یادداشت از ابوالفضل فاتح؛
یک فعال رسانهای نسبت به تحریف یادداشتش - که در روزنامه اطلاعات منتشر شده بود - توسط برخی از رسانههای تندرو واکنش نشان داد.
رویداد۲۴ متن نامه ابوالفضل فاتح به حجت الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
استاد ارجمند و فرهیخته جناب حجتالاسلام والمسلمین دعایی
با سلام و تقدیم ادب و احترام
ابتدا لازم میدانم مراتب سپاس خود را برای همتی که همواره نسبت به آزادی قلم و شرافت حرفهای به کار بستهاید ابراز دارم. نامتان به نیکی استوار باد.
خداوند بزرگ را شاکرم که توجه به امر مهم ترمیم سیاستها و تیم اقتصادی دولت و ضرورت مقابله با رانتخواران در مرکز توجه قرار گرفته است. چنانکه تلاشهای رییسجمهور، دولت و نامه اخیر رهبری انقلاب نیز بر آن اشعار دارد و امید است منشاء آثار مثبت باشد و امور را به مسیر درست خود برگرداند.
در این حال در پی انتشار یادداشت حقیر مبنی بر ضرورت به کارگیری عقلانیت در اختصاص منابع و برخورد با سوءاستفادهکنندگان از منابع ارزی، نویسندگان زنجیرهای در روزنامه کیهان، و به تبع مشرقنیوز و جهاننیوز و... به دروغ مدعی شدند که «روزنامه اطلاعات خواهان استعفای دولت شد!»، حال آن که نه در یادداشت اینجانب و نه هیچ کجای روزنامه اطلاعات چنین مضمونی وجود ندارد. بر عکس، در متن یادداشت، با حمایت صریح از اساس و موجودیت دولت، تاکید شده است که برای پشتیبانی از تلاشهای همه ارکان نظام از جمله رهبری انقلاب، ریاستجمهور و دولت و همچنین صیانت از آبروی دین و میهن، شایسته است سیاستهای غلط تصحیح، مدیران متخطی برکنار و اموال عمومی حتی اگر کابین زنانشان شده باشد، به خزانه بازگردد.
هدفم پاسخ به آنان نیست گوششنوایی نمیبینم، بلکه با خود میاندیشم وقتی با روزنامه اطلاعات و یادداشتی که هر فرد عاقلی میتواند به آن رجوع کند و دروغ آشکار و تحریف علنی آقایان را دریابد، چنین غیرمنصفانه و رسوا برخورد میشود، با دیگران چه معامله کرده و میکنند؟ آیا مدیران این رسانهها اساسا اصل یادداشت را خواندهاند و اجازه چنین تحریف و دروغ مضحک و آشکاری را دادهاند؟ افسوس بزرگی است که رسانه در کشور عزیزمان به چنین درد بیدرمانی مبتلا شده و چنین به انحطاط رفته است و به جای روشنایی و آگاهی، پیامآور دروع و تباهی شده است. چرا باید اخلاق حرفهای، انسانی و سیاسی در نزد اینان این همه تنزل کرده باشد و دروغ برای ایشان راحتالحلقوم؟ چه خوش بود، میتوانستیم مسلمان باشیم و حال که حقد و کینه دشمنان خارجی ملت با آتش بیاری خائنان جیبسالار و چپاولگر داخلی، دست به دست شده و داغی قهر طبیعت و خشکیدگی منابع را محسوستر از همیشه کرده است، به قرآن خودمان بازگردیم و با اکسیر ...ولایجرمنکم شنان قوم الا تعدلوا... واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا... بر قطع دست و پای اختاپوس فساد متمرکز شویم، نه دشمنیها و شکافهای خانمانسوز.
نمیخواهم بیملاحظه، افراد را همدست قطاعالطریق بدانم، چون نه قاضی هستم و نه میخواهم بیگانه شاد شود. منطقا سرتاپای این رسانهها و جریانات را نیز متهم نمیکنم، اما حالا که متاسفانه، فساد اظهر من الشمس شده، نمیتوان همه را از آن مبرا دانست. چگونه است که شعار مبارزه با فساد سر میدهند و نخستین زمزمههای مبارزه با فساد و وِیژهخواری را در نطفه خفه میکنند؟ آیا از همین جا نمیتوان به ریشه بسیاری از مفاسد و کاستیها و انحرافات دیگر که گلوی انقلاب و مردم را میفشارد، پی برد؟ گفته بودم که بیش از ارز، نیازمند عقلانیت و شرافتیم. به راستی اگر سخن از شرافت و عقلانیت و شفافیت در مدیریت منابع کشور، عبث است و برکناری و مجازات خاطیان، پوست خربزه در زیر پای دولت، آن گاه چگونه میتوان کشور را به اصلاح و صلاح رساند؟ آیا اینان همان افرادی نیستند که سالها از جریان دروغ حمایت کردند و گوششان بدهکار هیچکس و هیچ جا نبود تا کشور را به چنین فساد خانمانسوزی گرفتار ساختند؟ آیا اینان همان افرادی نیستند که اگر نگوییم همپیمان که همنوا با نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در برابر هر اقدام دولت آقای روحانی در عرصه خارجی ایستادند و تخریب کردند و در عرصه داخلی نیز چه بسیار بحرانهای سیاسی و اجتماعی ساختند و دامن زدند تا این دولت و سیاستهایش را به بنبست بکشانند و حالا اشک تمساح میریزند؟ وگرنه، چرا باید با حذف مدیران ناکارآمد و مجازات مفسدان و حرامخواران و ترمیم کابینه، مخالف باشند؟ چه کسی میتواند با عقلانیت و شرافت مخالف باشد، مگر آنکه منافع خود را از چنین رویکردی در خطر ببیند؟ دشوار نیست بلکه با اندکی تامل، میتوان فهمید یک سر عمده مفاسد اقتصادی به کجا ختم میشود؟ فرق ما با اینان در این است که همچنان که از اساس دولت حمایت میکنیم و هرگز هم این حمایت را حاشا نمیکنیم، اما نسبت به اصلاح کاستیها نیز سکوت اختیار نکرده و نخستین کسانی هستیم که خواهان ترمیم و تقویت تیم اقتصادی دولت برای عبور از گردنه دشوار فعلی شدهایم و هر کاستی دیگری نیز باشد از بیانش تردیدی نداریم و هر دولت فرهیخته نیز طبعا از چنین رویکردی استقبال میکند. چون فلسفه دولت، مدیریت صحیح کشور و تضمین پیشرفت و عزت جهانی آن، اختصاص درست منابع و حمایت از حقوق ملت به ویژه محرومان است.
ما احساس خطر میکنیم و معتقدیم برای عبور نظام و انقلاب از گردنه دشوار فعلی که طمع بیگانگان را به کشور عزیزمان برانگیخته، باید همه دلسوزان دین و میهن به کمک دولت و رییسجمهور محترم برخیزند، از تجربه گذشته به ویژه مدیران دوران دفاع مقدس بهره جسته، در سیاستهای اقتصادی تجدیدنظر کرده، افراد نالایق و فاسد را کنار گذاشته و طرحی دوباره درانداخت.
اما اینها که کمر به نابودی دولت بسته بودهاند، چرا از نقدهای ما و توجه به صیانت از منابع کشور آشفته شدهاند، خدا میداند. آیا وابستگان همحزبی خود را در زیر پوست مدیران میان دستی کاشتهاند و آنها را در خطر میبینند و لذا نعل وارونه میزنند؟ این تزویری نیست که بر مردم نیز آشکار نباشد! یاد امام عزیزمان به خیر که میفرمود «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است». حالا جماعتی از متحجران، تحجرشان کم بود که دروغگو و فاسد هم شدهاند و زمینه بیش از هر زمان برای خائنان و نفوذیهای بیگانه در اصلیترین نهادها و ارکان نظام فراهم شده است تا مصالح کشور به شکل بیسابقهای هدف سوء قرار بگیرد. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!