وزیر بهداشت پیشنهاد می دهد که اگر علاقمند است فرد دیگری بر روند درمانی ایشان نظارت داشته باشد و اقدامات لازم را انجام دهد.»
حریرچی با بیان اینکه قطعاً روند درمان مرحوم کیارستمی در فرانسه در کمیته نظام پزشکی منتشر میشود، تقصیرها را به گردن تیم پزشکان فرانسوی انداخت و تلویحاً بیان کرد مرگ مرحوم کیارستمی به خاطر قصور پزشکان فرانسوی بوده است. اما این پایان کار نبود. مرگ مرحوم کیارستمی آغاز مجادلات تازهای میان هنرمندان و جامعه پزشکی بود. مجادلاتی که تا به امروز هم ادامه دارد.
سخنان آتشین مهرجویی و واکنش جامعه پزشکی
اما ماجرایی که رابطه هنرمندان و جامعه پزشکی را تیره و تار کرد مراسم یادبودی بود که به مناسبت درگذشت مرحوم عباس کیارستمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد. سخنان آتشین و جنجالی داریوش مهرجویی در این مراسم باعث شد جامعه پزشکی هم به این سخنان واکنش نشان دهد و جنگ مغلوبه شود.
مهرجویی در این مراسم عنوان کرد: «برخلاف آقای فرمانآرا من عصبانی هستم. 3 روز است نخوابیدم. اندوه عمیقی را تجربه میکنم عصبانی از این حادثهای که حاصل سهلانگاری، ندانمکاری و بیمسئولیتی جراحانی که عباس کیارستمی را کشتند قاتل میان ما است. پزشکان بیعرضه، احمق، گوهر گرانبهایی را کشتند و ما وظیفهمان این است که آنها را به محاکمه بکشیم. او 2 هفته پیش سالم بود بیعرضگی دکتر جراح که سوگند یاد کرده جان یک انسان هنرمند را گرفت من عصبانیام از این بیمسئولیتی، از این حقارت که گریبانگیر ما شده قاتل میان ماست.»
این سخنان به قدری برای جامعه پزشکی گران تمام شد که آنها هم سریع واکنش نشان دادند. جنجالیترین واکنش به دکتر حسن عباسی دهبکری تعلق داشت که با در دست گرفتن پلاکاردی که حاوی مطالب عجیبی بود به حضور هنرمندان مقابل بیمارستان جم واکنش نشان داد.
سرانجام پرونده مرحوم کیارستمی
خانواده کیارستمی دو سال با جد و جهد فراوان شکایت از پزشک معالج آن مرحوم و بیمارستان جم را پیگیری کردند. در ابتدا حکم به محرومیت از طبابت در تهران را برای این پزشک در نظر گرفتند که سرانجام این حکم به توبیخ کتبی تقلیل پیدا کرد و در دهم تیرماه تایید شد.
این اتفاق در کنار بستری شدن
مهدی فخیمزاده پس از تصادف که با پیگیری و کش و قوس فراوان انجام گرفته نشان میدهد هنوز رابطه جامعه پزشکی کشور با هنرمندان خوب نیست. اما بازگرداندن اعتماد عمومی به جامعه پزشکی وظیفه وزارت بهداشت است. آیا این وزارتخانه میتواند اعتماد سلب شده مردم به جامعه پزشکی را مجدداً احیا کند؟