در برخی مناطق پس از کشاورزی، ساقه خشک باقی مانده در زمین را آتش میزنند تا خاک حاصلخیز شود. درمورد آتشسوزی هورالعظیم، عراق نتوانست کمک موثری بکند و کمکها برای اطفای حریق از سوی ایران انجام شد و هلیکوپترهای وزارت دفاع کمک کردند ماجرا پایان یابد.
وقتی تاسیسات نفتی را میساختند به مسئله آب فکر نکردند!
-- درمورد تاسیسات نفتی جوابمان را نگرفتیم.
بله، آنجا تاسیسات نفتی وجود دارد و طبیعی است وقتی تاسیسات جایی باشد، نتوان آب را رها کرد. مشکل اینجاست که تاسیسات را جوری درست نکردند که اگر آب به تالاب وارد شود، مشکل ایجاد نکند.
-- تاسیسات پس از انقلاب ساخته شده است؟
این تاسیسات بعد از انقلاب ساخته شده است. برای ساخت آن به موضوع آب فکر نکردند. وقتی در دریا تاسیسات ساخته میشود و سکو میزنند، باید به جوانب امر فکر کرد و میزان بالا آمدن و ارتفاع آب سنجیده شود. در موضوع تالاب هم همین مسئله وجود داشت اما گویا کسی برایش مهم نبوده به آن فکر کند و بعد تاسیسات بسازد. یعنی تصمیمگیری یکپارچه نبوده است. وزارت نفت برای خودش تاسیسات زده و کاری نداشته این عملیات در چه منطقهای انجام میشود و مشکلات زیستمحیطی آن چیست. بنابراین حل آن هم در گرو یک عامل نیست و به بستهای از مشکلات تبدیل شده و این مسئله همچنان باقی مانده است.
-- یعنی منطقه همچنان باید بسوزد چون در گرو یک عامل نیست؟
نه، منظورم این نیست. صورت مسئله را توضیح میدهم. کسی فکر درازمدت ندارد. وقتی چنین تصمیمی میگرفتند کسی سوالی نپرسید که آسیبهای آن چیست، الان که آتش همه جا را فرا گرفته، محیط زیست یادش افتاده برود منطقه را بررسی کند و مشکلات آنجا را ببیند. عجیب اینجاست که برای حل مشکل هم فکر بلندمدت نیست. مثلا برای ریزگردها بودجهای میگیرند و مقداری بوتهکاری میکنند و با تغییر فصل و کاهش ریزگردها یادشان میرود مشکل چه بوده است. این موضوع دوباره سال بعد تکرار میشود و با افزایش ریزگردها، بودجه دیگری میگیرند و دوباره بوته میکارند اما تفاوت اینجاست که این بار میبینند سال بعد مشکل بیشتر شده است.
کار موثر که بتواند مشکلات ما را به صورت ریشهای حل کند، در هیچ زمینهای انجام نشده است. آمایش سرزمینی را انجام ندادهایم و بیجهت آب را انتقال میدهیم. هم منطقه آبده را با بحران مواجه میکنیم هم منطقه آبگیر را به مشکل میرسانیم. صنایع آببر با رانت و پارتی برای آمار ایجاد اشتغال مسئولان به مناطق خشک برده میشود.
شهر برفخیز ایذه را با سد کارون شرجی کردند
رودخانهای که در یک منطقه جریان دارد، پس از هزاران سال راه خود را پیدا کرده است. با توجه به شکل زمین چشمههای کوچک و بزرگ ایجاد کرده تا توانسته مسیر طبیعی ایجاد کند. کوچکترین تغییر باعث میشود چشمهها خشک شود. این مسئله در مورد سدها هم وجود دارد. به عنوان مثال در با اینکه شهر ایذه در استان خوزستان است، زمستانها برف میآمد. وقتی کارون 3 و 4 را زدند، آب پشت سد تبخیر میشود و کل شهر شرجی شده است و هر چقدر چشمه وجود داشت، خشک شد. تالاب میانگیران و بوندان کاملا خشک شد. این پیامد تصمیمات بدی است که گرفته شده است.
-- تعداد تصمیمهایی که پیامد بد داشتهاند برای استان خوزستان بیشتر از حد طبیعی نشده است؟ خصوصیسازی نادرست نیشکر هفت تپه، انتقال نادرست آب و بی آبی منطقه، سد گتوند و ایجاد دریاچه نمک، تالاب هورالعظیم، ریزگردها.
وضع خوزستان بدتر از این حرفهاست. کسی نگاهی به آنجا ندارد. سمت شمال شرق خوزستان مثل ایذه و باغملک و دهذز در حال نابودی است. آنها ناراحت هستند و احساس میکنند ظرف 40 سال گذشته به آنها ظلم شده است. کارون 200 کیلومتر از ایذه رد میشود اما کسی یک قطره آب از آن برداشت نمیکند. آبهای زیرزمینی را از بین بردهاند. چاه با 350 متر به آب نمیرسد. آنهم در شهری که وقتی پی خانه زده میشد، به آب میرسیدند. وقتی آنجا شلوغ شد و مردم اعتصاب کردند، به وزیر نیرو گفتم شما کاری که از قبل شده بود را ادامه دادید. اگر آن مسیر قبلا طی نشده بود، چه پاسخی داشتید به مردم بدهید؟ اگر مردم ایذه و مسجد سلیمان و ... اعتصاب کردند، شما چه میکنید؟ مسیر انتقال آب برای آنجا تفاوت دارد و کارون در خود شهر است و برای رساندن آب دست کم سه سال زمان نیاز است. با این همه جوان بیکار که فقط منتظر فرصت هستند تا به خیابان بریزند، قرار است چه برخوردی کرد؟ آنهم در شهرهایی که تجربه اعتصاب در آن وجود دارد.
توسعه نمیخواهیم؛ مسئولان خرمشهر و آبادان را به 50 سال پیش برگردانند، برای ما کافی است
ما چیزی از دولتها نمیخواهیم. توسعه نمیخواهیم. فقط کافی است خرمشهر و آبادان را به 50 سال پیش برگردانند. آین برای نظام بد نیست؟ خرمشهر یک روستا شده است. آبادان پرواز مستقیم به لندن داشت. بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه در آن منطقه زده شد. همان شهر کوچک ایذه پیش از انقلاب فرودگاه داشت اما پس از انقلاب به جای توسعه فرودگاه، خانه بلوکی در آن زده شد و فرودگاه بسته شد. شهر سینما داشت، اما تعطیل شد. پیش از انقلاب سومین بیمارستان استان با 130 تخت خواب در ایذه بود اما پس از انقلاب آن را تعطیل کردند و به جای آن بیمارستان 80 تخت خوابی زدهاند؛ آنهم با این شکل فوران چند ده برابری جمعیت! باید نشست و به شرایط فکر کرد.
کاش دولتمردان در خانههایشان بنشینند
-- کسی که تصمیم بد میگیرد که به شرایط فکر نمیکند. کسی که فساد میکند در فکر شرایط نیست. طبیعی است وقتی دولت تصمیم نادرستی میگیرد، خودش را نقد نمیکند. این نظارتها وظیفه مجلس است.
روز رای اعتماد به یکی از وزرا گفتم شما دولتمردان کاری به جز ضرر زدن به مردم ندارید و کاش بروید و در خانههایتان بنشینید. به او گفتم شما وزیر میشوید و این مجلسی که من میبینم همه شماها را وزیر میکند، اما حداقل در دولت صنعت بستهبندی را یاد بگیرید و در ایران رواج بدهید که همین یک کار را هم اگر بکنید، برای دولت زیاد هم هست.
زعفران صادر میکنیم، دسته بیل و الاغ وارد میکنیم
خیلی زشت است که اسپانیا زعفران ایران را بستهبندی میکند و با قیمت بیشتر در بازارهای جهانی بفروشد اما ما سهمی در بازار نداشته باشیم. از آن طرف نگذارید دسته بیل و دسته کلنگ و زیپ و دکمه و الاغ به کشور وارد کنند. نمیشود ما ادعا کنیم یکی از بزرگترین کشورهای صنعتی جهان هستیم اما زیپ وارد کنیم! یک دوره آقای احمدینژاد دستور داده بود جلوی واردات زیپ و دکمه گرفته شود. بعد از 14 روز خیاطیها به مشکل برخورده بودند. یعنی با توقف واردات زیپ، صنعت خیاطی ما تعطیل شد. فساد اقتصادی بیماری اقتصادی است و اگر جلوی آن گرفته نشود، به همه جا زده میشود. الان هم به همه جا زده شد. وقتی یک دولتی فساد میکند، اجازه پیدا میکند به کانادا برود.
روحانی از وزیری دفاع کرد که میگفت قراردادش افتضاح بوده است
-- منظورتان این است که آقای خاوری را از ایران فراری دادند؟
بالاخره همانجوری که شهرام جزایری را آوردند، خاوری را هم میدانستند برگردانند. این یک مثال بود و خیلیها هستند. همه جای دنیا ورودی و خروجی مالی معلوم است. در کشور ما کسی چه میداند وزیران ما که 40 سال است سر کار هستند، چگونه به این ثروت رسیدهاند. کسی نمیپرسد چرا آنها بازنشست نمیشوند. وقتی دوره یک رییس جمهور در مثلا آمریکا دورهاش به پایان میرسد دوباره به مقام دولتی بازنمیگردد اما در کشور ما برعکس است آقای هاشمی رفسنجانی پس از ریاست جمهوری همچنان تا زمانی که فوت کردند، مقام داشتند. آقای احمدینژاد کماکان پست حکومتی دارد. آقای روحانی پیش از این دهها پست و مقام داشته و در هر مقامی هم یک نوع تصمیم گرفتهاند. برای مثال ایشان در شورای عالی امنیت ملی بود و در دولت خاتمی به پرونده کرسنت ورود کرد و در نامهای نوشت کرسنت مشکلات بسیاری دارد و جایی هم میگفت کرسنت افتضاح است اما وقتی به ریاست جمهوری رسید، وزیری را بر سر کار آورد که کرسنت را امضا کرده بود و الان هم از او دفاع میکند.
از اول هم مشخص بود توتال برای گرفتن اطلاعات از میدانهای نفتی برگشته است
-- گویا خیلی از آقای زنگنه گلایه دارید. اگر اجازه بدهید بقیه سوالات را با توجه به تخصص شما به سمت مسائل نفتی ببریم. توتال از قرارداد با ایران به طور کامل خارج شد سوال این است چرا در متن قراردادها بندی برای جبران خسارت احتمالی درنظر گرفته نشد؟
از ابتدا وزارت نفت نخواست بندی را قرارداد در نظر بگیرد که در آن خسارات ایران لحاظ شده باشد. در دوره آقای زنگنه چندین اتفاق افتاد. دستگاه حفاری نیمه شناور که دریای خزر کار میکرد، متوقف شد. این دستگاه در تعیین مرز خیلی میتوانست به ما کمک کند. اتفاق دیگر بحث قراردادهای IPC بود که اصلا همچنین قراردادی وجود ندارد. ما انواع قراردادها را داریم؛ سرویس کنتراکت، بای بک، قرارداد B.O.T و .. اما چیزی به نام IPC نداشتیم. اینها آمدند افرادی که تخصصی نداشتند را جمع کردند و به ناگاه گفتند ما قرارداد جدیدی به نام IPC (قراردادهای نفتی ایران) درست کردهایم. بای بک معلوم بود یعنی چه. B.O.T مشخص بود یعنی چه اما قراردادهای نفتی ایران یعنی چه؟ ادبیاتی وارد کردند و چون در شهرها کورها بودیم کسی نگفت این قرارداد یعنی چه!
قرارداد IPC ما را به دوران قبل از مصدق بازمیگرداند
قرارداد IPC مشکلات بسیاری داشت و درست ما را به دوران قبل از مصدق بازمیگرداند. بنابراین نامهای به آقای رییس جمهور و دفتر رهبر انقلاب و رییس قوه قضاییه نوشتم. به آقای روحانی گفتم نگذارید این خیانت در دوران شما انجام بشود چون این قرارداد خیانت است و از ترکمانچای هم بدتر است چون در ترکمانچای ما روی زمین را واگذار کردیم اما در این قرارداد حاکمیت کل زیر زمین را هم واگذار کردیم. یعنی اگر خودمان میخواستیم به غربیها بگوییم قراردادی بنویسید که کل حیثیت ما را ببرید، باز به این شیوه نمیتوانستند. و میگفتند اگر این بندها را بنویسیم، متوجه میشوند که میخواهیم سرشان کلاه بگذاریم.
200 ایراد از قرارداد IPC گرفته شد
در نهایت از سوی رهبر انقلاب نامهای به رییس جمهور زده شد که اشکالات قرارداد برطرف شود. خود آقای جهانگیری گفت ما 150 اشکال را برطرف کردیم. یعنی از الگوی قراردادی آقای زنگنه فقط 150 ایراد گرفته شد، با اینهمه هنوز قرارداد یکطرفه بود. بار دیگر 200 ایراد از قرارداد گرفته شد، در نهایت هم مشخص شد IPC سرکاری بود.
زنگنه فقط میگفت توتال
زمانی که میخواستند فاز11 پارس جنوبی را به توتال بدهند، شرکت پتروپارس مشغول بود و حتی جکت آن را هم ساخته بود. قبل از آن هم مپنا اعلام آمادگی کرده بود اما گفتند فقط توتال! این درحالی بود که فازهای 9 و 10 توسط خودمان انجام شده بود. فاز 17 و 18 همچنین 90 درصد فاز 12 و 13 همگی توسط نیروهای داخلی انجام شد اما فاز 11 را نگذاشتند و به توتال دادند. من از سابقه بدعهدی توتال باخبر هستم. با آنها در خارگ و پروژه درود کار کرده بودم.
نمیدانم چه موضوعات دیگری در میان بود اما برای یک کودک هم مشخص بود که توتال با قصد دریافت اطلاعات دوباره به ایران آمده است. اطلاعات توتال قدیمی شده بود چون حفاری صورت گرفته بود، مخزن زده شده، برداشت کردهاند و ... بنابراین در این شرایط توتال نیاز به اطلاعات جدید داشت و آنها به توتال گفتند دوباره بیا!
حاکمیت نفت را به خارج دادند
-- از این جهت گفته بودید خیانت شده است؟ منظورتان این بوده که عمدا کاری کردند اطلاعات ما به توتال داده شود. الان هم که توتال آمده و به زعم شما اطلاعاتش را گرفته و به نفع قطر استفاده میکند.
منظورم از خیانت این بود که حاکمیت نفت ما به خارجی داده شده است. این همان چیزی بود که زمانی رضاشاه آن را پاره کرده بود. بالاخره توتال به ایران آمد و آقای زنگنه وزیر نفت به جای میدان دادن به مهندسان خودی ترجیح داد این میدان را به فرانسویها واگذار کند. این درحالی بود که ایران درگذشته شاهد بدعهدی فرانسویها دریکی دیگر از میدان پارس جنوبی بود، اما برای ما درس عبرت نشد و بار دیگر اصرار بر اشتباه خود کرد.
قصد توتال از ورود مجدد به ایران گرفتن اطلاعات جدید از میدانهای نفتی ایران برای تکمیل آن با قطریها بود. قبلا هم توتال اطلاعات نفتی ایران را گرفته بود و ایران را رها کرده بود و از آن اطلاعات برای تکمیل پروژه قطر استفاده کرده بود. همانطور که میدانید ایران و قطر میدان نفتی مشترک دارند.
کسانی در کمیسیون انرژی مجلس هستند که هیچ آشنایی تخصصی با حوزه نفت ندارند
در این مورد بارها به دولت و زنگنه هشدار دادیم، اما کسی گوشش بدهکار نبود. متاسفانه کسانی در کمیسیون انرژی مجلس هستند که آشنایی تخصصی با حوزه نفت ندارند و صرفا به دلیل سکونت در منطقه نفتی به کمسیون انرژی راه یافتهاند و همین مسئله باعث شده که بینش و درک عمیقی نسبت به مسائل به وجود آمده نداشته باشند از سوی دیگر بسیاری از نمایندگان دست نشانده دولت بوده و هیچ کار دیگری به جز مدح دولت ندارند و درمقابل هرنوع کم کاری و مشکلی تنها سکوت میکنند. در مجلس برای جلوگیری از این اتفاق واقعا تنها بودم. البته آقای توکلی بود که در موسسهای که داشتند، کمک میکردند. به وزارت نفت گفتیم جکت پتروپارس آماده است و بگذارید کارش را بکند.
برجام باید به نفع ما بود نه اروپا
-- گویا گفته بودند دوران پسابرجام است و باید خارجیها بیایند و سرمایهگذاری کنند.
خودشان میدانستند این استدلالها الکی است. برجام که باید به نفع ما باشد نه اینکه فقط منافع شرکتهای خارجی و اروپاییها تامین شود. اگر بنا به تامین منافع آنها بود که نیازی به مذاکرات نبود.
-- انگیزه چه بوده است؟
نمیدانم. شاید نمیخواهند کشور توسعه پیدا کند.
توتال تنها قراردادی در دنیاست که تضمین در آن وجود نداشت!
-- وزیر نفت نمیخواهد؟
دولتمردان اساسا درکی از توسعه ندارند و آنها نقش اساسی را در نادیده گرفتن منافع ایران داشتند. آنها خیلی فشار آوردند. آقای زنگنه گفت من 10 قرارداد دیگر میبندم که هیچکدام هم انجام نشد.
درمورد قرارداد توتال بنده بارها به وزیرنفت تذکر دادم که تضمین قراردادها را لحاظ کنید تا درصورت خروج فرانسویها مجبور به پرداخت خسارت شوند، اما وزارت نفت اصرار بر لحاظ نکردن خسارت مالی بود. ما میگفتیم در هر قراردادی تضمین و محکمکاری حرف نخست را میزند. مگر میشود قرارداد بزرگ نفتی منعقد کنید اما تضمین نگیرید؟ شما وقتی قرارداد اجاره خانه میبندید، میگویید اگر فلان تاریخ پول را ندهی یا تخلیه نکنی، فلان میزان باید خسارت بدهی. گمان میکنم توتال تنها قراردادی در دنیا باشد که تضمین در آن وجود نداشته است!
حتی به خاطر دارم که زنگنه یک بار در جواب نمایندگان مخالف همکاری با توتال گفت: «آنها میخواهند هزینه کنند و اگر قرارداد را رها کند مهم نیست» این حرف خیلی بد است. اصلا توتال چند میلیون دلار هم ضرر کند، این به چه درد ما میخورد؟ درحالیکه تاخیر در فاز ۱۱ هر یک سال آن نزدیک به ۵ میلیارد دلار برای ایران خسارت درپی داشت که متاسفانه هم خسارتهای زیادی ایران متحمل شد و هم قراردادها را بدون درنظرگرفتن خسارت به نفع اروپاییها بسته شد.
شما وقتی آب در منزل ندارید، یک لیوان یا یک پارچ آبی که در خانه مانده را حفظ میکنید نه اینکه چون گفتهاند لوله کشی میشود و هنوز آب نیامده، همان یک پارچ را هم دور بریزید! اگر آب آمد، اصلا پارچ را هم بزن بشکن. منظورم این است زنگنه هنوز از ماندن فرانسویها درایران مطمئن نشده بود، چینیها و هندیها را که قبلا مشغول فعالیت در ایران بودند از ایران بیرون کرد و میگفت کاری به این شرقی نداریم. الان هم التماس چینیها میکنیم.
بندی در قرارداد وجود ندارد که بر پایه آن از توتال شکایت کنیم
-- الان میتوانیم شکایت کنیم؟
برچه اساسی شکایت کنیم؟ در قراردادمان چیزی وجود ندارد. بر اساس کدام بند قرارداد شکایت کنیم؟
-- کمیسیون از فاز 11 بازدید نداشت؟
بارها از زنگنه درخواست کردیم با توجه به شروع قرارداد، نمایندگان بازدید داشته باشند. پیشنهاد دادیم اجازه دهد اعضای کمیسیون از میزان پیشرفت پروژه توتال بازدید کند که باز هم اجازه این مسئله داده نشد. معلوم بود چیزی وجود نداشته است و از همان روز اول میگفتم هیچ کاری شروع نشده است. در کدام کشور چنین چیزی انجام میشود؟ همینجور هشت سال هشت سال پیش میرویم و میگوییم اشتباه کردیم و دوباره دست میزنیم و دوباره اشتباه بعدی را انجام میدهیم.
-- وقتی در کمیسیون تخصصی انرژی زور مجلس نرسیده جلوی این ماجراها را بگیرد، با چه توانی قرار است وزیر نفت را استیضاح کنید؟
کمیسیون انرژی 20 نفر است.
بسیاری از مسئولان در خفا موافق استیضاح زنگنه هستند
-- ولی اعضای تخصصی هستند. کسی بحث نفت و انرژی را میشنود با موضوع نزدیکتر است یا کسی که در کمیسیون اجتماعی درباره مثلا آسیبهای اجتماعی قانون تدوین میکند؟
این موضوع به شرطی صادق است که اعضای کمیسیون نفتی باشند. هیچکدام متخصص نفت نیستند. اعضای آن چون در مناطق نفتی بودند، به کمیسیون انرژی آمدهاند. مثل این است که در شهر من نیروگاه هستهای باشد و بگویم چون شهرم چنین نیروگاهی دارد، باید بحث تخصصی هستهای بکنم! با اینهمه باید بگویم بسیاری از مسئولان در خفا موافق استیضاح زنگنه هستند، اما با توجه به لابیهای مختلف شک و تردید دارند که وقت بگذارند اما زنگنه بیارود، اما به هرحال حتما به سمت استیضاح میرویم چون فایده استیضاح این است که بسیاری از حرفها گفته میشود.
-- نتیجه میگیرید؟
سخت است چون مجلس وامدار دولت است. سختی استیضاح به این دلیل است اگرنه اطلاعات آن که موجود است و مسائل آنقدر روشن است که خیلی نیازی به سطح سواد بالایی ندارد.
-- از دولت چقدر فشار میآورند تا استیضاحها انجام نشود؟
24 ساعت
-- شکل لابیها چگونه است؟
نمیشود همه چیز را گفت اما به هر کس با توجه به شأنی که دارد، پیشنهاد میدهند. با این سابقه مدیریتی وزیر نفت نباید در همان مجلس قبلی رای میآورد.
همین الان به یک بچه ده پانزده ساله بگویید ده مورد از مشکلات کشور را بنویس، مینویسد. به یک پروفسور هم بگویید ده مورد مینویسد. احتمالا 9 مورد آنها شبیه هم است. منظورم این است که دیدن مشکلات کنونی کشور خیلی آیکیوی بالایی نمیخوهد. یک کشور پیشرفته نیستیم که جزییترین مسائل ریسرچ شود تا مشکلات میلیمتری پیدا شود.
درحال حاضر بالای ۱۰۰ نفر از نمایندگان منتقد به عملکرد زنگنه هستند البته اگر پای امضاهای خود بمانند و وسط کار جا نزنند. انتقادات زیادی به عملکرد وزیر نفت است ازجلمه عدم توسعه میادین، قراردادهای IPC، قرارداد توتال و تحمیل هزینههای زیادی به صنعت نفت، قرارداد کرسنت که از توتال هم بدتر بود، از دست دادن سهام و بازار گاز ایران در دنیا، اصرار وزیر نفت به خام فروشی و ... باعث شده است زنگنه کارنامه خوبی نداشته باشد.
ایراد مهم دیگر به زنگنه به رفتار نامناسب او با پرسنل وزارت نفت است. از زمانی که او بر مسند وزارت نفت تکیه زده کارمندان حقوق کمتر و پاداش ضعیفتری میگیرند و از لحاظ مالی فشار زیادی به مهندسان و کارگرانی که در شرایط سخت هوایی و کاری گذران میکنند وارد شده است. کارگران نفت روی دستگاههایی کار میکنند که تا 10 هزار PSI فشار زیر پای آنهاست و اگر اتفاقی افتاد اصلا جسد پیدا نمیشود چون پودر میشود. برای سه تا از کارگران این حادثه رخ داد و جسد اصلا پیدا نشد، از خانوادهاش لباسهایشان را گرفتیم و آن را خاک کردیم. این نیروها حتی اختلاف حقوق مناسب ندارند. پاداش کامل نفتیها حذف شد. برخی مدیران خودشان را بازنشست کردند تا پاداش 1 میلیاردی خودشان را بگیرند و دوباره به کار برگشتند و استخدام شدند. درکنار مسائل مالی، برخورد غیردوستانه و نامناسب او کارمندان این وزارتخانه را درسالهای اخیر بیانگیزه کرده است.
صندوق بازنشستگی نفت حیات خلوت پرداخت حقوقهای متفاوت شده است
-- یکی از مسائلی که درباره وزارت نفت روی آن انگشت گذاشتهاید، موضوع تخلفات صندوق بازنشستگی نفت بوده که درباره آن صحبت کردهاید. قرار است تحقیق و تفحصی صورت بگیرد؟
اگر کمکی در مجلس میشد و از صندوق تحقیق و تفحص انجام میشد، تکلیف بسیاری ازمسائل روشن میشد و حداقل مشخص میشد این صندوق چگونه مدیریت میشود. صندوق بازنشستگی نفت سهامدار بسیاری از شرکتها است که تقریبا تبدیل به حیات خلوت برای حقوقهای متفاوت دادن برای بسیاری افراد شده است که برخی اطلاعات آن را رسانهای کردم.
-- ماجرای آبدارچی که مدیرعامل شرکت شده بود را میگویید؟
بله، بسیاری از افراد به نام آن فرد با نام مدیرعامل شرکتهایی زده بودند و به راحتی دراین صندوق پولشویی صورت میکردند. یکی هم ماجرای آبدارچی بود که اصلا خبر نداشت ماجرا چه بوده است. جالب اینجاست که همان آدرس دفتر مدیرعامل را داده بودند اما تا طرح تحقیق و تفحص از این صندوق صورت نگیرد، مشکلات همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
یکی از اعضای کمیسیون انرژی به من گفت طرح تحقیق و تفحص را بنویسیم. به او گفتم به شرطی که پای کار بمانید اما بعدا از ماجرا صرف نظر کرد. تیمی که مسئول تحقیق و تفحص میشوند و اینکه تا چه حد موضوع را پیگیری کنند بسیار مهم است که بعد از آن نیز به مسئله رسیدگی کنند. برای مثال در مسئله دوتابعیتی در حال تلاش هستیم اسامی انتشار پیدا کنند به طوریکه بسیاری از دولتیها در سمت وزیر و حتی بالاتر در این لیست جای میگیرند. این لیست چند روز پیش دراختیار شورای امنیت قرارگرفت اما همچنان اسامی این لیست منتشر نشده است.
نماینگان تهران استیضاحها را امضا نمیکنند
-- مدتی پیش یک مدیر توانست یک فساد کلانی نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان انجام دهد سرنوشت او چه شد؟
مثل بقیه پروندههای فساد که متوجه میشوند و بعد از آن هم هیچ کاری با فردی که مرتکب فساد شده است ندارند و خیلی زود موفق شد به ترکیه برود و بعد از آن هم به سرعت به کانادا رفت که ما به زنگنه گفتیم او منکر شد و گفت به کانادا نرفته است. مجلس واحدی از دولت است. در کشوری که دولتها لیست میدهند و مردم کلانشهرها ندیده و نشناخته به آن مجلس رای میدهد چه انتظاری دارید؟ از نماینگان تهران هیچ کدام لیست استیضاح را امضا نکردند و درمورد این تخلف پیگیریای که به نتیجه موثر برسد صورت نگرفت. الان شرایط جوری شده که وزارتخانهها کمسیونها را میبندند و در انتخاب افراد دخل و تصرف زیادی دارند.
وزارت اطلاعات گزارش ۶۰ صفحهای دکلها را در اختیار دارد
-- درباره ماجرای دکلها چطور؟
همان موقع بحث دکلها پیش آمد که چند تیم بودند. رضا مصطفوی طباطبایی بود، مراد شیرانی بود. فرزند آقای مهاجرانی به آنها نزدیک شد. صحبت از میلیونها دلار چند سال پیش بود و شبکه فروش گسترده و وجود واسطهها دراین میان بحث حائز اهمیتی بود وزارت اطلاعات گزارش ۶۰ صفحهای داد.
به مصطفوی خبر دادند و از دبی فرار کرد
زمانی که من در حفاری شمال بودم (سال 90) پسر مهاجرانی را برای گرفتن طلب به عنوان نماینده چند شرکت ازجمله شرکت سپنتا (شرکت شیرانی) به دفتر من فرستادند. من برای احراز هویت او سند خواستم و او تلفن مصطفوی را گرفت و روی بلندگو قرار داد و این موضوع را تایید کرد. دکل دست دوم را از یک فرد در خلیج مکزیک با قیمت 80 میلیون دلار خریده بودند و حدود 12 میلیون دلار بیعانه به آن فرد دادند. قرار شد مقداری تغییرات در دکل بدهند و پس از اتمام آن مابقی پول را بدهند که مابقی آن داده نشد. آنها کل پول را گرفتند و بابت دکلها پرداخت نکردند. آن فرد خارجی از این مسئله شاکی بود که یا پولتان را پس بگیرید یا مابقی پول را بدهید که هیچ کدام این دو حالت پیش نیامد.
علیرضا نوریزاده 20 هزار دلار در موضوع دکلها گرفته بود
وقتی متخلفان را گرفتند مصطفوی دبی بود. به او خبر دادند و همان شب به اروپا فرار کرد همان شب به بی بی سی آمد و منکر همه چیز شد و مدعی شد که من یک دلال بودم و 3 میلیون دلار بیشتر گیرم نیامده است. علیرضا نوریزاده هم نقش سخنگوی آنها را بازی میکرد و علیه منتقدان برنامه میساخت. پسر مهاجرانی بعدها گفت من است با او ارتباطی ندارم درحالیکه چندماه پیش دفتر من بود و با او تماس گرفته بود برای پول. بعد از آن پسر مهاجرانی پیام او را برای من فورواد کرد که من صحبت شما را انتقال دادم. آخر هم گفتند علیرضا نوریزاده برای همین موضوع مبلغ 20 هزار دلار گرفته بود.
من از پسرمهاجرانی پرسیدم چگونه است تو که پدرت انسانی متشخص است و در مجلس بود و سابقه علمی و فرهنگی دارد، سر از این ماجراها درآوردهای؟
باید کاری کنیم که عربستان آنقدر خیالش جمع نشود که میتواند ۲ میلیون بشکه ما را تامین کند
-- پیش از این گفته بودید امکان مذاکره با عربستان برای کاهش تولید نفت وجود دارد؟ اول اینکه این مذاکرات چقدر جدی است و دوم اینکه آیا امکان دارد شرایطی پیش بیاید که صادرات نفت ایران به صفر برسد؟
زمانی که آقای روحانی در مورد بستن تنگه هرمز صحبت کردند، گفتم که درست نیست در انتخاب اول به بسته شدن تنگه هرمز فکر کنیم بلکه باید به فکر راههای دیپلماتیک دیگر نظیر مذاکره با عربستان، قطر و امارات باشیم. ایران در طول تاریخ برای این کشورها نقش پدری و برادری بسیار کرده است. آمریکا زمانی میتواند ایران را تهدید کند که برای نفت ایران جایگزین وجود داشته باشد.
چنانچه عربستان تولید نفت را افزایش دهد به معنی دشمنی کامل با ایران است و مقامات ایرانی تلاش دارند با روشهای دیپلماتیک عربستان را قانع کنند تا میزان تولید را افزایش ندهد. باید اولویتهایمان را تعریف کنیم و بر اساس آنها پیش برویم. روشهای دیپلماتیک از خواهش و مذاکره تا تهدید شامل میشود. لذا از تهدید صِرف نه تنها مسئولان بلکه مردم هم ضرر میکنند. در واقع تحریم به نوعی جنایت علیه بشریت محسوب است زیرا ضرر نخست برای مردم است بنابراین باید کاری کنیم که عربستان آنقدر خیالش راحت نباشد که ۲ میلیون 2 میلیون بشکه به جای ما نفت را تامین کند از این رو باید به هر راهی دست بزنیم تا این اتفاق نیفتد.
-- قیمت نفت به ۱۵۰ دلار خواهد رسید؟
بازار نفت بستگی به اتفاقات پیش روی ما بستگی دارد و درصورتی که نفت ایران تحریم شود و جایگزین آن هم به راحتی پیدا شود، انتظار قیمتهای بسیار بالا بعید به نظر میرسد، اما اگر جایگزینی برای نفت ایران پیدا نشود هر اتفاقی ممکن است بیفتد و قیمتهای دور از ذهن به بازار نفت راه پیدا کند.
اما و اگرهای ورود نفت به بورس
-- زمزمههایی از حضور نفت به بورس وجود دارد. به نظر شما در حال حاضر حضور نفت در بورس موفقیتآمیز خواهد بود و بر سر قیمت توافق حاصل خواهد شد؟
از آنجایی که اقتصاد ایران تکمحصولی است و تهدید نفت به صفر رساندن صادرات نفت ایران به معنای نابودی دولت و مردم است. دولت تلاش دارد تا به هر وسیلهای از این مسئله جلوگیری کند که یکی از این راهها عرضه نفت به بورس است که میتواند به عنوان یکی از راههای پیش روی دولت برای برون رفت از وضعیت فعلی باشد.
عرضه نفت در بورس به این معنی است که دیگر دولت فروشنده نفت نیست بلکه بدین معنی است که ابتدا نفت عرضه شده و پول آن هم دریافت میشود. حسن این روش این است که احتمال به وجود آمدن افرادی مانند بابک زنجانی وجود ندارد زیرا بازار بورس شفافیت دارد و مطابق با قیمت جهانی عرضه آن صورت میگیرد و خریداران زیادی وجود دارد که البته خود شرکت نفت هم با قیمتهای متعادل سعی در مشارکت بخش خصوصی دارد. البته به دلیل عدم تجربه و نبود تخصص یا فروش درحجم کم ممکن است بخش خصوصی دراین زمینه خیلی موفق نباشند، اما چارهای نیست و لازم است در دوران تحریمها به عنوان یک راهکار آن را امتحان کرد.
دولت پیشنهاد افزایش ۶۰ درصدی سوخت را به مجلس تقدیم کرده بود، اما اعتراضات مانع تصویب آن شد
-- صحبتهایی از دونرخی شدن و سهمیه بندی بنزین مطرح شده است. تا چه حد احتمال گرانی بنزین و دونرخی شدن و به تبع آن سهمیه بندی جدید بنزین در ماههای آینده وجود دارد؟
تجربه خوبی درهوشمندسازی کارتهای سوخت درسالهای گذشته رخ داد که باعث کاهش میزان قاچاق، کاهش مصرف شد و اگردر آن شرایط به این شکل عمل نمیشد ممکن بود میزان مصرف به دلیل ازدیاد بیش از حد قاچاق، غیرقابل کنترل میشد و مشخص نبود چه اتفاقی بیفتد، اما درحال حاضر استفاده از کارت سوخت و دونرخی شدن بنزین بستگی به شرایط کشور دارد. پیشنهاد ۵۰ تا ۶۰ درصدی سوخت توسط دولت به مجلس تقدیم شده بود و ممکن بود تا نیمه اول سال افزایش نرخ را اجرا میکرد اما با به وجود آمدن شرایط اقتصادی موجود و اعتراضهای گسترده، این افزایش قیمت را به تعویق انداخت، اما پیشبینیها این است که اگر دولت به سمت شرایط بحرانی و سخت رفت دولت چارهای جز دونرخی و سهیمهبندی ندارد چرا که درحال حاضر میزان تولید و مصرف در کشور تقریبا برابر است بنابراین با اعمال تحریمها، واردات سوخت با مشکل مواجه میشود بهتر است سوخت مدیریت را کرده تا با کمبود مواجه نشویم.
در تامین بنزین سوپرمشکلی وجود ندارد
-- درحال حاضر وضعیت تامین بنزین سوپر چگونه است؟
درحال حاضر مشکلی برای تامین بنزین سوپر نداریم و با راهاندازی دو فاز پالایشگاه ستاره خلیج فارس، مشکلی در تولید بنزین یورو ۴ و بنزین سوپر نداریم اما امکان دارد بخاطر تعمیرات سالیانه یا اورهال دستگاهها، کاهش در تولید داشته باشیم که این موضوع امری طبیعی است اما کلا میزان تولید داخل بیش از نیاز داخلی است وهیچ مشکلی برای تامین بنزین سوپر در سطح کشور وجود ندارد.
-- مصوبات مجلس میتواند باعث شود ارز پتروشیمیها را درآمد کشور تزریق شود؟
اگر بخواهیم فعالیت پتروشیمیهای داخل را با فعالیت پتروشیمیهای خارجی مقایسه کنیم، باید بگوییم اکثر پتروشیمیهای خارج، خوراک میخرند، محصول را تولید میکنند و کشورهای دیگر هم از آنها خرید میکنند، اما پتروشیمیهای داخل خوراک را با نرخ واقعی گرفتهاند و به جای آنکه آن را تبدیل به دیگر فرآوردههای با ارزش کنند، خام فروشی میکنند یا آن را به متانول تبدیل میکنند و مثلا از 20 تن متانول، 1تن را در ایران استفاده میکنند و 19 تن بقیه را به صورت خامفروشی صادر میکنند. از آن سو مواد اولیه صنایع پایین دستی تولید نمیشود و این صنایع با هزار مشکل باقی میمانند چون مواد اولیه ندارند و پتروشیمیها فقط متانول تولید کردهاند و آن هم خامفروشی شده است. این محصول با قیمت متر مکعبی 10 سنت به فروش میرسد که آن هم با دلار پرداخت نمیشود. این 10 سنت با نرخ تسعیر ضربدر 3700 تومان پرداخت میکنند. از آن سو دلار هم وارد چرخه اقتصادی کشور نمیشود. میگویند ما دلار 3700 تومانی به شما میدهیم و کاری هم به نرخ 4200 تومانی ندارند. یعنی با یک مکانیسم دیگر با زد و بندهایی با بانکها، هرچقدر دلشان بخواهد وارد میکنند. یعنی هم خوراک را مفت میدهند هم محصول با ارزش وارد نمیکنند بدین ترتیب درآمد ارزی مناسبی برای کشور ندارند.
-- مگر قرار نشده ارز به بانک مرکزی و سامانهای که برای آن طراحی شده واریز شود؟
عملکرد پتروشیمیها به خامفروشی منتهی نمیشود. آنها در فروش ارزهای دولتی در بازار آزاد و نگه داشتن بخش زیادی از ارزهای دولتی نقش زیادی دراین مدت ایفا کردند که دولت در پی این تخلفات درگام اول نرخ خوراک پتروشیمیها را به سامانه سنا واگذار کرد و درگام دوم مجلس با مصوبه جدید به جنگ با رانتهای پیش آمده رفت و امید میرود با این روش بخشی از مشکلات این حوزه حل شود البته ممکن است درمدل جدید بازهم رانت پیش بیاید که البته تلاش نهادهای قضایی به تازگی وارد شدهاند تا جلوی رانتهای موجود را بگیرند.
تنها کسی که مدتهاست یک تنه سر داستان دکلها و پیگیری دزدان ایستاده و رها نمیکند همین آدم است... چرا؟...من نمیدانم
ولی 700 میلیون دلار پول ایران را مسئولان سابق و لاحق و توله هاشان سر همین دکلها خورده اند و صحبت از 20 هزار دلار میکنند یعنی نوری زاده جای درستی را گرفته و فشار میدهد.