صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 2023 May 08
کد خبر: ۱۴۲۸۳۷
تاریخ انتشار: ۰۶:۴۰ - ۳۱ مرداد ۱۳۹۷

بررسی تاریخ ۷۹ ساله هنر معاصر، در دو ساعت و با سه نسل فکری

غلامحسین نامی در نشست «جریان‌های نوگرا در هنرهای تجسمی ایران» که با حضور سه نسل فکری برگزار شد، گفت: نمی‌توان در یک جلسه دو ساعته، ۷۹ سال تاریخ هنر معاصر ایران را جبران و جنبش نوگرایی را تحلیل کنیم.
رویداد۲۴ این هنرمند نقاش در این نشست اظهار کرد: باید دید گروه‌ها و جریان‌های جنبش نوگرای ایران چه نقشی داشته‌اند و چقدر مؤثر بوده‌اند؟ تاثیر آنها بر جامعه هنری چقدر بوده است؟ فکر می‌کنم این نکته‌ها برای نسل جوان اهمیت دارد تا با ریشه خوشان در گذشته آگاه شوند.
او در بخش دیگری از صحبت‌هایش به شکل‌گیری جریان گروه آزاد پرداخت و درباره آن توضیح داد: زنده‌یاد عبدالرضا دریابیگی در سال ۱۳۵۳ گالری به نام مس داشت که در آن نمایشگاه‌های خوبی برگزار می‌کرد. من به همراه دوستانم به صورت تصادفی به یکی از نمایشگاه‌هایی که برگزار کرد، رفتیم. بعد از نمایشگاه که دور هم جمع شده بودیم و صحبت می‌کردیم، مارکو گریگوریان که همیشه دارای انرژی و خلاقیت بود و خدمات بزرگی به هنر معاصر ایران کرده است، اعلام کرد در این کشور یکسری گالری‌دارها کارهای مسخره را برای مردم به نمایش می‌گذارند و آنها را گمراه می‌کنند.
این هنرمند با بیان اینکه ما نیز شاهد چنین مسأله‌ای بودیم، اضافه کرد: من به مارکو گفتم چنین بدبختی وجود دارد اما چه باید کرد؟ پیشنهاد کرد یک گروه منسجم درست کنیم و هدفمان این باشد که هنر مدرن را آن طور که در بستر تاریخی خودش در اروپا جریان دارد به درستی به جامعه معرفی کنیم و فعالیت‌های دیگری در کنار نمایش کارها داشته باشیم. این داستان برای همه ما جالب و به یک گروه هفت نفره که فرامرز پیلارام و مرتضی ممیز نیز هم در آن حضور داشتند، تبدیل شدیم و تصمیم گرفتیم جلساتی برگزار کنیم و برای گروهی که تشکیل داده‌ایم، اساسنامه هم بنویسیم.

به رانت متهم شدیم

نامی ادامه داد: جلسات متعددی برگزار و برای منسجم ساختن فعالیت‌های گروه برنامه‌ریزی کردیم. گروه آزاد رسماً تشکیل شد. من و مارکو به اداره فرهنگ و هنر رفتیم و گروهمان را ثبت کردیم. اولین نمایشگاه ما با نمایشگاه‌های بین‌المللی که قرار بود به همراه گالری‌داران فرانسه و ایرانی برگزار شود، مصادف شد. این نمایشگاه اتفاق بزرگی بود و گالری‌داران فرانسه آثاری از بهترین هنرمندان خودشان را به نمایش می‌گذاشتند. ما نیز که به عنوان گروه آزاد رسمیت پیدا کرده بودیم، تقاضای غرفه کردیم و چون هفت هنرمند بودیم طبیعتاً باید فضای بزرگی می‌گرفتیم که این موضوع باعث ایجاد حاشیه‌های برای گروه شد و به رانت متهم شدیم.  
او افزود: بعد از آن نمایشگاه‌هایی در گالری مس، تخت جمشید و آبی برگزار کردیم. در برخی از این نمایشگاه‌ها نیزکارهای پرحاشیه‌ای خلق شد و کارهای مارکو به دستور مهرداد پهلبد - مدیر وزارت فرهنگ و هنر وقت توقیف شد و جراید آن زمان بد و بیراهه‌های بسیاری نثار ما کردند که هنوز آن جراید را نگه داشته‌ام.

اعضای گروه آزاد نگاه اعتراضی داشتند

این نقاش ایرانی با بیان اینکه اعضای این گروه به دلیل وضعیت اجتماعی آن زمان نگاه اعتراضی داشتند، گفت: به همین دلیل در زمینه کانسپتچوال آرت (هنر مفهومی) کار می‌کردیم و بهانه‌ای برای اعتراض شدید ما بود. حتی ساواک برای خلق یکی از آثارم به سراغم آمد. آخرین نمایشگاه این گروه در آمریکا برگزار شد و نقدهای خوبی در جراید آمریکایی درباره آن منتشر شد.
نامی اظهار امیدواری کرد: نسل امروز با پشتوانه بیشتر و با آگاهی به ریشه‌های فرهنگی و هنری خودشان، هنر را ادامه دهند.
او در بخش دیگری از صحبت‌هایش با بیان اینکه نمی‌توان در یک جلسه دو ساعته، ۷۹ سال تاریخ هنر معاصر را جبران و جنبش نوگرایی را تحلیل کنیم، افزود: اما می‌توان سرفصل‌هایی را معرفی کرد تا دوستان درباره آن مطالعه کنند. ما یک نوگرایی و یک نوآوری داریم که با هم فرق می‌کنند. نوگرایی، گرایش به نو و نوآوری خلاقیت نو است. باید در هنر نوگرایی ایران تعیین کنیم که کجا نوگرا و کجا نوآوری انجام شده است.

کوبیسم را فهمیدم و هویت ایرانی به آن دادم

این هنرمند همچنین با اشاره به جنبش خروس جنگی که توسط جلیل ضیاپور در سال ۱۳۳۵ به وجود آمد، گفت: یک روز از ضیاپور پرسیدم آیا شما هنر کوبیسمی که از فرانسه آوردید، کوبیسم واقعی است؟ زیرا ما آثار کوبیسم هنرمندان خارجی را می‌بینیم که ربطی به آثار شما ندارد. او جواب داد کوبیسم من ایرانی است. من کوبیسم را فهمیدم و هویت ایرانی به آن دادم.
نامی بیان کرد: همه معتقد در دوران سقاخانه که قطعا اسمش را نمی‌توان مکتب گذاشت، برای نخستین بار هنرمندان احساس کردند به هویت ایرانی برگردند و به سنت ها نگاه کنند. جلیل ضیاپور سال ها پیش این کار را کرد که در تمام سال های گذشته به آن پرداخته نشد. این چه پژوهشی است که در جنبش سقاخانه ای به آن اشاره نشده است؟ تمام اهمیت جنبش سقاخانه در این بود که مرحله ای را با نگاه به سنت ایران شروع کردند. زمانی که مدرنیسم وارد ایران می شود، نقاشان به صورت ظاهری از غرب کپی‌کاری می کنند و یادمان رفته بود که باید هویت قومی و ملی را مورد توجه قرار دهیم.
او با بیان اینکه اهمیت جنبش سقاخانه ای توجه به این امر بوده است، اظهار کرد: اما به جز سه نفر از هنرمندانی که به شکل عمقی به جنبش سقاخانه ای پرداختند دیگران به شکل رونمایی حرکت کردند و به ظواهر پرداختند. استفاده از سنت ها به دلیل آنکه گذشته ما هستند مرحله حساسی است. دو نوع جریان سنت پویا و ایستا داریم. عناصر سنتی داریم که ایستا هستند و هیچ قدرت و زمینه ای برای نو شدن ندارند. جنبه دیگر سنت های پویا هستند که مثل یک گلوله آتش می مانند. چه کسی صلاحیت دارد که به گلوله آتش نگاه، خاکستر را فوت کند و از سنت ها برای بیان مسائل روز جامعه بهره بگیرد؟

سه هنرمند جنبش سقاخانه‌ای چه کسانی بودند؟

این نقاش با اشاره به سه هنرمندی که در جنبش سقاخانه ای درعمق حرکت کرده اند، اعلام کرد: پرویز تناولی یکی از این هنرمندان است که به جای آنکه به ظاهر بپردازد به عمق ادبیات غنی ایران پرداخت و از داستان های غنی بهره گرفت، ادبیات را در رنگ، فرم، حجم و شکل در نقاشی ادامه داد. منصور قندریز  نیز توانست کارهایی که ارائه دهد بدون توجه به ظواهر باشد و هماهنگی رنگ و فرم را در سنت های ایران به وجود آورد. فرامرز پیلارام سومین هنرمندی است که یکی از بنیانگذاران انجمن خوشنویسی و طراح قابلی بود. انسان با مطالعه ای بود و هنر را خوب می شناخت.

هنر مدرن حاصل تغییرات عمیق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است

فرشید مثقالی به عنوان سخنران دیگر این مراسم که ۲۹ مرداد ماه در خانه هنرمندان برگزار شد، اعلام کرد: من زمانی که هنر ایران می غلید و اوج آن در دهه ۴۰ بود، به تهران آمدم و گرافیک برایم جذاب بود با این حال فعالیت های مختصری در گالری های ایران داشتم و سپس از آن خارج شدم. من در محوطه هنرهای تجسمی ایران نبودم. در حاشیه و انعکاس هنر مدرنی که در ایران کلیت داشت و اتفاق می افتاد، در بخش تصویر سازی، پوستر، نشر و انیمیشن فعالیت کردم. چند سال بعد از انقلاب از گرافیک خسته شدم و فکر کردم به رشته نقاشی که کارم را با آن شروع کرده بودم، برگردم.
این تصویرگر با طرح سوالی مبنی بر اینکه هنر نوگرای ایران چگونه شروع شد؟ گفت: هنر مدرن، هنری است که فلسفه قبل از خودش را انکار می کند. روح تجربه گرایی را جایگزین آنچه که بوده، می کند. هنر مدرنیست حاصل تغییرات عمیق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. طبقه  تازه ای با عنوان طبقه کارگر به وجود می آید، وسایل ارتباطی مثل راه آهن راه اندازی می شود. حاصل این تغییرات بنیادین هنر مدرن است. همه ی آدمهایی که ما می شناسیم حاصل تغییرات عمیق اجتماعی هستند که منعکس می شوند اما در هنر مدرن ایران این طور اتفاق نمی افتد.
او ادامه داد: ما در برخورد با غرب که از دوره صفویه شروع می شود با مسائل دیگری آشنا می شویم که کم کم در ما اثر می گذارد. در دوره قاجار و عهد صفویه در جنگ هایی که با عثمانی و روسیه پیدا می کنند، قدرت نظامی آنها، ایران را وادار می کند که به غرب نگاه کنند و از آن چیزهایی یاد بگیرند. ناپلئون به صفویه کمک می کند تا مقابل عثمانی ها توپ داشته باشند زیرا عثمانی برای اروپا خطرناک بود. عباس میرزا و پادشاهان دیگر در دوران قاجار نیز به اروپا سفر می کنند و برخورد با غرب در یک لایه نازک از هنر ایران اتفاق می افتد.

تمام هنر ما انعکاس و حاصل برخورد لایه نازک ایران با غرب بود

مثقالی اضافه کرد: بنابرای هنری که شکل می گیرد در یک لایه مختصر با غرب صورت می گیرد. تمام هنر ما انعکاس و حاصل برخورد لایه نازک ایران با غرب بود و هیچگاه منعکس کننده و حاصل تغییرات اجتماعی عمیق، اقتصاد جدید  و مدرن شدن کلیت جامعه نبوده است. البته انعکاس غرب در هنر مدرن تنها مسئله ما نیست و حاصل تمام کشورهای مشابه ماست که  روش هایی برای زندگی داشتند اما کاربردشان را  از دست می دهند و مجبورند قرض کنند.
این هنرمند با بیان اینکه آنچه به ذهن من رسید، این بود که چقدر از این هنر متعلق به ماست؟ اظهار کرد: ونگوگ از دهقانان نقاشی می کرد و از حساسیت شخصی نسبت به محیط کارش استفاده می کرد.
به گزارش ایسنا، جریان های نوگرا در هنرهای تجسمی ایران با حضور سه نسل فکری غلامحسین نامی، فرشید مثقالی، به عنوان نسل گذشته، بهرام کلهرنیا به عنوان نسل میانی و سیامک دل‌زنده و امیر سقراطی به عنوان نسل جوان بررسی شد.
بهرام کلهرنیا نیز به تاریخ هنر در دوره قاجار و صفویه اشاره محدودی کرد. همچنین سیامک دل زنده یک دوره تاریخی را به عنوان دوره مدرنیستی که در ایران هژمونی داشته است، دید و به سه دهه محدود کرد و درباره آن توضیح داد. امیر سقراطی نیز از دید یک نقاش و پژوهشگر درباره اینکه در یک سده گذشته که ما در آن زندگی کرده ایم، تاریخ شفاهی هنر را ننوشته ایم صحبت کرد.
منبع: ایسنا
نظرات شما