رویداد 24: صداوسیما پس از یک 24 ساعت طوفانی هم با تهیهکننده بهترین برنامه تولیدیاش به مشکل خورده، هم مقابل دولت قرار گرفته و هم باید پاسخگوی مردمی باشد که فارغ از جناحبندیهای سیاسی تصمیم داشتهاند با مصاحبه فوتبالی دکتر ظریف یلدای خوبی را پشت سر بگذارند. شاید بد نباشد اتفاقات رخ داده در مورد مصاحبه دکتر ظریف و عادل فردوسیپور را مرور کنیم؛ اتفاقاتی که به شکستهای متوالی صداوسیما منجر شده است.
شکست اول؛ خودزنی جام جم
عادل فردوسیپور حدود یک سال و به صورت چراغ خاموش انجام مصاحبه را پیگیری کرده و در نهایت موفق هم شده اما مدیران صداوسیما ناراحت هستند. اولین اشتباه و شکست مدیران همینجا رخ میدهد. آنها از چیزی که دارند و در راستای اهدافشان هم هست ناراحت شدهاند. آنها یک مصاحبه بسیار جذاب دارند که میتواند شب یلدای بیبرنامهشان - به استناد برنامههایی که شب یلدا روی آنتن رفت و محتوای ویژهای نداشت - را روشن کند. اما به نظر میرسد که آنها ارزش داشتهشان را نمیدانند و بیدلیل عصبانی میشوند. عصبانی از اینکه چرا این کار بدون هماهنگیشان انجام شده. آنها برای مواجهه با این اتفاق یک تصمیم میگیرند؛ تصمیمی که میتواند هم مزه سیاسی داشته باشد در مواجهه دولت و هم مزه اثبات قدرت به مجریای که هرچقدر بیشتر تلاش کند ارزش افزوده برای صداوسیما خواهد بود. تصمیم میگیرند آنچه دارند را روی آنتن نفرستند؛ یک خودزنی تمامعیار؛ یک شکست حرفهای.
شکست دوم؛ فراجناحی؟ هرگز!
صداوسیما، درست یا غلط، پیش از این به جناحی بودن متهم شده. مدیران این نهاد مدتهاست از سوی جریانهای نزدیک به دولت متهم به عملکرد جناحی شدهاند. اگر خوشبینانه نگاه کنیم و تصمیمشان را سیاسی تعبیر نکنیم، میتوانیم بگوییم که آنها مشکلی با جناحی بودن هم ندارند. عادل فردوسیپور لابد باید با مسئولان صداوسیما هماهنگ میکرده اما آیا زمانی که او مصاحبه وزیر امور خارجه را در اختیار دارد بهتر نیست که صداوسیما برای دولت و بینندگان نود احترام قائل شود؟ به نظر شما اگر تعداد قابل توجهی از مردم ایران دوست دارند مصاحبه مذکور را ببینند، آیا حق ندارند که رفتار صداوسیما را جناحی تعبیر کنند؟ مخصوصا مصاحبهای که قبل از پخش در یک روزنامه جناحی به آن تاخته شده است. آیا اینکه تصمیم صداوسیما به عقاید یک روزنامه جناحی بسیار نزدیک باشد، ملی بودن تلویزیون را زیرسوال نمیبرد؟ آیا برای مسئولان صداوسیما ملی بودن مهم است؟ آیا غیرملی بودن خود را شکست میدانند؟
شکست سوم؛ آنتن خالی خالی خالی
مصاحبه ظریف روی آنتن نمیرود اما برنامههای ویژه شب یلدایی تلویزیون قابل دفاع نیست. در بهترین برنامه تولیدی شب یلدا در شبکه یک که مثلا ایده همه داشته، علی ضیا ناتوانیاش در پیدا کردن میهمانهای خوب را به گردن برنامه نود میاندازد و حدادعادل و بهنوش بختیاری و بهنام محمودی و طالقانی میهمانهای برنامه ویژه شب یلدای شبکه 3 میشوند. مدیران صداوسیما هرچند از پنجشنبه برای اجرای تصمیمشان در حذف مصاحبه وقت داشتهاند اما آنچه دوشنبه شب از کانالهای مختلف روی آنتن میرود بیشتر به افتضاح شبیه است. صداوسیما پیش از این ثابت کرده که بدون مجریانی چون فردوسیپور و شهیدیفر اصلا چیزی برای عرضه ندارد. چه با فرصتی سه روزه چه با فرصتی دهها ساله... سومین شکست صداوسیما وقتی آغاز شد که شب یلدا بهترین برنامه تلویزیون، حتی بدون مصاحبه ظریف باز هم برنامه نود بود و البته تنها رقیبش پخش مستقیم آرسنال - منچسترسیتی. خالی خالی خالی.
شکست چهارم؛ تمامقد مقابل افکار عمومی
در روزهایی که اخبار ثبتنام نامزدهای انتخابات خبرگان و مجلس شورای اسلامی داغ است، رکود اقتصادی مردم را تحت فشار گذاشته و شایعات چند نرخی شدن بنزین و تعلیق قانون ویزای آمریکا میتواند مهترین اخبار برای پیگیری مردم باشد، اما پربینندهترین اخبار سایتهای مختلف مربوط به تصمیم جنجالی صداوسیما است. صداوسیما یا از تواناییها و ضریب نفوذ و محبوبیت برنامه نود بیخبر است یا ارزشی برای ناراحتی و خشم بینندگانش قائل نیست. در میان این همه خبر مهم، تصمیم صداوسیما تاحدی جنجالی میشود که سخنگوی وزارت امور خارجه را مجبور به واکنش میکند و حالا صداوسیما باید پاسخ افکار عمومی را بدهد که: «چرا مصاحبه وزیر امور خارجه ایران نمیتواند از شبکه ملی سوم صداوسیما مجوز پخش بگیرد؟ چون هماهنگ نشده؟ چون نامه نداشتیم؟ چون ... چی؟» و حالا سوال اصلی اینجاست که اگر نهادی در تولید و مدیریت ناتوان است، دیگر چرا دردسر درست میکند؟
شکست پنجم؛ عذربدتر از گناه
روابط عمومی صداوسیما اطلاعیهای 4 بندی صادر میکند که میشود در چهار جمله خلاصهاش کرد 1- هماهنگ نشده بود 2- اصلاً مصاحبه نمیخواستیم 3- مصاحبه با ظریف با محتوای برنامه همخوانی ندارد 4- با تهیهکننده برخورد میکنیم. در مورد بند یک چندسوال وجود دارد: «چون مصاحبه بدون هماهنگی بوده مردم حق ندارند آن را ببینند؟ یعنی چه؟ مگر شبکه 3 یک شبکه خصوصی است که مدیران نظرات خودشان را پیاده کنند؟ ظریف ممنوعالتصویر است یا ممنوع المصاحبه؟ عدم هماهنگی شما چه ربطی به مردم دارد؟» در مورد بند 2 هم سوالاتی بدون جواب است: «اینکه صداوسیمابه کدام دلیل مصاحبه را نمیخواسته؟ چون جذاب نیست؟ چون دلیلی نداشته که بخواهد؟ چون دوست نداشته؟» بند 3 که نوعی بهانهجویی به نظر میرسد اما بیایید فرض کنیم که سیدحسن خمینی هیچ وقت با همین برنامه نود مصاحبه نکرده و پخش هم نشده. در این صورت اگر آقای ظریف بخواهند در مورد فوتبال حرف بزنند صداوسیما میگوید که به شما ربطی ندارد؟ انتشار بند 4 هم که دیگر خندهدار است. وعده میدهند که رفتار تهیهکنندهشان به خاطر گرفتن مصاحبه ظریف را پیگیری میکنند؛ خسته نباشید.
بازنده بزرگ
شاید مدیران صداوسیما خود را بازنده ندانند. شاید همه این شکستها را پیروزی بدانند، شاید در شکل فعلی اداره صداوسیما نتوان انتظار بیشتری هم از مدیرانش داشت، اما میتوان عملکرد این رسانه بزرگ را با همنوعهای خصوصیاش مقایسه کرد. شاید مسیر آنها صدبار دیگر در اتفاقات مشابه همین باشد، اما میشود ادعا کرد که اگر صداوسیما خصوصی بود به خاطر دو ریال آگهی بیشتر همه دردسرها را به جان میخرید و مصاحبهای با این جذابیت را روی آنتن میفرستاد.
رسانه خصوصی حتی اگر به دلیل مشکلات عجیب و غریب توانایی پخش چنین مصاحبهای را هم نداشته باشد، میداند که برای برنامههای دیگر به مخاطبانش نیاز دارد. پس حتماً برای جلوگیری از ریزش بینندگان و احترام به مخاطبی که منتظر مصاحبه است هم که شده، از آنها عذرخواهی میکند و برایشان توضیح میدهد که عذر موجهاش چیست. رسانه خصوصی به ستارههای سیاسی هم نیاز دارد، پس برای جلب رضایت مقام سیاسی محبوب و البته حفظ شأن رسانهای خود، از وزیر امور خارجه به خاطر ناهماهنگیهای درونسازمانی عذرخواهی میکند.
رسانههای خصوصی متر و معیارهای متفاوتی دارند اما به نظر میرسد که صداوسیما چنین رفتاری را شأن خود نمیداند یا شاید اصلاً چنین رفتاری را بلد نیست. مسئولان این نهاد بهترین تولید شب یلدایشان را دور میریزند و توضیحشان این است؛ از اولش هم نمیخواستیم.