رویداد۲۴ تا چند سال پیش شاید کمتر کسی امیرمهدی ژوله را میشناخت. طنزنویسی که کار را در مطبوعات آغاز کرده بود و بعد به گروه نویسندگان کارهای مهران مدیری اضافه شده بود و در پروژههای سریالی این کارگردان با تیم او همراهی میکرد. یک اتفاق اما کافی بود تا امیرمهدی ژوله را به صف سلبریتیهای جامعه برساند. حضور در خندوانه به عنوان استندآپ کمدین و رقابتی که او تا پایانش را با موفقیت گذراند.
حالا امیرمهدی ژوله چند سالی است که بازیگری را هم تجربه می کند. از نقش های کوتاه یک سکانس و دو سکانس تا نقش های طولانیتر مثل اتفاقی که در سریال «گلشیفته» رخ داد. سریالی که هفته گذشته آخرین قسمت آن در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. به همین بهانه با امیرمهدی ژوله گفتوگو داشتیم که در ادامه می خوانید.
کاراکتری که در گلشیفته ایفا کردید را خودتان انتخاب کردید یا پیشنهاد کارگردان بود؟ در قسمت های ابتدایی خیلی طنز کاراکتر خوب درنیامده بود.
ما در ابتدا برای نقشهای دیگری قرارداد بستیم و اصلا از ابتدا قرار بود یک طرح و فیلمنامه دیگری کار شود. منتها آن طرح به مشکلاتی خورد و این طرح که از آن بهتر بود با ایده مرکزی خشایار الوند جایگزین شد. در این طرح جدید نقش من بهتر بود. در واقع چند زوج بودیم که مردها در حق زنان اجحاف کرده بودند. یکی با سختگیری برای دانشگاه، یکی با سختگیری برای کار، یکی دیگر با اجازه ندادن به همسرش برای رفتن به مسابقه ورزشی و من هم که بی عذر و بی بهانه برای اینکه او تغییر جنسیت داده بود اموالش را بالا میکشیدم.
همه نقشها هم سطح بود و خیلی دوستش داشتم و از آن استقبال کردم. این نقش هم باز کمدی بود ولی کمدی حماقت نبود. کمدی این کاراکتر در رذالتی بود که درباره خواهرش اعمال می کرد و از او کلاهبرداری کرده بود و همزمان یک توسری خوری و ذلیلی هم در مقابل نامزد و خانواده نامزدش داشت که اینها همه طنز و موقعیت کمدی داشت.
به نظر می رسید در قسمت های آخر کارگردان دست شما را بیشتر باز گذاشته بود برای این که خودتان هم بار طنز کاراکتر را بالا ببرید.
این نقش در ابتدا یک مقدار بیرون داستان بود. چون خانمها به هم وصل می شدند، آقایان هم با هم ارتباط داشتند و تازه قسمت سه و چهار من وارد سریال می شدم. از یک قسمتی که پولهای من دزدیده میشد من به بقیه آقایان وصل میشدم و در واقع این تیم شدن یک مقدار دیر اتفاق افتاد وگرنه نقش مشکلی نداشت. اینکه مثلا در طول کار حس کردند نقش جای بیشتری برای کار دارد، بیشتر برایش نوشتند، مورد توجه قرار گرفت از طرف کارگردان یا نویسنده من در جریانش نیستم ولی خوشحالم اگر به نظرتان بیشتر و بهتر شده.
خودتان می توانستید در نقش دست ببرید؟ به نظر می رسد مثلا محمد بحرانی بیشتر شوخی ها از خودش است.
آقای شعیبی با توجه به اینکه خودش هم متنها را سرپرستی می کرد در طول ساخت سریال خیلی تعامل خوبی با بازیگرها داشت و خیلی آغوش بازی داشت برای قبول کردن پیشنهادات. بازیگر اگر چیزی میگفت روی آن فکر میکرد و اگر خوب بود جا برایش می گذاشت و فردی مثل محمد بحرانی که خودش دستی در نوشتن و اجرا دارد و بچه تئاتر است طبعا آورده هایی با خودش داشت که با هماهنگی کارگردان از آنها استفاده میکرد. سیامک انصاری ایده های ساختاری در اجرای سکانس ها داشت که همیشه هم خوب بود و آقای شعیبی هم استفاده می کرد، محمد هاشمی هم همینطور، من هم تا جایی که می توانستم چه در سکانس های خودم، چه دیگران کمک می کردم.
به نظر می رسد گلشیفته همانقدر که می خواهد کمدی باشد، همانقدر هم دغدغه اجتماعی به خصوص دغدغه زنان دارد. با توجه به اینکه خود شما هم معمولا در این موارد زیاد می نویسید نظرتان درباره این وجه از سریال چه بود؟
در واقع فقط همانقدری که در طرح وجود داشت به موضوع زنان می پرداخت. بعدا در پرداخت و داستانک ها و خرده قصه ها خیلی به سمت این مساله نرفته بودند. بیشتر چیزی که برای آقای شعیبی اهمیت داشت رابطه بین انسان ها بود. آن نقدهایی که سلیقه من است خیلی تندتر و شلاقی تر است، این خیلی آرامتر و انسانی تر و اخلاقی تر بود و در حقیقت قرائت آقای شعیبی از این موضوعات بود. درباره طنز هم این نکته وجود داشت. همانقدر که دغدغه طنز وجود داشت، دغدغه اخلاق هم وجود داشت، آقای شعیبی به شدت اصرار داشت که بشود این سریال را در جمع خانواده ها دید و اینکه در کارهای کمدی یک کار جدیدی ارائه کنیم. چون کار کمدی درواقع راه رفتن روی خطوط قرمز اخلاقی و سیاسی است و چون یک مقدار قبلا در فضای نمایش خانگی دست بازتر بوده، دوستان با فراغ بال بیشتری در این شوخی ها وارد می شدند ولی آقای شعیبی پرهیز داشت و دوست داشت که چه در بحث احترام و چه در بحث اخلاق و روابط این ماجرا دیده می شد.
اینطور که از صحبت های شما برداشت کردم فیلمنامه نداشتید؟
یک طرح کامل که بسیاری از قسمت هایش نوشته شده بود وجود داشت که ما براساس آن قرارداد بستیم ولی آن طرح منتفی شد و این طرح جدید را هم با چند قسمت آماده شروع کردیم و باقی در ادامه کار نوشته شد.
شما در فضای مجازی فعالیت زیادی دارید و بازخوردهای تندی هم می گیرید ولی همچنان به نوشتن ادامه می دهید.
من باور نکردم که بازیگر یا سلبریتی شدم. هنوز دارم با فرمان طنزنویس مطبوعاتی قدیم و با همان فرمان فیس بوک یا نوشته های مطبوعاتیم می نویسم. پوزیشن من پوزیشن یک طنزنویس اجتماعی است که سابقه طنز سیاسی نوشتن دارم، سابقه جایزه طنزنویسی مطبوعاتی دارم، سابقه روزنامه نگاری ورزشی دارم و حتما راجع به این چیزها می توانم تحلیل کنم و بنویسم و خب غرم را می زنم. خیلی هم ساختارشکنانه و تند و عجیب غریب نیست.
در این فضا چیزی که من می نویسم تندتر از چیزی نبوده که مهران مدیری در دورهمی می گفت یا تندتر از آن چیزی نیست که رضا رشیدپور در حالا خورشید می گوید. الان خیلی روی همه به روی هم باز شده و من نمی دانم این فضا مرهون چه اتفاقی است ولی فضای خوبی است. یک مقطعی که اینجا فرانسه شده بود، یک سری اعتصاب کرده بودند، یک سری تجمع کرده بودند، یک سری راهپیمایی می کردند و … خیلی فضای عجیبی بود که من در این سال ها در ایران ندیده بودم و خب این فضا خوب است که مطالبات مطرح می شود و شنیده می شود.
من هم متاثر از چیزی که بر ما می گذرد، چه من نوعی، چه خانواده و اطرافیانم و دوستانم که می توانم مشکلاتشان را بشنوم و درباره اش بنویسم، واکنش نشان می دهم. یک جاهایی هم اشتباه کردم، یک جاهایی هم تند رفتم، یک جاهایی هم شاید باعث شدم که یک عده ای از حرفی که زدم استفاده کنند که من دوست نداشتم آنها استفاده کنند ولی نیتم قطعا خیر بوده.
فکر می کنید چرا پستهای شما و مثلا مهراب قاسمخانی که نویسنده طنز هستید، بازخورد بیشتری دارد؟ به تعداد فالور مربوط است؟
نه اصلا. ماجرای سلبریتی بازی نیست. مهراب چون نویسنده است، دست به قلم است و معمولا تحلیل های خوبی از اتفاقات دارد می تواند دغدغه اش را خوب بنویسد وقتی تو می توانی خوب بنویسی، خوب توجه ها را جلب می کنی و خوب دیده می شود و بازخورد دارد.
الان بازیگری چقدر برای شما جدی است نویسندگی چقدر جدی است؟
بازیگری خیلی برایم جدی است و خیلی به من در بازیگری خوش می گذرد و حالم را خوب می کند. ادعایش را ندارم ولی حالم را خوب می کند. به خصوص تئاتر با آن که خیلی سخت است و خروجی مالی ضعیفی دارد ولی خیلی خوش می گذرد. به تازگی شروع کردم خرده کارهایی نوشتن. چون بعد از ماجرای خندوانه چیزی ننوشتم. اواخر یک مقدار در خوب، بد، جلف به پیمان کمک کردم، یک مقدار کم به گلشیفته کمک کردم و الان یک مقدار دارم سعی می کنم کارهای نوشتنی قبول کنم نمی دانم چقدر از پسش بربیایم و توان تمرکز داشته باشم یا خلاقیتی که دیگران از من انتظار دارند را بتوانم برآورده کنم ولی در هر صورت آنچه ماندگار است نوشتن است.
مردم دلشان برای امیرمهدی ژوله طنزنویس تنگ میشود؟
امیرمهدی ژوله طنزنویس را کسی نمی شناسد. الان شما می دانید فیلمنامه نویس گلشیفته چه کسی است؟ ولی من را دیده اید. برای همین کسی دلش برای نویسنده تنگ نمی شود مگر اینکه یک چیزی در اینستاگرام بنویسد دل مردم خنک شود.
نوشتن برای من الان اینطور است که مثلا یک استندآپ کامل بنویسم که به تنهایی به عنوان یک اثر هنری توان اجرا داشته باشد. اتفاقی که برای من افتاده این است که خدا را شکر کارهایی که بازی کردم الان حدودا ده تا شده، سینمایی ها کوتاه بوده ولی سریال ها و یا تئاتر طولانی تر شده. الان به آنجا رسیده که مثلا یک فیلمنامه بنویسم، بدهم کارگردانی کار کند و بگویم مثلا این نقش را خودم بازی می کنم و این به نظرم جذاب است.
هنوز در بازیگری به آنجا نرسیدم که مثلا کمدی خوبی بخواهند بسازند نقش اصلی اش را به من پیشنهاد کنند چون کسانی هستند که هم توانایی بیشتری دارند هم امتحان خودشان را در گیشه پس داده اند ولی من می توانم یک فیلمنامه بنویسم که بگویم این نقش را بازی کنم. آن چیزی که دلم می خواهد بنویسم این است که چیزی بنویسم که بخشی از بازیگری اش را خودم انجام دهم چه فیلمنامه چه استندآپ. ولی اینکه چیزی بنویسم که دیگران بازی کنند آنقدر خوشحالم نمی کند چون آنقدر بازیگری خوشحالم می کند که اگر بخواهم چیزی بنویسم می گویم چرا بنویسم دیگری بازی کند وبا آن دوست داشته شود؟ میخواهم همه آن دوست داشته شدن برای خودم باشد.