اوایل سال 74 چند ماهی از درگذشت نابهنگام و باورنکردنی فرزند گرانقدر امام، حاج سید احمد آقا گذشته بود که تالار علامه امینی دانشگاه تهران میزبان فرزند ایشان سید حسن آقا بود. به رسم علاقه دوران دانشجویی به تالار علامه سری زدم. تالار مملو از جمعیت بود. از انتهای سالن نگاهی به تریبون انداختم. سید جوان و خوش سیمایی مشغول سخنرانی بود. شمرده و دقیق و با تانی صحبت می کرد و از عظمت امام و انقلاب اسلامی و ضرورت صیانت از آن می گفت. ادبیات استواری داشت و سخنانش امیدبخش و دلنشین بود. بعدها به مناسبت فعالیت هایی که در جهاد دانشگاهی و ایسنا داشتم توفیق دیدار و حضور در محضر باصفای ایشان و بسیاری از بزرگان دیگر را یافتم و بهره های فراوان بردم و روز به روز باورم بر این نکته که انقلاب ما در هیچ عرصه ای، انقلابی عقیم نیست و در ذات خود ذخائر معرفتی بزرگی را نهان ساخته و در روز نیاز به عرصه خواهد آورد بیشتر و بیشتر شد. انقلاب ما از بعد معرفتی به ارزش هایی بنیادین و زوال ناپذیر استوار است اما مانند همه انقلاب های معرفتی نیازمند دقت در ترجمان است و تنها قلوب مومن و اذهان هوشمند و اهل اجتهاد و خلاقیت و آگاه به زمان می توانند در طی دوران با حفظ اصالت از ترجمان ایستا و متحجرانه و هم از افتادن به وادی وادادگی دور باشند. وگرنه انقلاب ما بزرگتر از اصل اسلام عزیز نیست که گرفتار ترجمان ناسازگار مدعیان دروغین شده و همچنان در رنج و تعب آن می سوزد.
در این میانه شخصیت هایی که می خواهند پاسداران اندیشه و پیشقراولان اجتهاد و منشاء تاثیر در جامعه خود باشند و چشم امید مردم به آنان است باید خصوصیاتی ویژه را در خود نهادینه کرده و به منصه ظهور برسانند. الگوی فکری، رفتاری، اجتماعی و اخلاقی و احساسی که از خود بروز می دهند باید کامل و از اصالت قابل تمایزی برخوردار باشد. جامعه ما اندیشه ها و شخصیت های غیراصیل و تقلیدی را در طی دوران تجربه کرده که نتیجه ای جز فروریختن بنیان ها و بر باد دادن امیدها و انتظارات به بار نیاورده است و البته همواره بزرگانی نیز بوده اند که همت آنان متوجه دوام و بقا و صیانت از اصالت ها بوده و البته چه بسیار خون دل خورده اند و چه کمتر فرصت حضور و ایفای نقش یافته اند. امام عظیم الشان انقلاب نیز بکرات هم از خون دلهایی که خود به جان عزیزش خریده بود و هم از نگرانی خود نسبت به این جماعت های نامحرم و نااهل، سخن به میان آورده بود.
نگاهی به آنچه در عرصه فکری و سیاسی و اجتماعی و حیات اقتصادی کشور عزیز ما می گذرد در کنار دستاوردها، نگرانی های عمده ای را نیز دامن می زند. چه بسا بالا گرفتن همین نگرانی ها نسبت به جولان نااهلان و نامحرمان است که بسیار از گوشه نشینان و دوری گزینان عرصه سیاست را به تکاپو واداشته تا به رغم همه آسیب ها و طعنه های احتمالی، صرفا جهت ادای تکلیف و نگران از اصل نظام، برای ایفای نقش تاریخی خود به صحنه آیند.
تجربه تلخ صدر اسلام در مواجهه با اهل بیت پیامبر (ص) و تجربه انقلاب های معاصر در فرزندخوارگی، این رویه نامبارک تکراری و تجربه ناگفتنی سالهای اخیر، مرا وامی داشت که جدا موافق حضور سید حسن خمینی در انتخابات پیش رو نباشم. شخصا او را سرمایه ای برای آینده می پنداشتم که باید ذخیره بماند و عافیت طلبانه که نه، هوشمندانه، در معرض زخم تیغ آن دسته مخالفان بی ترحم و بی تقوا قرار نگیرد. اما او بر اساس مبانی خود و لابد مشورت با بزرگان، تصمیم دیگری گرفته است و مردان بزرگ در همین آزمون ها و تصمیم های بزرگ شناخته می شوند و آنان که خطر می کنند و پا به میدان می گذارند امکان خواهند یافت تا راه های نرفته را بگشایند.
اصالت و تمایز سید حسن
وقتی سخن از افراد به میان می آید برای کسی که محضر سیدحسن را هم درک نکرده، آنچه طی سالیان حیات سیاسی و اجتماعی سید حسن خمینی بروز و ظهور یافته، جوهر وجودی اوست که از نظر فکری، رفتاری، اجتماعی و اخلاقی و احساسی دارای وزنی بایسته است و علاقمندان ایشان را با اصالتی حقیقی و برگرفته از نسل خمینی مواجه می سازد، و نه شخصیتی جعلی و تبلیغاتی و قدرت ساخته. عموم کسانی که با این نواده امام ملاقات کرده اند احساس بسیار مثبت و روشنی داشته و در این برداشت درباره وی با نگارنده مشترکند. دلیل این امر نیز در ویژگی های شخصیتی و سلوک سیاسی او نهفته است. نکته کلیدی در چنین سلوکی آن است که سیدحسن خود را بی نیاز از شنیدن نمی بیند. او نیک به مطلق گرایی ساحت قدرت واقف است و می داند که در مدت کوتاهی، بسیاری از صاحبان قدرت تنها صدای مدیحه سرایان و مجیز گویان را می شنوند. برای مقابله با این آسیب باید درها را گشوده نگه داشت تا صداهای متفاوت را شنید، حلقه های کوچک دوستی و محافل بسته سیاسی را شکست تا دردهای بزرگتر را لمس کرد. به همین دلیل مشخص است که سید حسن تلاش کرده با همه جریانات اصیل و شخصیت های موجه عرصه های مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی نشست و برخاست داشته باشد و خود را اسیر قضاوت های حذفی نکند. او به خوبی می داند که برای تمامی کسانی که می خواهند در عرصه های اجتماعی و سیاسی گام های موثر بردارند، خوب شنیدن نیازی کتمان ناپذیر است و تنها راه جبرانِ کاستیِ عدم ارتباط حقیقی با مردم است. علاوه بر آن این ارتباطات گسترده نیز باعث شده است که او به تجربه درک کند که با نسلی مواجه است که باید سخنانشان و ادبیاتشان را به خوبی شناخت و به جای مرید پروری در جستجوی کسانی باشد که با شناخت و انتخاب همراهی و همدلی را بر می گزینند. نکته دیگر آن است که خضوع اخلاقی، بلند نظری، و بینش سیاسی به همراه تجربه بی نظیر حضور در محیط و فضای زندگانی امام خمینی و به ویژه تداوم این خصوصیات او را متمایزتر می سازد.
آنچه سید حسن را بیشتر متمایز می کند تنها آشنایی با حوزه سیاست و حضور مستمر در این حوزه و تعامل مستمر با مردم و نخبگان نیست، بلکه در کنار آن تسلط به علوم حوزوی و استعداد درخور تحسین در این زمینه باعث شده است تا سید حسن خمینی در نظامی که دو استوانه اساسی آن «جمهوریت» و «اسلامیت» است، دانش و تجربه لازم را در هر دو زمینه به دست بیاورد. به یاد می آورم که حضرت آیت الله سید علی محقق داماد که از استوانه های حوزه علوم دینی و سرمایه های کم نظیر حوزه علمیه قم هستند برای آینده علمی سید حسن ابراز امید بسیار می کردند و بیان می داشتند که سید حسن از جمله بهترین و مستعدترین شاگردان دوره درس خارج ایشان بوده اند. مشابه چنین سخنانی را دیگر علما و شخصیت های تراز بالای حوزه نیز به استمرار گفته اند. علاوه بر آن سیدحسن سالهاست خود مشغول تدریس دوره خارج است و کلاس های او یکی از کلاس های پررونق حوزه است. ترکیب حوزه و جامعه، تسلط به حوزه دین و سیاست و نگرش خاص وی به سیاست، و شناخت از آسیب های قدرت باعث می شود تا با شکل گیری شخصیتی متمایز بتواند پیام آور آینده ای روشن باشد. به نظر می رسد ما در آینده، در عرصه های مهم تصمیم سازی و تصمیم گیری، نیازمند اشخاصی هستیم که در حقیقت شخصیت هایی چندوجهی باشند و در هیچ وجهی ایستا نمانند و با رویکردی پیشرو، تلفیقی از خصوصیات مبتنی بر اجتهاد زمان و مکان را در خود مستقر سازند و سید حسن خمینی نشان داده است که توانمندی آن را دارد که شخصیتی چند بعدی از خود بروز داده و جهات مختلف را در خود مستقر سازد.
و البته در شرایط فعلی جامعه ما که متاسفانه از یک سو به شدت گرفتار غلو و بت سازی و از سوی دیگر گرفتار تخطئه و وهن و تخریب است، یادآور می شود که همگان در معرض خطر هستند و سیدحسن خمینی نیز علیرغم این توانمندی ها، به دلیل خطیر بودن انتساب به امام خمینی، بیشتر. از این رو، او واقف است که باید تجربه بزرگانی چون امام موسی صدر را پیش رو داشته و بر خاندان پاک خویش بیفزایند، و راه نپیموده و افق های متعالی انقلاب اسلامی را گسترش دهند. و تحقق این امید، در همه حال چه سید حسن باشد و چه عزیز دیگر، نیازمند استمرار در سماحت و شرح صدر، و انتقاد پذیری و نگاه انتقادی به عملکرد خویش است.
در هر حال، اهمیت حضور سیدحسن خمینی علاوه بر همه اینها در این نکته ظریف نهفته است که بسیاری از بزرگان انقلاب و یاران و همراهان امام، یا مظلومانه به حاشیه رفته اند و یا از نظر سنی در شرایطی هستند که به تدریج قدرت و توان تاثیر گذاری خود را از دست خواهند داد. این بدین معناست که در دهه آتی با یک تغییر و تحول گسترده در لایه های شخصیت ها و خبرگان تاثیرگذار روبرو خواهیم بود که گریز ناپذیر است. اگر جامعه و نظام بخواهد از فرایند چنین تغییر و تحولاتی به سلامت گذر کند، نیازمند حلقه های وصلی است که هم دوره های تاریخی انقلاب را تجربه کرده باشند و هم فهمی عمیق از اهداف انقلاب اسلامی که همان آزادی، عدالت و معنویت است داشته باشند. شخصیت هایی که بتوانند درک نمایند تداوم راه امام خمینی تنها با جامع نگری، اجتهاد اصیل و درکنار هم آوردن این سه عنصر اساسی ممکن است. هستند بسیاری که امروز خود را انقلابی می دانند اما ناتوانی آنها در معرفی ابعاد مختلف انقلاب بر کسی پوشیده نیست. آنان که امروز به درستی از سه شعار بنیادی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، درک درستی ندارند و به دنبال نظام های شبه کلیسایی و یا در آن سو نئولیبرال مطلق هستند. اما سید حسن که در محیط زندگانی رهبر کبیر پرورش یافته و به تفسیر های دست اول دسترسی داشته و اینک خود در بطن و محیط انقلاب اسلامی است به سهم خود می تواند یاری رساند تا سه عنصر اساسی انقلاب اسلامی در کنار هم به خوبی بنشیند، و مانعی باشد برای انحراف از آن اصول، و هم آنکه در تحولات سیاسی آینده که احتمالا توسط شخصیت های جوان انقلاب رقم خواهند خورد قطبی تاثیر گذار باشد.
این روزها ادبیات غریبی از برخی شنیده می شود که بسیار نزدیک به مدعیات جریانهای قدرت طلب صدر اسلام است. آنان برای آنکه خود را از فشار عقیدتی، اجتماعی و وجدانی نادیده انگاشتن خاندان پیامبر (ص) رها سازند، به احادیثی در منزلت صحابه روی آورده و تلاش می کردند با برجسته سازی نقش صحابه، کتمان خاندان پیامبر را برای خود و مخاطبانشان کمرنگ و موجه جلوه دهند و دیدیم که جه بر سر اسلام و مسلمین آوردند. شخصیت های بی بدیلی همچون سید حسن نصر الله، نمر النمر و زاکزاکی که باید دست و بازویشان را بوسید همه پیروان خط محمد و آل محمد (ص) و فرزندان معنوی امام خمینی اند، لیکن برجسته کردن شان آنان –که اینجانب هرگز منکر آن نیستم- با هدف تخفیف منزلت خاندان امام بی راهه رفتن است. خاندان امام بسان اهل بیت انقلابند و منا اهل البیت بودن سید حسن نصر الله و شیخ نمر النمر و زاکزاکی آنان را پشتیبان ودر کنار خاندان امام قرار می دهد نه جانشین آنان. البته چنانکه گفته شد آنچه سید حسن خمینی را متمایز می کند صرفا به دلیل شرافت وابستگی نسبی به امام نیست بلکه علاوه بر آن فضائل فردی، علمی، سیاسی و اجتماعی او است.
انقلاب فرزندان خود را می خورد؟
حضور سید حسن در کنار برادران فاضل و گرانقدرش آقایان محترم سید علی و سید یاسر، علاقمندان به خاندان امام را شور و شعف و روحی دوباره بخشید. آنان احساس می کنند دوباره می توانند نام خمینی را فریاد کنند و امید های فروخفته را با حضور در پشت سر این فرزند امام بازیابند. انتخابات با حضور سید حسن، پرچم، رنگ، نشان و عطر خمینی کبیر را گرفته است. اما این ذخیره ارزشمند که برای روزی دیگر بود، به تشخیص خود و بزرگان، و به دلیل نگرانی در باره انقلاب، حالا به صحنه آمده است. همه دلسوزان حامی و منتقد باید بدانند که سید حسن برای انقلاب ما تنها یک کاندیدای خبرگان نیست و حوزه و جامعه و سیاست در آینده به امثال ایشان نیاز وافر دارد و لذا همه باید از فروکاستن وی به منازعات رایج سیاسی و گرایش حزبی پرهیز کنند. نوع تبلیغات و حمایت و همراهی ایشان مراقبت ویژه می طلبد تا خدایی ناکرده لطمه ای وارد نشود. از این رو اعلام اینکه مستقل به صحنه آمده اند تدبیر مناسب و دقیقی بوده است. در این حال برخی که علاقه ای به خاندان امام ندارند از حضور او غافلگیر شده اند و با ادبیاتی تاسف برانگیز، زبان ناسزا و تیر زهرآگین خود را نشانه رفته اند که باید به هوش بود
اگر انقلاب فرانسه و تصفیه حساب های پس از آن انقلاب هم نبود و جمله مشهور "انقلاب فرزندان خود را می خورد" بر زبان نیامده بود، باز تجربه پس از پیامبر اکرم (ص) تا محراب خونبار علی (ع) و جام زهر حسن (ع) و عاشورای حسین (ع) و آنچه بر ائمه گرانقدر ما پیاپی گذشت، کافی بود که بدانیم غفلت چه بر سر انقلاب ها و صاحبان و پیروان حقیقی آن خواهد آورد. امام خمینی مردم ما را از مردمان صدر اسلام بهتر و باوفاتر معرفی کردند، اما عناصر و اصحاب نزدیک به مراکز حکومت و قدرت را از بی وفایی و خیانت مستثنا نکردند بلکه پیوسته هشدار دادند که الله الله از اطرافیانی که با چهره صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است فاجعه ببار آورند و بر چهره اسلام و انقلاب سیلی بزنند. نگاهی به دامنه سیاست های حذفی دهه های اخیر که کشور و ملت را از بزرگان بسیاری محروم ساخت و تلاش نامقدسی که برای ملکوک و متهم ساختن یک طیف اصیل سیاسی و فکری در کشور به انجام رسید از یک سو، و گستردگی قدرت طلبی و فساد از سوی دیگر، به همراه رونق فرصت طلبی و تملق و افراط، همه ما را به بیداری و دقت فرا می خواند تا مراقب باشیم تا عده ای با ادعا و چهره اسلامی و سوپرانقلابی، انقلاب ما را از نیروهای اصیل و دلسوز خود محروم نسازند و کار را به جایی نرسانند که خدایی ناکرده، در سکوت همراه با رضایت برخی دستگاه های مسوول مزور ریاکار، با ادبیات زشت و بی معرفت رسانه های مصون از حسابرسی شان بر چهره بزرگان انقلاب و یا خاندان و اصحاب امام چنگال کشیده و سیلی بزنند و ما نظاره گر و ساکت باشیم. کما اینکه در سالهای گذشته چندین بار برای این نیت شوم خود خیز برداشتند و متاسفانه در مواردی نیز موفق شدند.
سخن من درباره منتقدان دلسوز و حتی نه چندان دلسوز نیست که انتقاد موهبت الهی و ضرورت است. سخن از برخی کسانی است که خود یا تفکرشان در نزد امام قرب و منزلتی نداشته و مورد تخطئه امام بوده اند و انتقام آن روز را امروز از مقربان ایشان می گیرند و مهمتر کسانی که بسان جریانات تکفیری همه را جز خود بی دین و خائن و منافق خطاب می کنند و معلوم نیست این مشروعیت را از کجا آورده اند که ترازوی دین و ایمان و تعلق خاطر دیگران به اسلام و انقلاب باشند و چه استبعادی دارد که خودشان همان کسانی باشند که امام نسبت به چهره صد در صد اسلامی و انقلابیشان هشدار داد و گویا تا تمام دلسوزان نسل اول و دوم انقلاب و نظام را قیمه قیمه نکنند دست بردار نخواهند بود. براستی مگر در قدرت بودن ملاک مشروعیت برای ایراد چنین اتهامات ناروا و سنگینی است؟
اهمیت خبرگان از منظر امام خمینی
چنانچه پیشتر تاکید شد، قطعا اگر شرایط زمانی و اهمیت خبرگان و نقش بنیادی این مجلس در دوام و بقای نظام جمهوری اسلامی مد نظر قرار نمی گرفت بسیار بعید بود که بزرگان دلسوز امت چنین به صحنه بیایند. حضور سید حسن در انتخابات خبرگان رهبری نیز ناشی از همین اهمیت است. در اهمیت خبرگان همین بس که امام خمینی یکی از جدی ترین و شدیدترین هشدارهایشان را برای آینده در ارتباط با همین مجلس و انتخاب نهایی آن یعنی رهبران آینده بیان می دارند. ایشان می فرمایند:
"مجلس خبرگان تقویت رهبری است. .... باید همه وارد بشوند. این یک تکلیف است. حفظ اسلام یک تکلیف شرعی است برای همۀ ما. حفظ مملکت توحیدی یک تکلیفی است برای همۀ قشرهای ملت ... مجلس خبرگان تکلیف است برای همه ....آن که لایق است برود و اسمنویسی کند و ملت به آنها رأی بدهند. در هر صورت، چنانچه ما همه مان در صحنه نباشیم و همه به فکر این نباشیم که این کشور را از شرّ مفسدان نجات بدهیم، اگر به فکر نباشیم ـ خدای نخواسته ـ اگر در وضع حاضر هم خیلی تأثیر نکند، در وضع آیندۀ ملت باز تأثیر میکند و ـ خدای نخواسته ـ دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص میکند که بر صغیر و کبیر ما رحم نکنند".
در توصیه ای دیگر بیان داشته اند:
.... لازم دانستم که نکتۀ مهمی را به عرض ملت شریف برسانم، و آن اهمیت ویژه ای است که این مجلس دارا می باشد. واضح است که حکومت به جمیع شئون آن و ارگانهایی که دارد، تا از قِبَل شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی شرعیت پیدا نکند، اکثر کارهای مربوط به قوۀ مقننه و قضاییه و اجراییه بدون مجوز شرعی خواهد بود، و دست ارگانها که باید به واسطۀ شرعیت آن باز باشد بسته میشود، و اگر بدون شرعیت الهی کارها را انجام دهند، دولت به جمیع شئونه، طاغوتی و محرّم خواهد بود. و لهذا تعیین خبرگان و فقیه شناسان از تکالیف بزرگ الهی است و هیچ کس را عذری در مقابل اسلام و پیشگاه خداوند قهار نخواهد بود، و من تکلیف خود را در این موضوع ادا نمودم. ...و لازم است مطلبی را که گاهی شنیده می شود که برای تبلیغات انتخاباتی بعضی از کاندیداها ـ خدای نخواسته ـ بعضی دیگر را تضعیف یا توهین می کنند، در رابطه با آن تذکر دهم که، امروز این نحو مخالفتها خصوصاً از چنین کاندیداهایی، برای اسلام و جمهوری اسلامی فاجعه آمیز است. اگر فرضاً کسی در دیگری مناقشه دارد، ابراز آن و اظهار در بین مردم هیچ مجوزی ندارد، و حیثیت و آبروی مؤمن در اسلام از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است، و هتک مؤمن، چه رسد به مؤمن عالِم، از بزرگترین گناهان است و موجب سلب عدالت است. امید است انشاءاللّه چنین مطلبی نباشد، و اگر غفلتاً اتفاق افتاده است تکرار نشود. ...".
و در جایی دیگر با تاکید بر اینکه بزرگترین نقش را خبرگان در انتخاب رهبری دارد در رابطه با انتخاب مجلس خبرگان یعنی رهبری می فرمایند:
« بالاترین انحراف، که منجر به انحراف تمام ارگانها میشود، انحراف رهبری است، که امروز شما نقش اول آن را دارید .....لازم است به رهبر محترم آتیه، یا شورای رهبری، تذکری برادرانه و مخلصانه بدهم: رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلامِ بزرگ چیزی نیست که خودبخود ارزش داشته باشد، و انسان را خدای نخواسته به غرور و بزرگ اندیشیِ خود وادارد. آن همان است که مولای ما، علی بن ابیطالب، دربارۀ آن گوشزد فرموده است. اساساً انبیاء خدا ـ صلواة اللّه و سلامه علیهم ـ مبعوث شدند برای خدمت به بندگان خدا، خدمت های معنوی و ارشادی و اخراج بشر از ظلمات به نور، و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامۀ عدل، عدل فردی و اجتماعی. شما که خود را پیروان اصحاب وحی و اولیاء عظیم الشأن می دانید و بحمداللّه هستید، خود را جز خدمتگزار به ملتهای ستمدیده ندانید. و باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته اند، و با اشخاص منحرفِ نفوذی در بیوت شما، با چهره های صد درصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. اللّه، اللّه، در انتخاب اصحاب خود. اللّه، اللّه، در تعجیل تصمیم گیری، خصوصاً در امور مهمه. و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید، و اقرار به خطا کنید؛ که آن کمال انسانی است، و توجیه و پافشاری درامر خطا نقص، و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید، و جانب احتیاط را مراعات نمایید.»
بزرگمردا که امام بود و به بصیرت الهی و تیزبینی سیاسی، مهمترین مخاطرات آینده جمهوری اسلامی را پیش بینی می کرد.
جماران