حوزههای علمیه نزدیک به جریان تندرو اصولگرا که خود را حوزه انقلابی میخوانند نیز همزمان برای همایشهای مشابهی بیانیه دادند. آنها «نگرانیم» را در کنار دلواپسیم مطرح کردند و از وضعیت حجاب زنان انتقاد کردند و سیاستهای دولت روحانی را در حوزه زنان و خانواده زیر سوال بردند.
در برنامههای دلواپسی، تشکلهای دانشجویی اصولگرا به محوریت بسیج دانشجویی، برگزار کننده برنامهها بودند و عموما نظریهپردازان نزدیک به دولت احمدینژاد هم در آشکار و خفا این برنامهها را مدیریت میکردند و در برنامههای نگرانها، روحانیون دانش آموخته موسسه نزدیک به مصباح یزدی نقش محوری را داشتند.
بر خلاف انتظار و اسمهای مشهور، اما استقبال از این برنامهها ضعیف بود. در یکی از آخرین نمونههای آن بسیج دانشجویی هفت دانشگاه تهران همایشی مشترک برگزار کردند و از بیست چهره سیاسی محبوب اصولگرایان دعوت کردند تا بتوانند سالن سوره را پر کنند و سیاستهای هستهای روحانی را مسخره کنند. سالن پر شد اما اصولگرایان تمایلی به این همه برنامهریزی نداشتند. آنچه واضح بود جز حلقه اصلی تصمیمگیر تشکلها، کسی تمایلی به حضور در این برنامهها نداشت. «دلواپسیسم»، به محاق رفت و دیگر کسی دلواپس برنامه هستهای حسن روحانی نشد.
برنامههای حجاب هم وضعیتی مشابه داشت. رسانههای اصلاح طلب مسئولان وزارت کشور را سوالپیچ می کردند که چه کسی برای این برنامهها مجوز گرفته و چه کسی مجوز داده است و جالب اینکه هیچکدام از طرفین مشخص نبود. حالا کار به جایی رسیده که در تابستان 97 و بعد از قضایای دختران خیابان انقلاب که انتظار میرفت قشر مذهبی بیشتر از گذشته نسبت به پوشش حساسیت داشته باشد، دیگر خبری از این حساسیتها نیست. اصولگرایان، خط مشی خود را عوض کرده بودند و میخواستند در خط مشی جدید، افکار عمومی را بیشتر همراه کنند.
انتقاد و اقتصاد!
بعد از انتخابات 96، اصولگرایان برنامه را عوض کردند. آنها در ایام تبلیغات دیده بودند تنها سخنی که وقتی از زبان رئیسی و قالیباف خارج میشود، در افکار عمومی خریدار دارد، انتقاد از وضعیت اقتصادی است. البته اصولگرایان سنتی، با دولت روحانی در مدیریت اقتصادی شریک بودند و سهم آنان نه تنها از اصلاحطلبان کمتر نبود که بیشتر هم بود. با این حال نیروهایی بودند که همه چیز را میخواستند.
از قبل از انتخابات هر جا نقدی به سیاستهای اقتصادی روحانی بود، اصولگرایان در صف اول بودند. مالباختههای ثامن الحجج و کاسپین و سایر موسسات باورشان نمیشد که وقتی تجمعی برگزار میکنند، تعداد خبرنگاران اصولگرا از تعداد تجمع کنندگان بیشتر باشد. قالیباف حتی در نظر داشت از این افراد در فیلم تبلیغاتی خود استفاده کند. اما در نهایت این کار تا دیماه سال قبل به تعویق افتاد. در نماز جمعه مشهد از شهرداری انتقاد شد و مالباختهها و منتقدان عملکرد شهرداری جمع شدند و ناگهان از میان جمع شعاری بلند شد که مورد نظر مدعوین اولیه نبود. شعار تکرار شد و از مشهد فراتر رفت و خونهایی ریخته شد تا ختم غائله اعلام شود.
اکنون تابستان رسیده و افزایش روز افزون قیمت دلار، باز هم اعتراضات با شعارهایی بود که در دهان اصولگرایان نمیچرخد. آنها میخواهند پرچم منتقد اول وضعیت اقتصادی را از دست سایر منتقدان بستانند. حالا سراغ بزرگترین و موجهترین چهرههای خود رفتهاند و درب بیوت مراجع تقلید، دخیل بستهاند.
سفر مکارم شیرازی به مشهد اولین اقدام نه، اما مهمترین اقدام منتقدان دولت است. اولین نه اما شاید آخرین فرصت که در این آشفته بازار اقتصاد و تحریم و اعتراض، مفری برای خود پیدا کنند و سرمایه اجتماعی اصولگرایان را افزایش دهند.