رویداد۲۴ امیررضا پرحلم- چندی قبل در شبکههای اجتماعی خبری دست به دست شد که نشان میداد یک روحانی جوان مجبور به دستفروشی شده است. وقت مصاحبهای با این روحانی که حاج آقا هروآبادی نام داشت هماهنگ شد و درجایی برای انجام گفتوگو قرار گذاشتیم. گرچه منکر شد که به خاطر منبرهای محرم فعلا آدامسفروشی در گوشه خیابان را کنار گذاشته اما گفت که اگر درآمدم ته بکشد شاید دوباره مجبور شوم که به کار دستفروشی بازگردم. این روحانی جوان از طرفداران احمدینژاد است که ماجرای اخراجش از محل کار و چگونگی دستفروش شدنش را توضیح میدهد. وقتی متوجه میشود از روزنامه آفتاب یزد برای گفتوگو به سراغش رفتم به مزاح میگوید: خدا شما را در تخریب احمدینژاد بیشتر یاری کند! متن کامل گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید.
ماجرای دستفروشی شما چه بود؟
من ۱۵ سال هست که مشغول تحصیل و تدریس در مقاطع مختلف هستم. ۹ سال هم هست که در دانشگاه تهران به عنوان مبلغ و کسی که کار فرهنگی میکنه مشغولم. بارها صحبت شد راجع به اینکه آیا شما با آقای احمدینژاد مراوده داری؟ من گفتم: بله، مراوده دارم
به من گفتند ما قبول داریم که شما با آقایان مراوده داری ولی از تریبونها استفاده نمیکنی. ولی برای ما قابل قبول نیست که شما بیرون از اینجا با یک جریان سیاسی مراوده داری و این برای ما قابل قبول نیست. من به دوستان گفتم که خود شما قبول دارید که من سوءاستفادهای از امکانات نمیکنم. ما درگیر مسائل محرم بودیم که ناگهان با من تماس گرفتند و گفتند شما دیگر از امروز نیا چون ادامه همکاری ما با شما به صلاح نیست. من تو راه بودم و به دوستان گفتم از امروز نیام؟ گفتند حالا دیگه امروز رو داری میآیی عیب نداره بیا. ولی از فردا دیگر نیا که من گفتم نه دیگه من نمییام.
من در اعتراض به این موضوع رفتم سراغ دستفروشی. بعد از مدتی دیدم بالاخره وقتی کاری نیست برای زندگی باید کاری کرد.
فکر فعالیت تجاری نیفتادید؟
چرا اتفاقا. حتی یک برند در ذهنم بود در خصوص تهیه سالاد میوه.
شیوه کارتان چگونه بود؟
من به نظرم رسید میوه را میشود به عنوان سالاد استفاده کرد که خیلی خوشمزه و خوشطعم خواهد بود.
این کار برای شما سخت نبود؟
حقیقتا از روزی که من به فکر این کار افتادم متوجه شدم کاسبی به این شکل یک کار تمام وقت است. تمام وقت من صرف قیمت ظرف یک بار مصرف و قیمت میوه و..است. از یک طرف من درگیر یک سری فعالیتهای طلبگی هم هستم.. درس خارج آقای کازرونی را میروم. سخنرانی و منبر داریم که قبلش نیاز به مطالعه هست.
خب به نتیجه رسیدید که برای شغلتان باید چه کار کنید؟
یک دو راهی هست و نمیدانم که کلا باید کار طلبگی را رها کنم و به سراغ کاسبی بروم یا همین کارها را در کنار امور طلبگی ادامه بدهیم
الان کار دستفروشی را دارید ادامه میدهید؟
فعلا نه. محرم به لطف دوستان برای منبر دو جا رفتم و بخشی از مخارج زندگیام تامین شد و فعلا داریم گذران میکنیم. شاید دوباره باید فکری برای پروسه کاری بکنیم.
شما در دولت احمدینژاد سمت داشتید؟
خیر. من در مرکز پژوهش و سنجش اسناد کار پارهوقت داشتم که البته این سمت محسوب نمیشود. از سال ۹۳ در جلسات و نشستهای یاران احمدینژاد حاضر میشدم. به من خیلی توصیه شد که آقا اینها را رها کن. بالفرض که ما اصلا کاری با آقای احمدینژاد هم نداشتیم بالاخره در بحث اداره جامعه باید به کجا رسید؟
مسئله ما مسئله احمدینژاد و... نیست، ما با مسائل جدی همچون شیوه اداره کشور روبرو هستیم که ما به این شیوه اداره کشور نقد داریم.
الان احمدینژاد هم همین را میگوید؟
بله. ایشان هم همین را میگوید. حالا اگر کسی دیگر هم بگوید ما به این شیوه اداره کشور نقد داریم دست او را هم میبوسیم.
بساط دستفروشی شما کجا بود؟
من خیابان ۱۶ آذر مقابل درب شرقی دانشگاه روی سکوهای وضوخانه نمازجمعه بساط خود را پهن کردم.
چی میفروختید؟
روز اول آدامس و کیک شکلاتی میفروختم. بعد از چند روز همون سالاد میوه را برای فروش آوردم.
فروش هم داشتید؟
روز اول کسی چیزی از من نخرید.ولی از روز دوم چند تا فروش داشتم.
حالا قصد ادامه دارید؟
نمی دونم، بستگی به شرایط مالی خودم دارد. اینکه بتوانم تمام وقت روی کار دستفروشی متمرکز شوم یا اینکه کار طلبگی را ادامه بدهم. فعلا سر دو راهی هستم.
چرا با لباس روحانیت دستفروشی میکنید؟
پرسش خوبی است. ببینید نهاد بالادستی حوزهها یک مجموعهای است به نام شورای عالی حوزه علمیه قم که رئیس آن آیتالله یزدی است. اینها یک سری مصوباتی دارند از جمله مجوز تلبس است یعنی وقتی کسی لباس روحانیت میپوشد چه معیارهایی را باید رعایت کند. طبق یکی از مصوبات اگر کسی همچون من مجوز تلبس گرفت او باید عرفا در انظار مردم دائماللباس باشد.
دادگاه روحانیت با موضوع رعایت شان لباس و مشاغل غیر مشکلی ندارد؟
خیر. شما در نظر بگیرید این خیلی بد است که بگویند کار کردن خلاف شان روحانیت است. تجربیاتی که تا الان از تعاملاتم با دادگاه ویژه روحانیت داشتم این بوده که دادگاه ویژه مقبول رفتار میکند.
بیشتر اصحاب خود امیرالمومنین یا پیامبر اسلام(ص) خربزه یا خرما میفروختند، کار کردن در اسلام امر پسندیدهای است و خود حضرت علی(ع) در گرمای تابستان کار میکردند.
افراد زیادی در جامعه ما به خاطر شرایط اقتصادیشان دستفروشی میکنند به نظر شما چرا چنین مشکلاتی در جامعه زیاد شده است؟
جامعه ما نمیتواند از جامعه جهانی جدا باشد. در نتیجه باید به ابعاد بینالمللی توجه داشته باشیم، اما مسئله اصلی نگاه مدیران به جامعه است. ما به تعاملات جهانی برای بهبود اقتصاد نیاز داریم. امروز سطوح جهانی در حوزه صنعت دارد به سمت «های تک» یعنی فعالیت شرکتهای فناوری که ارزش افزوده تولید میکنند پیش میرود در نتیجه مسلم است که وقتی شما کارگاه تولید بستهبندی خرما ایجاد کنی قابلیت این که جامعه از لحاظ اقتصادی چند سر و گردن رشد کند را ندارد. بنابراین اگر مدیران نگاه کلیشهای و از بالا به پایین را کنار بگذارند جای امیدواری هست.
نظر شما درباره یارانه چیست؟
بعضیها گفتند یارانه گداپروری است که خیلی حرف اشتباهی است. الان این یارانه در حال پرداخت شدن است. حالا پولی در اختیار مردم قرار میگیرد که خودشان مصرف و مدیریت کنند. این گونه کمکهای دولتی سطح کنش اقتصادی مردم را بالا میبرد. من به یاد دارم اصلا قبل از اینکه احمدینژاد یارانه بدهد برخی کار پارهوقت میکردند در ماه ۴۰ یا ۵۰ تومان میگرفتند. یارانهها پایه رشد مردم را یک پله ارتقاء داد. تا اسم یارانه و کمک به مردم میآید یک عده میگویند اقتصاد باید از پایه درست شود در این چند سال ما هنوز ندیدیم بخشی از این پایه اقتصاد را درست کرده باشند.
موقعی که بساط دستفروشی داشتید ماموران سد معبر با شما برخوردی نکردند؟
همون روز اول گرفتار یکی از آنها شدم. همین که بساط من را دیدند کسی انگار زنگ زد و گزارش داد یک مامور آمد. کارشناس ارشد علوم اجتماعی بود و این جای تاسف داشت که فردی با این مدرک دانشگاهی مامور رفع سد معبر شده است. خودش هم ناراحت بود از این وضع.
به شما چه گفت؟
گفت با من تماس گرفتند گفتند یک روحانی اینجا بساط کرده بی زحمت بروید. گفتم من راه کسی را نبسته ام و واقعا هم منعی در عبور و مرو نبود. گفت به ما گفتند در این معبر نمیشه بساط کرد. گفتم وسایلم را میخواهید بگیرید؟ گفت نه. من وسایلم را برداشتم و فردا که برای بساط کردن آمدم یک سبد با بندانداختم که نتوانند بگویند سد معبر کرده بالاخره ما هم آخوندیم و یه کارهایی بلد هستیم.
چه حسی از مواجهه با مامور شهرداری داشتید؟
اولین حسی که به آدم دست میدهد این است که آیا ابزار و وسایل کارم مصادره میشود یا خیر؟ به نظرم باید این ممنوع شود که وسایل فروش کسی را مصادره کنند. این گونه برخورد مبنای عقلی و شرعی ندارد. عقلا اگر کسی راه را بسته باشد باید به او تذکر داد. اگر راه کسی مسدود نشده نباید حکم به جابجایی بساط داد. به نظر من سیستم دولت باید فکری به حال این موضوع کند.
برنامهای برای توسعه کارتان دارید؟
اگر بخواهم در موضوع سالاد میوه ورود کنم لازمهاش این است که فعالیتهای حوزه را کنار بگذارم. من الان ارشد تاریخ انقلاب هم قبول شدم در نتیجه فعلا مشغول کارهای طلبگی هستم! هر موقع این نیمچه درآمد همراه با کمکهای مردمی تمام شود ناچارم فکر اساسی بکنم.
اگر به شما پستی پیشنهاد شود دوران دستفروشی را به خاطر خواهید آورد؟
واقعا تا کسی دردی را حس نکند متوجه چیزی نمیشود. همین یک بار دستفروشی هم خیلی بد بود. از زمان طلبگی برخوردهای خاصی با ما شده حال فرض کن یک ساعت به انتظار اینکه کسی به شما توجه کند بنشنید در این حد که حتی نگاه هم نکنند. تجربه عجیب و جدید بود.
همسرتان با کاری که کردید موافق بود؟
همسر من شاعر است، به همین خاطر این جور کارهای من را خوب درک میکند و ساپورتی عمل کرد. من هم در مقاطعی اگر همسرم نیاز به ساپورت و حمایت داشته باشد جبران میکنم و حمایت میکنم.
درباره کودکان کار چه نظری دارید؟
یک قاعده فقهی هست به این مضمون که الحاکم ولی الممتنع. یعنی حاکم ولایت کسی رو داره که والی منصوب حقوق او را رعایت نمیکند. بچه بدسرپرست باید توسط حاکم سرپرستی شود حال این موضوع به یک سری از نهادها واگذار شده از طرف حاکم مثل کمیته امداد، دولت و بهزیستی سپرده میشود، اما میبینیم که هنوز مشکل این کودکان حل نشده است. اگر توان کاری در این نهادها نیست باید به حاکم بگویند ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم تا افرادی که توانایی رفع و رجوع دارند مسئولیت را بر عهده بگیرند. در موضوع کودکان کار حکومت باید جدی وارد عمل شود.
منبع: آفتاب یزد