صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - 2023 December 09
کد خبر: ۱۳۴۴۵۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۱۳ تير ۱۳۹۷

ماجرای شرارت‌های دختر چاقوکش

دختر جوان که با همدستی سه مرد یک مکانیک را به قتل رسانده بود صبح دیروز در حالی در شعبه یکم دادگاه کیفری البرز پای میز محاکمه ایستاد که بیش از ۱۰ اتهام در پرونده‌اش به چشم می‌خورد.

رویداد۲۴-دختر جوان که با همدستی سه مرد یک مکانیک را به قتل رسانده بود صبح دیروز در حالی در شعبه یکم دادگاه کیفری البرز پای میز محاکمه ایستاد که بیش از ۱۰ اتهام در پرونده‌اش به چشم می‌خورد.

رسیدگی به این پرونده از خرداد پارسال به دنبال حضور یک دختر ۲۰ ساله به‌نام مهشید در اداره پلیس آگاهی استان البرز شروع شد، او در حالی که چندین قمه و چاقو را از دور کمرش بازمی‌کرد و روی میز افسر آگاهی می‌گذاشت، گفت: من یک مرد را کشته‌ام!

به‌دنبال اعتراف تکان دهنده دختر جوان خیلی زود همدستانش نیز دستگیر شدند.

صبح دیروز به‌دنبال صدور کیفرخواست هر چهار متهم، جلسه رسیدگی به این پرونده با انتقال متهمان از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر و با حضور قاضی یزدانپور مستشار دادگاه برگزار شد.

در آغاز جلسه قاضی دهقان نماینده دادستان با اشاره به متن کیفرخواست متهم ردیف اول- مهشید- گفت: براساس کیفرخواست صادره مهشید با بیش از ۱۰ اتهام از جمله مشارکت در قتل، مشارکت در سه سرقت مقرون به آزار، تشکیل خانه فساد، تهیه فیلم مستهجن از یکی از قربانیان، نگهداری وحمل افشانه غیرقانونی، ایراد ضرب وجرح و... رو به رو است و خواستار مجازات شایسته و قانونی از محضر دادگاه هستم.

سپس مادر و دختران مقتول در جایگاه ایستادند و با طرح شکایت خواستار قصاص عاملان قتل شدند. دختر مقتول ادامه داد: این افراد با دسیسه قبلی برای تصاحب خودروی مدل بالای پدرم او را به مخفیگاه خود کشانده و با ضرب و جرح او را بشدت زخمی کرده و باعث قتل وی شدند.

سپس یکی دیگر از شاکی‌های پرونده گفت: من راننده کامیون هستم، یک روز با خودروی تازه‌ای که خریده بودم از حوالی قلعه حسن خان در حال عبور بودم که زن جوانی مقابل خودروی من دست تکان داد و گفت: شوهرم مرا کتک می‌زند لطفاً کمک کنید و مرا به خانه پدری‌ام برسانید.

من هم ایستادم، او سوار شد و کمی جلوتر پراید مشکی رنگی ایستاده بود. من حرکت کردم و خودروی پراید هم راه افتاد، زن جوان گفت: راننده خودرو شوهرش است. ناگهان پراید به سپر خودروی من زد بعد راننده پیاده شد و با لگد به در خودروی من کوبید، ناگهان همین زن به طرف من آمد و با چاقویی که در دستش بود انگشتانم را زخمی کرد؛ و بعد در حالی که داشتم پیاده می‌شدم تا از خودم دفاع کنم زن جوان خودرو را دزدید و پا به فرار گذاشت.

راننده پراید مشکی هم خیلی زود از آن محل متواری شد، سه روز بعد بود که خودرو‌ام در نظرآباد کشف شد درحالی‌که بشدت تخریب شده بود و اموال داخل آن به سرقت رفته بود. به‌خاطر سرقت مدارکی که داخل خودرو داشتم صدمات زیادی به من وارد شد و حالا از آن‌ها شکایت دارم.

متهم دیگر پرونده که یک پسر دانشجو بود در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: من به تهران رفته بودم که موقع برگشت زن جوانی همراه دوستش به‌عنوان مسافر سوار خودروام شدند، به خاطر تأمین مخارج تحصیلم برخی اوقات مسافرکشی می‌کردم. این دو خانم از من خواستند که برای سوار کردن دوستشان به شهرک بهارستان بروم.

وقتی به آنجا رسیدیم مرد جوانی سوار شد، وقتی متوجه شدم که مقصد آن‌ها انتهای شهر کرج است کمی مظنون شدم برای همین دور زدم و به مسیری که آن‌ها می‌خواستند نرفتم. درهمین هنگام بود که مهشید چاقویی شبیه قداره زیر گردنم گذاشت و مرا تهدید کرد.

من خیلی زود ترمزدستی را کشیده و از ماشین خودم را به بیرون پرت کردم، چون به نقشه آن‌ها پی برده بودم. اما خودرو را دزدیدند و سه روز بعد آن را درحالی پیدا کردند که همه وسایل داخلش سرقت شده بود و حدود ۱۱ میلیون هم به من خسارت زده بودند. مهشید با دستور رئیس دادگاه پشت میز محاکمه قرار گرفت تا به سؤالات هیأت قضایی پاسخ دهد.

چند سال داری؟
من متولد سال ۷۶ هستم. هنوز بیست و یک ساله نشدم.

دراین مدت که زندان هستی چه کار می‌کنی؟
ادامه تحصیل می‌دهم وسعی کردم توبه کنم.

اتهام هایت را قبول داری؟
همه اتهام هایم را جز قتل قبول دارم.

ماجرای قتل مرد مکانیک را توضیح بده؟
من حدود دوسال پیش برای گرفتن گواهینامه به حسن آباد کرج رفته بودم که در بین راه سوار خودرویی شدم و راننده سرصحبت را باز کرد. شماره‌ام را ازمن گرفت وبعد مرا به آموزشگاه رانندگی رساند. بعد از چند بار حرف زدن متوجه شدم خواسته پلیدی دارد. به همین خاطر ارتباطم را با او قطع کردم، اما شش ماه بعد دوباره به من زنگ زد.

وقتی داشتم با او حرف می‌زدم سه دوستم یعنی مهران، ایرج، فریدون وبرادر کوچکم هم بودند و اغلب با هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم. مهران گفت: با کی حرف می‌زنی؟ گفتم مزاحم است. مهران عصبانی شد و گفت: بیارش سر قرار تا حسابش را برسم.

من هم یک روز او را به خانه کشاندم و دوستانم او را کتک زدند که ناگهان متوجه شدیم مرده است. بعد از فرار یک ساعت بعد ترجیح دادم خودم را به پلیس معرفی کنم.

چرا خودت را به پلیس معرفی کردی؟
جنازه آن مرد در خانه‌ام بود. بالاخره لو می‌رفتم.

تو خانه فساد هم تشکیل داده بودی؟
بله قبول دارم، اما این ماجرا به مدتی قبل برمی گردد، دوستم پیشنهاد داد و من هم قبول کردم. در مقابلش به من پول می‌داد.

چرا گاز اشک آور و قمه حمل می‌کردی؟
برای دفاع از خودم.

به دلیل طولانی شدن وقت رسیدگی، قاضی دادگاه ادامه جلسه و صدور رأی متهمان را به هفته آینده موکول کرد.

نظرات شما