رویداد۲۴ روزهای سختی بر ملت ایران می گذرد؛ ارزش پول شان در کمتر از 6 ماه به یک پنجم رسیده است. قیمت ها سر به فلک زده اند و قدرت خرید مردم روز به روز کاهش می یابد تا تعداد کسانی که شرمنده خانواده هایشان می شوند افزایش یابد، افرادی که کارشان را از دست داده اند، پر شمار و بیشتر می شود، اضطراب و نگرانی از آینده به یک پدیده عمومی تبدیل شده است و ... .
فشارهای اقتصادی خارجی علیه ایران نیز که در دوران اجرای برجام به رو کاهش بود، مجدداً تشدید شده و عملاً یک جنگ اقتصادی علیه ایران شکل گرفته است. مجموعه دستگاه های حکومتی نیز در این ماجرا نتوانسته اند به وظایف خود عمل کنند و این، بر نگرانی مردم می افزاید.
در این شرایط می توان این گونه رفتار کرد: مردم به فروشگاه ها حمله کنند و هر چه می توانند بخرند و در خانه انبار کنند، تولید کنندگان از کیفیت و کمیت محصولات شان بکاهند و قیمت ها را بالا ببرند، تجار احتکار کنند و ... .
اما نتیجه این رفتار جمعی چه خواهد بود؟ آیا جز این که مشکلات موجود را تشدید کند، ثمری خواهد داشت؟ صاحب یک سوپر مارکت می گفت که از کالایی خاص در طول یک سال 4 کارتن می فروخت ولی در طول یک هفته اخیر، 40 کارتن را فروخته است! رفتاری این چنین از مصرف کننده در شرایط عادی اقتصادی هم بازار مختل می کند چه برسد به بازار کشوری تحت تحریم که اقتصادش نیز از مشکلات متعددی رنج می برد.
بله؛ همه توضیحات مردم درست! اوضاع خراب است، دولت بی تدبیری می کند، نهادهای دیگر نیز هیچ کدام به درستی به وظایف شان عمل نمی کنند و مردم احساس تنهایی می کنند.
اما قرار نیست به دست خودمان اوضاع بد را بدتر کنیم، قرار نیست مردم به مردم آسیب بزنند، قرار نیست بلایی که دشمن می خواهد بر سرمان بیاورد، خودمان بر سر همدیگر بیاوریم و معیشت همدیگر را نابود کنیم.
ما یک ملت هستیم، هموطنان هم، همشهریان هم، هم محله ای هم و بستگان و اعضای خانواده هم؛ چشمان مان توی چشمان یکدیگر است و حق سلام و حق نمک بر گردن هم داریم. ما انسان هستیم و نه گرگ یکدیگر.
این روزهای سخت، دیر یا زود خواهد گذشت، هیچ ناملایمتی دائمی نیست؛ آنچه می ماند خاطره و سندی از رفتارهای امروز ماست.
این که حکومت چه باید بکند، امری است جدای از موضوع این نوشتار و صد البته که گویا اراده یا توانی هم برای بهبود اوضاع ندارد. اما ندانم کاری ها، کم کاری ها و کج کاری های مسؤولان، چیزی از مسؤولیت شهروندان نمی کاهد. اگر ما نیز غیرمسؤولانه عمل کنیم، چه تفاوتی با مقامات کج رفتار داریم؟ آیا درمان زخم، نمک پاشیدن بر آن است یا مرهم نهادن؟
اما رفتار انسانی، شرافتمندانه و ملی چیست؟ چه کنیم که گرگ هم نشویم و از این روزهای سخت با سربلندی بیرون بیاییم؟
- به اندازه نیاز خرید کنیم. به فکر کسی که بعد از ما به مغازه می آید و دست خالی برمی گردد هم باشیم. این شرط انسانیت نیست که چون توان مالی داریم، خانه مان را پر از انواع کالاها کنیم و پدری برای تهیه یک پوشک یا یک دارو برای کودکش آواره این مغازه و آن داروخانه شود.
- اگر تولید کننده، تاجر یا مغازه دار هستیم، در ارائه کالاهایمان به بازار رفتاری انسانی داشه باشیم. این شرط مروت نیست که مردم نیازمند باشند و ما برای سود بیشتر، مایحتاج آنها را در انبار نگه داریم. چرخ زندگی، بدون احتکار و ستم به مردم نیز خواهد چرخید و البته محترمان تر و حلال تر.
- اگر تولید کننده هستیم، بکوشیم تا حد امکان مراقب قیمت ها باشیم. تولید کننده ها در ایران البته زیر بار انواع فشارها و تنگناها هستند و بسیاری شان به معنای واقعی کلمه مظلومان اقتصاد ایران هستند؛ لذا ضمن درک اوضاع نابسامان تولید و تولیدکنندگان، انتظار می رود در این شرایط سخت نیز کنار مردم باشند و تا جایی که ممکن است از افزایش قیمت ها خودداری کنند. البته که می دانیم هزینه تولید بالا رفته است و آنها مجبور به افزایش قیمت اند ولی همان طور که نوشتیم، تا حد امکان مردم را رعایت کنند.
- کارفرماها تا جایی که واقعا برایشان مقدور است، از اخراج نیرو خودداری کنند؛ به این فکر کنند که نیروی اخراج شده در این وضعیت نابسامان اشتغال چه باید بکند و چگونه خانواده اش را اداره کند. انواع روش های مدیریتی را می توان انجام داد تا اخراج ها به حداقل ممکن برسد. مثلا می توان در برخی هزینه ها مانند درصد اندکی از اضافه کاری ها صرفه جویی کرد و در عوض مانع اخراج فرد یا افرادی از مجموعه شد تا این دوره بگذرد.
- فشار اقتصادی، لاجرم بر روان مردم نیز اثرگذار است و آنها را درگیر انواع تنش ها می کند. در کوچه، خیابان، اتوبوس، تاکسی، بازار، محل کار و ... هوای هم را داشته باشیم. اگر کسی صدایش را بلند کرد ما نیز متقابلا چنین نکنیم و با درک شرایط نامساعدی که این روزها وجود دارد، کوتاه بیاییم. با همدیگر مهربان تر باشیم. روزهایی که حال خوشی داریم بکوشیم این حال خود را به دیگران نیز تسری دهیم.
- اعضای خانواده، نقش مهمی در ایجاد آرامش برای کسی که نان آور خانه است دارند. مرد، زن یا فرزندی که از صبح تا شب در بیرون از محیط خانه و در میان انواع مشکلات و مصائب روز، کار می کند و با تن و روانی خسته به خانه برمی گردد، نیازمند حمایت های روحی و عاطفی بیشتری در خانه است. خانواده ها وضعیت نابهنجار امروز را بیشتر درک کنند. نان آوران خانه نیز بیشتر حواس شان باشد که تنش های بیرون از خانه را به داخل خانه نبرند.
- یادمان باشد اگر اوضاع خراب است، اگر گرانی هست، اگر تورم هست و ... برای همه هست و جز عده اندکی، همه در فشار و مضیقه اند. این که یادمان باشد این سختی ها تنها برای ما نیست و همه درگیر مشکلاتی مشابه ما هستند، تحمل مشکلات را آسان تر می کند و حس در کنار هم بودن را تقویت می کند.
تا کی باید بگوییم مردم در ژاپن و آلمان و این گوشه و آن گوشه جهان در دوران سختی چگونه رفتار کردند و در نتیجه آن پیش رفتند؟ اینک نوبت خودمان است که رفتارهای عقلانی و متمدنانه داشته باشیم.
روزهای سخت و بسیار بسیار سخت تر از این در این کشور وجود داشته اند ولی همه شان سپری شده اند؛ این روزها نیز عمر اندکی خواهند داشت. هر کدام از ما بکوشیم به منزله یک "انسان" و "اشرف مخلوقات" از این روزها با سربلندی و افتخار بیرون بیاییم.