صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

جمعه ۰۶ مرداد ۱۴۰۲ - 2023 July 28
کد خبر: ۱۴۸۶۸۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۸ - ۱۰ مهر ۱۳۹۷
وزیر اسبق آموزش وپرورش:

معاونم راضی نشد ۱۰ هزارتومانی که از حقوقش کم شده بود اضافه کنم

سیدکاظم اکرمی، وزیر آموزش و پرورش در دهه ۶۰ و نماینده دور اول مجلس در مصاحبه‌ای دیدگاه خود را در باره موضوعات مختلف از جمله سبک زندگی مدیران امروز بیان کرد.
رویداد۲۴ بخشی از اظهارات او را می‌خوانید:

این روز‌ها برخی راهکار برون‌رفت از مشکلات و مصایب را بازگشت به دهه ۶۰ می‌دانند و برخی از چهره‌های سیاسی که خود نیز در این دوران از مدیران کشور بوده‌اند، معتقدند باید ارزش‌های این دهه را احیا کرد. تفسیر و تحلیل شما از این احیا و بازگشت به عنوان کسی که در این دهه در کابینه حضور داشتید و در دوره اول مجلس هم نماینده بوده‌اید، چیست؟ چرا در دهه ۹۰ راهکار ما بازگشت به عقب است؟

تربیت کسانی که در دهه ۶۰ مدیر و مسوول بودند بسیار متفاوت بود. این مدیران تربیت شده پیش از انقلاب بودند. قبل از انقلاب هم تربیت اشخاص ارادی و اختیاری بود در واقع با توجه به فضای حاکم پیش از انقلاب آن‌ها انتخاب می‌کردند به کدام سمت و سو بروند. برای نمونه با مطالعه کتاب‌ها و سخنرانی‌های شهید مطهری و مرحوم شریعتی و آثاری افرادی، چون علامه طباطبایی راه‌شان را با اراده و اختیار انتخاب می‌کردند؛ خب مسلما فضای حاکم بر کشور و این مطالعات بر بینش و کنش افراد تاثیرگذار بود. پیش از انقلاب من به همراه برخی دوستان در همدان، شهر زادگاهم جلساتی برای دانش‌آموزان داشتیم؛ در این جلسات چکیده‌ای از آثار مرحوم مطهری، شریعتی و دیگران را تبیین می‌کردیم. خب این دست از جلسات در شکل‌گیری شخصیت افراد تاثیرگذار بود. دو نفر از همین دانش‌آموزان پس از انقلاب به وزارت رسیدند؛ آقایان شریف‌زادگان، وزیر کار و دکتر اصغری، وزیر دادگستری شدند. همه این فعالیت‌ها که در شخصیت افراد تاثیرگذار بود مسلما در مدیریت آن‌ها نیز بی‌تاثیر نبود. در واقع ما با این ارزش‌ها رشد کردیم و در مناصب پس از انقلاب قرار گرفتیم.


چه تفاوتی میان مدیران و مسئولان آن دهه با مسئولان کنونی می‌بینید؟

کسانی که در دهه ۶۰ مسوولیت داشتند و مشغول کار شدند خودساخته بودند و در رفتارهای‌شان صداقت، امانت و... وجود داشت. مسوولان دهه ۶۰ دیندار و اخلاق‌مدار بودند. البته نه ۱۰۰ درصد آنها، اما اکثریت پاکدست بودند. بسیاری از آن‌ها به دنبال کسب پول و عنوان و مقام نبودند که در یک منصب حضور یابند و قصدشان خدمت بود.

یک نمونه از دوران وزارتم در آموزش و پرورش مثال بزنم. من معاونی به نام مرحوم دکتر سیدمصطفی کیایی داشتم. ایشان معاونت مالی و اداری آموزش و پرورش را برعهده داشت. کیایی در همدان ۲۴ هزار تومان حقوق می‌گرفت. در دو سال آخر کار بنده در وزارتخانه ایشان به عنوان معاون آموزش و پرورش وارد وزارتخانه شد و حقوقش به ۱۴ هزار تومان تقلیل یافت. یعنی ۱۰ هزار تومان از حقوقی که دریافت می‌کرد، کم شد. هرچه اصرار کردم که حداقل مبلغ دریافتی بیشتری برای او در نظر بگیریم، قبول نکرد و می‌گفت: این افزایش حقوق را نمی‌خواهم، چون من سرباز این انقلاب هستم. اغلب همین‌طور بودند. هیچ کدام به دنبال حق ماموریت و اضافه کار و ... نبودند. در وزارت بازرگانی هم دکتر عابدی‌جعفری وزیر بود. ایشان بسیار پاکدست و سالم بود و بسیاری از کسانی که با او کار می‌کردند نیز همین طور بودند. دهه ۶۰ مسوولان آمده بودند تا خدمت کنند و ایرانی اسلامی بسازند که بهتر از گذشته باشد. نیامده بودند خودشان را معرفی کنند و دنبال نام و نشان و ثروت نبودند.


درست است تغییرات مدیریتی بعد از دهه ۶۰ اتفاق افتاد، اما کسانی که بر سر کار آمدند، نسلی نبودند که خیلی با انقلاب فاصله داشته باشند یا فرزندان پس از انقلاب باشند. این تغییری در مدیران رخ داد به چه دلیل بود؟

نمی‌خواهم نام ببرم، اما در دوره‌ای کسانی در مورد تجمل و پول سخنرانی می‌کردند و می‌خواستند جا بیندازند که پول و قدرت مساوی نیست. بعد عده‌ای روی کار آمدند که برای‌شان همچون دهه اول انقلاب پول و تجمل ضدارزش نبود. پس از این دوران دیگر نمی‌شد به ارزش‌های دهه ۶۰ بازگشت. ما دوره‌ای داشتیم که مدیر و معاون معتقد بودند برای خدمت به مردم و کشور در منصبی حضور یافته‌اند، اما در دولت پیش از آقای روحانی ما شاهد بودیم که رییس دولت به صورت علنی به کارگزاران و وزرایش برای تشویق سکه پرداخت می‌کرد. بنابراین کم‌کم این فرهنگ تغییر کرده و ضدارزش‌های گذشته به ارزش تبدیل شد.

به نظر شما در دهه ۹۰ می‌توان از مردم خواست به همان سبک و سیاق بازگردند؟

این ارزش‌ها به راحتی قابل بازگشت نیست. می‌توان سخنرانی‌های زیادی کرد که‌ای مردم به ارزش‌های دهه ۶۰ بازگردید و می‌توان مردم را دعوت کرد، اما با گفتن‌ها کار درست نمی‌شود. ضمن اینکه این تاکید‌ها و سخنرانی‌ها راه‌حل عبور از مشکلات نیست و تاثیر اندکی دارد؛ به این دلیل که شرایط اقتصادی، روانی، سیاسی و اجتماعی آن روز‌ها امروز وجود ندارد.

خیلی‌ها معتقدند اوایل انقلاب و دوران جنگ به دلیل مصایب و مشکلات زیادی که وجود داشته می‌تواند با شرایط امروز همانند‌سازی شود. شما با این همانندسازی موافق هستید؟

این همانندسازی درست نیست. همین که رفتار مسوولان به نحوی شده که مردم می‌بییند و می‌شنوند وزیری اعلام می‌کند صاحب هزار میلیارد ثروت است پس برای‌شان سوال می‌شود که چرا ما صاحب این ثروت نباشیم؟ در دهه ۶۰ میان زندگی مردم و مسئولان تفاوت زیادی وجود نداشت. در دهه ۶۰ آن طور که گفتم معاون وزارتخانه‌ای حاضر نبود حقوق اضافه دریافت کند امروز یک وزیر حق خود می‌داند که از دارایی میلیاردی‌اش دفاع کند که مشخص نیست چگونه کسب شده.
 
از همان زمان باید شروع می‌کردیم و جلوی این رفتار‌ها را می‌گرفتیم. علاوه بر این در زمان‌های که هر روز یک فساد میلیاردی رخ می‌دهد، اما پرونده‌ها به نتیجه قطعی نمی‌رسد چطور می‌توان توقع داشت که مردم مثل زمان جنگ کم توقع و ساده‌زیست باشند. در زمان وزارت بنده فردی بود که گزارش داده شد در خرید لوازم‌التحریر سوءاستفاده کرده است وقتی مشخص شد این گزارش درست است، عذر ایشان خواسته شد. این در کل وزارتخانه پیچید، اما وقتی کسی علاوه بر حقوق وزرا ۱۰۰ سکه هم به آن‌ها هدیه می‌دهد کسی هم مخالفت نمی‌کند و موضوع عجیبی به نظر نمی‌آید، نمی‌توان از مردم خواست ساده‌زیست باشند.
 
کسانی که باید در مقابل این رفتار‌های غلط می‌ایستادند، نایستادند. همچنین رابطه مردم با حاکمیت متفاوت شده و همچون دهه اول انقلاب نیست و هم شرایط اقتصادی و اجتماعی ایجاب نمی‌کند که مردم به ارزش‌های دهه ۶۰ بازگردند. وقتی فساد امثال خاوری و زنجانی و پرونده‌های بلاتکلیف آن‌ها را می‌بینند مسلما نمی‌توان دهه ۶۰ را احیا کرد. جو اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و روانی به وجود آمده به همین راحتی با موعظه و سخنرانی و نصیحت به دهه ۶۰ باز نمی‌گردد. تصمیم قاطع می‌خواهد.
نظرات شما