رویداد۲۴ علی کربلایی در سایت فرهنگستان فوتبال نوشت :به نظر میرسد که صداوسیما هر روز بیش از پیش به سمت هیچ انگاشتن مخاطب پیش میرود. نحوه پخش بازیهای آسیایی توهینی آشکار به مخاطبان تلویزیون بود و متاسفانه همچنان مردم چارهای جز تماشای تنها رسانه تصویری کشور ندارند. شبکه ورزش روز گذشته گزارشی خیابانی پخش کرد از رضایت مردم از نحوه پوشش بازیهای آسیایی. ای کاش حداقل سکوت میکردند. ایکاش از «خوب»، «عالی» و «رضایتبخش» بودن این نحوه پخش بازیها صحبت نمیکردند. دقایقی بعد از پخش این گزارش، مجری برنامه بینندگان را دعوت کرد تا نظارهگر مسابقه حساس ردهبندی واترپلو باشند. وقتی تصویر به سالن رفت متوجه شدیم که قرار است بازی را از طریق موبایل یکی از خبرنگاران خوش شانس صداوسیما ببینیم که تا دیروز گیر ماموران امنیتی مسابقات نیفتاده بود. فیلمبرداری از روی سکوهای ورزشگاه و پخش آن از طریق تلویزیون یک کار غیر اخلاقی محسوب میشود و ماموران امنیتی مسابقات هم با این نوع کارها برخورد میکنند. چند ثانیه بعد از شروع گزارش یک مامور در حالی که قطعا خودش هم باورش نمیشد تصویرش در حال پخش از رسانه ملی ایران باشد دوربین موبایل خبرنگار شبکه ورزش را گرفت و ما دوباره چهره مجری شبکه ورزش را دیدیم که با خونسردی گفت حالا که نمیشود این مسابقه را پخش کرد، برویم سراغ بازی فینال پینگپنگ بین دو چینی!
صداوسیما که طبق قوانین جدید قرار است ناظر بر تولید محتوای تمام رسانههای تصویری اینترنتی هم باشد، کوچکترین نشانی از یک رسانه حرفهای ندارد. سازمانی عریض و طویل که بودجهای چند صد میلیارد تومانی دارد و علاوه بر بودجه فوقالعادهاش، به دلیل اینکه رقیبی برای خود نمیبیند، یک درآمد هنگفت چند صد میلیاردی هم از تبلیغات دارد. معلوم نیست آن بودجه و این درآمد خرج چه چیزی میشود که برای خرید پخش هیچ یک از مسابقات ورزشی پولی نمیماند؟
آبروی رسانه ملی تمام و کمال در این مسابقات رفت. آنها حتی اقدامی برای تهیه آیدی کارت «رسانه تصویری» یا «رسانه شنیداری» نکرده بودند و متاسفانه خانم علاقهمند از مجریان و گزارشگران رادیو ورزش توسط پلیس حین گزارش یکی از بازیها دستگیر شد. بازیهای آسیایی بهصورت همزمان از دو شبکه تلویزیونی ورزش و سه سیما و همچنین رادیو ورزش پخش میشد. هر سه کانال دارای اسپانسر جداگانه بودند و در زمان پخش غیرقانونی بازیها، مدام تکرار میکردند که فلان عدد را به فلان سامانه ارسال کنید. در زمان بازیهای مهم هم که تبلیغات آنقدر ادامه پیدا میکرد که ما معمولا ابتدای مسابقات را از دست میدادیم. شورای نظارت بر صداوسیما باید به این مساله ورود کند و از مدیران رسانه ملی بپرسد که این پولها خرج چه میشوند؟ بودجه خرج چه چیزی میشود که اینطور آبروی رسانه ملی رفته است؟
مردم بهعنوان مصرفکنندگان اجباری این خوراک، به چه نهادی میتوانند شکایت برند؟ سازمان حمایت از مصرفکنندگان آیا میتواند به این مساله ورود کند؟ مجلس شورای اسلامی؟ وزارت فرهنگ و ارشاد؟ قوه قضاییه؟ صداوسیما دقیقا باید به چه نهادی پاسخگو باشد؟ وزارت ورزش چرا از آبروی ورزش ایران دفاع نمیکند؟ ورزشکاران تلاش میکنند تا دیده شوند، اما صداوسیما حداقل نصف مسابقات ورزشکارانی که مدال طلا کسب کردند را برای ما را پخش زنده نکرد. تعدادی خبرنگار موبایل به دست به اینور و آنور سالنها میرفتند و سعیشان این بود به دور از چشم مسوولان امنیتی مصاحبههایی با قهرمانان ایرانی و روسای فدراسیونها داشته باشند. آنها هم بدون اینکه بپرسند چرا دوربین و صدابرداری وجود ندارد، هندزفری خبرنگار را میگرفتند و در گوششان میکردند تا به سوالات کارشناسان حاضر در استودیو پاسخ بدهند. هندزفری خبرنگاران شبکه ورزش طی این چند روز مسابقات آسیایی، حداقل در گوش صد نفر فرو رفت و امیدواریم مشکل بهداشتی برای کسی پیش نیامده باشد!
مساله آزاردهنده مهم دیگر کارشناسان و گزارشگران ضعیف و بدون دانش کافی مسابقات بود. گویی وظیفه آنها تنها این بود که روی شکستهای کاروان ایران سرپوش بگذارند. از هیچ رییس فدراسیونی پرسیده نشد که چرا کاروان شما در این بازیها مدالآوری نکرد. از هیچ رییسی نپرسیدند که چرا ورزش ایران نسبت به دوره قبل افت کرده و با وجود افزایش تعداد مدالها، ما تقریبا روی روند قبلی حرکت کردیم و حتی مدالهای کمتری به دست آوردیم؟ مشخص نیست چرا از هیچ رییس فدراسیونی نپرسیدند که آقای فلانی! شما پیش از شروع مسابقات قول داده بودید که بهمان قدر مدال میگیریم، مدالهایتان کو؟ پرسشگری در شبکه ورزش معنایی ندارد. هیچوقت نداشته. از بدو تاسیس این کانال، فدراسیونها فرصت رپرتاژ داشتهاند و هیچوقت هیچ فدراسیونی زیر سوال نرفته است. گزارشگران و کارشناسان حتی گاهی برای سرپوش گذاشتن روی ناکامیهای ورزش ایران، موفقیتهای ورزش چین را به جمعیتشان ربط میدادند، موفقیت ژاپن را به پیشرفتشان در تکنولوژی، موفقیت کرهجنوبی را به فلان چیز و موفقیت اندونزی را صرفا به میزبان بودن و رشته بومیشان. اما هیچکدام نگفتند که ازبکستان چرا از ما پیشی گرفت؟ آنها که دیگر ورزش بومی، جمعیت میلیاردی، تکنولوژی پیشرفته و… نداشتند. از نظر کارشناسان شبکه ورزش موفقیت میتواند هر دلیلی داشته باشد غیر از مدیریت صحیح. اگر به جمعیت است که کشور خودمان شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان است، چرا هیچوقت بین شانزده کشور اول المپیک تابستانی نبودهایم؟ اگر به پیشرفت تکنولوژی است که هر روز در اخبار اعلام میشود ما رتبه اول و دوم تولید علم را داریم، چرا این علم هیچوقت عملی نمیشود؟ اگر به میزبانی است چرا برای کسب آن تلاش نمیکنیم؟ مجریهای تلویزیون خودشان هم میدانند دست و پای بیهوده میزنند، چراکه دیگر حنای شبکه ورزش در توجیه ناکامیها برای مردم رنگی ندارد.
اگر صداوسیما این بازیها را پوشش نمیداد، انتقادات کمتری متوجه این سازمان میشد تا این نحوه پوشش مسابقات. مدیران این سازمان باید با دلیل و مدرک بگویند که چرا این بازیها حق پخشش خریداری نشد تا این افتضاح رخ بدهد. کی قرار است این سازمان یاد بگیرد هر چیزی ارزشی دارد و باید بهای آن را پرداخت کند. همانطور که خودش برای تبلیغات تعرفه تعیین میکند، هر رویدادی هم قیمت و ارزشی دارد. ایکاش حداقل روابط عمومی این سازمان با انتشار بیانیهای در رسانهها، از مردم بابت کیفیت پایین پخش بازیهای آسیایی عذرخواهی کند. ای کاش این انتقادات باعث شود که مجریها و کارشناسان متخصص وارد این سازمان شوند.