رای او در تبریز برای تبریز بیشترین درصد رای در تاریخ انتخابات این شهر است. با این حال بلند شدن علم نظارت استصوابی، پایان حضور دوزدوزانی در مجلس ایران بود. بسیاری گمان میکردند عمر سیاسی او به سر آمده است. در نهادهای انتصابی جایی نداشت و برای نهادهای انتخابی صلاحیتش را تایید نمیکردند.
بهار 76 عباس دودوزانی به صحنه بازگشت. او که عمرش را به مبارزه گذرانده بود، بیش از هر چیزی آموخته بود بجنگد. آبرویی که میان ترکهای آذربایجان داشت را در دست گرفت و علم ستاد سیدمحمد خاتمی را در تبریز بلند کرد. بار دیگر به سیاست برگشت. مدتی مشاور خاتمی بود اما آنقدر محبوبیت و اعتبار داشت که در کنار ابرچهرههای جامانده از دولت، وارد شورای شهر تهران شود و در کنار عبدالله نوری و سایر سیاستورزان دهه هفتاد، اولین شورای تهران را بنا کنند.
فعالان سیاسی جوانتر او را با مثال سعید حجاریان به یاد می آورند. زمانی که درباره مرزهای هویتی جبهه مشارکت صحبت میکرد و دایره اعضای این حزب را بین العباسین، از «عباس عبدی تا عباس دوزدوزانی» معرفی کرد. آن زمان عباس عبدی دو بار زندان رفته بود و روزنامهنگار گزندهنویس علیه سیاستهای دولت هاشمی بود و دولت خاتمی را دولتی دموکراسیخواه و ساختارشکن تصویر میکرد. عباس دوزدوزانی اما مرد آرامی بود که میخواست با خاتمی به آرمانهای رجایی بازگردد. تقابل این دو دیدگاه، نگاه میانه مشارکت را نتیجه داد گرچه بعد از دو سه سال، عباسین هر دو از مشارکت خارج شدند.
اختلاف هم از همان زمان کلید خورد. وقتی رئیس شورای شهر تهران شد و اختلافات در اولین شورای شهر تهران به سمت سقوط میرفت. زندانی شدن عبدالله نوری و ترور حجاریان و استعفای جمیله کدیور، شورای شهر را از ژنرالهای عاقل خالی کرده بود و عباس دوزدوزانی تنهای تنها در صندلی ریاست سعی در حل و فصل دعواها داشت. این اختلاف سرانجام مقدمه قهر مردم و ظهور احمدینژاد شد.
عباس دودوزانی، احمد حكیمیپور، سیدمنصور رضوی، مرتضی لطفی، رحمتالله خسروی، امیرحسن عابدینی، محمدابراهیم اصغرزاده، در یک جناح و دیگران در جناح دیگر آنقدر در جدل ماندند که وزارت کشور حکم انحلال شورای تهران را صادرکرد.
آخرین حضور او به سال 94 بر میگشت. وقتی از او خواستند در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حضور داشته باشد، حاج عباس دوزدوزانی به خاطر بیماری و سن و سال کمتر فرصت این حضور را داشت. بعد از آن فقط خبر بیماری بود که میرسید. فرماندهان سپاه، وزیران دولت رجایی و میرحسین و خاتمی، اصلاحطلبان تبریز از همه گرایشها، یکی یکی به عیادت او میرفتند.
قصه عباس دوزدوزانی دیروز به سر رسید تا نقطه پایانی بر هفتاد و شش سال مبارزه سیاسی او باشد. در میان جوانان و در میان خبرهای دلار، کمتر کسی او را به یاد میآورد. اما شکی نیست عباس دوزدوزانی که یکی از طراحان انقلاب بود. انقلابی که با یکی از اصلیترین فرزندان خود، منصفانه رفتار نکرد.