رویداد۲۴ مازیار وکیلی: حوزه هنری از سال ۱۳۹۰ فعالیتهای خود را وارد فاز تازهای کرد و برای اکران فیلمها شروطی گذاشت که شرایط اکران را تغییر داد. حوزه شروع به تحریم فیلمهایی کرد که از وزارت ارشاد مجوز اکران داشتند و اجازه نداد این فیلمها در سینماها و پردیسهای این نهاد اکران شود. حتی با تغییر دولت و وزارت ارشاد هم حوزه هنری سیاست خود را تغییر نداد و تحریمهای حوزه در دوره حسن روحانی دامن چهار فیلم دیگر را هم گرفت.
دوتا از این فیلمها (زادبوم و مادر قلب اتمی) هم بیسر و صدا اکران شدند و دو تای دیگر به شدت فروختند (لانتوری و اُکسیدان). در ادامه سیاستهای تحریم حوزه هنری این نهاد اعلام کرد فیلم عرق سرد به کارگردانی سهیل بیرقی را اکران نخواهد کرد. فیلمی که در زمان اکران در جشنواره فجر جنجالی از آب درآمد و گرایشهای فمنیستی آشکارش منتقدان اصولگرا را به واکنش واداشت.
حوزه هنری مدتهاست که در حوزه اکران مستقل از ارشاد عمل میکند و فیلمهایی را هم که وزارت ارشاد برایشان مجوز صادر کرده را هم اگر صلاح نداند اکران نمیکند.
اختلافات حوزه هنری با ارشاد به زمان محمود احمدینژاد باز میگردد که در سال ۹۱ و در پی اکران فیلمهای خصوصی و گشت ارشاد این اختلافات به اوج رسید. حوزه هنری البته تاریخچه پرفراز و نشیبی دارد که بهتر است قبل از پرداختن به مسئله اکران فیلمها اندکی با آن آشنا شویم.
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در سال ۱۳۵۷ و با پیشنهاد طاهره صفارزاده تاسیس شد. هنرمندان مسلمان ابتدای انقلاب اسلامی احساس میکردند نباید زمین بازی را به هنرمندان غیر مسلمان که گرایشهای چپ و مارکسیستی داشتند واگذار کنند. به همین خاطر با تاسیس حوزه هنری که در ابتدا کانون نهضت فرهنگی اسلامی نام داشت تلاش کردند نهادی را تاسیس کنند که در آن به تولید آثار هنری اسلامی متناسب با آرمانهای انقلاب بپردازند.
اعضای اولیه این سازمان محسن مخملباف، مرتضی آوینی، قیصر امینپور، فریدون عموزاده خلیلی، امیرحسین فردی، طاهره صفارزاده، ابوالفضل عالی، سیدحسن حسینی، محمد کاسبی، رسول ملاقلی پور، فرجالله سلحشور، سیدعلی میرفتاح، حسین خسروجردی، احمد عزیزی، مهرداد اوستا، سپیده کاشانی، سلمان هراتی، علی وزیریان، عزیزالله زیادی، محمد رضا آقاسی، محمدعلی محمدی (م. ریحان) بودند که هر کدام سرنوشت متفاوتی پیدا کردند.
مخملباف که در ابتدا هنرمندی انقلابی و پرشور بود که حاضر نبود با کارگردانان طاغوتی در یک لانگ شات قرار بگیرد، اپوزیسیون نظامی شد که خودش برای استقرار آن تلاش کرده بود.
قیصر امینپور و سید حسن حسینی راهشان را از حوزه هنری جدا کردند و هر دو در انزوایی خودخواسته فرو رفتند. سلمان هراتی جوانمرگ شد و نتوانست تحولات سالهای بعد حوزه را ببیند.
فریدون عموزاده خلیلی به اردوگاه اصلاحطلبان پیوست و بعدها نشریه چلچراغ را منتشر کرد که از نشریات جوان پسند و اصلاح طلب به حساب میآید. سید مرتضی آوینی مستندسازی را پیشه کرد و با ساخت مستندهای جنگی مشهور شد و خیلی زود به شهادت رسید.
حوزه هنری بعد از مدتی به سازمان تبلیغات اسلامی پیوست و مدیران مختلفی پیدا کرد که مشهورترین آنها محمدعلی زم است که حوزه هنری را سر و سامان داد، کارگاههای فعال فیلمنامهنویسی دایر کرد که از دل این کارگاهها فیلمهای جنجالی و باکیفیتی مثل شوکران، دیدار و مرد عوضی بیرون آمد. مجلات مختلفی درآورد که این مجلات در زمان خودشان اتفاقی فرهنگی به حساب میآمدند. قبل و بعد از زم نامی از حوزه هنری به میان نمیآمد تا اینکه ماجرای عدم اکران فیلمهای سینمایی پیش آمد.
فیلمهایی که به زعم مسئولان ارشد حوزه هنری فیلمهایی ناسالم و مغایر با ارزشهای انقلاب اسلامی بودند به همین خاطر حوزه از اکران آنها خودداری کرد. کما اینکه حوزه هنری رسالت خود را مسئول تبلیغ و ترویج گفتمان انقلاب اسلامی میداند و چشم انداز خود را اینگونه تعریف کرده است:
محور قرار گرفتن حوزه هنری در جذب و پرورش هنرمندان متعهد و متخصص در کلیه رشتههای هنری و تولید آثار نمونه و فاخر از هنر اسلامی.
با این تعریف و حوزه کاری که حوزه هنری برای خود تعریف کرده است، مشخص است که این نهاد با برخی فیلمهای تولید شده در سینمای ایران به مشکل بخورد و از اکران آنها خودداری کند. فیلمهایی که طبق گفته رئیس وقت حوزه هنری فیلمهایی مسئله دار بودند.
مومنی شریف فیلمهای مسئله دار را هم این چنین تعریف کرده بود: «فیلمهای مسئلهدار به آن دسته از فیلمهایی اطلاق میشوند که در مسائل اخلاقی و عفت عمومی از خطوط قرمز تجاوز میکنند و یا فیلمهایی که به هر نحو ارزشهای دینی و انقلابی را مورد طعنه قرار میدهند.»
فیلمهایی که حوزه هنری آنها را تحریم کرد
حوزه هنری از سال ۱۳۹۰ به صورت بسیار جدی وارد حوزه اکران شد و اجازه نداد فیلمهایی که به زعم این نهاد مغایر با ارزشها و اصول انقلاب اسلامی است در سینماهای این حوزه اکران شود. با توجه به اینکه حوزه هنری ۹۰ سالن سینما را در اختیار و این تعداد سالن در مقیاس سینمای ایران سالنهای زیادی به حساب میآید برای مدتی توانست اکران در سینماهای ایران را دچار اختلال کند.
آغاز کشمکشهای حوزه هنری با وزارت ارشاد از سال ۱۳۹۰ شروع شد که وزارت ارشاد برای فیلمهای خصوصی و گشت ارشاد مجوز نمایش صادر کرد. مجوزی که با اعتراض بخشی از جامعه همراه شد و حتی کار به نماز جمعه کشید و مردم معترض بعد از اکران فیلمها دست به اعتراض خیابانی زدند.
حوزه هنری با معترضان همراه شد و از اکران این دو فیلم سرباز زد. این اقدام باعث به وجود آمدن بدعت تازهای در اکران شد و حوزه شروع به شناسایی فیلمهایی کرد که به زعم این نهاد نباید اکران میشدند. با ورود شهرداری و حمایت این نهاد از حوزه هنری اوضاع پیچیدهتر شد. به طوری که حوزه هنری و شهرداری در یک سوی این مناقشه قرار گرفتند و وزارت ارشاد و سینماگران معترض در سوی دیگر. حوزه راه خودش را میرفت و شورای صنفی نمایش هم اقدامات حوزه هنری را غیرقانونی میدانست.
بعد از خصوصی تحریم حوزه هنری دامان فیلم بعدی پویا فیلم یعنی پس کوچههای شمرون را هم گرفت تا تهیه کنندگان این فیلم در گفتوگویی اعلام کردند: «همه کارهای لازم انجام شده بوده و فیلم آماده اکران بوده، اما حوزه هنری و شهرداری به طور "خودسر" تصمیم گرفتند این فیلم را اکران نکنند و همه برنامه ریزیها را مختل کردند.»
حوزه هنری، اما همچنان به حق خود درباره عدم اکران فیلمهای مسئلهدار پافشاری میکرد. حوزه به این روند ادامه داد و فیلمهای بیشتری را تحریم کرد تا جایی که تهیه کنندگان و کارگردانان شش فیلمی که توسط حوزه هنری تحریم شده بود گرد هم آمدند و در جلسهای به تصمیمات حوزه هنری انتقاد کردند.
من مادر هستم، پذیرایی ساده، بیخود و بیجهت، پول چوبی و من همسرش هستم از جمله فیلمهای تحریمی بودند که سازندگانشان در این نشست حضور پیدا کرده بودند. صریحترین انتقاد در این جمع را عبدالرضا کاهانی انجام داد که اعلام کرد: «من در این شرایط با همان پروانه وزارت ارشاد هم مشکل دارم. چه برسد به حوزه هنری که بخواهد دخالت کند. ما متهم هستیم فیلمهایمان ضد خانواده و اخلاق است، اما میتوانم ثابت کنم رفتار مدیران حوزه هنری و ارشاد بسیار غیراخلاقیتر است.»
مانی حقیقی هم ارزشی بودن حوزه هنری را دروغ خواند و عنوان کرد: «ما به لحاظ اخلاقی بسیار اخلاقیتر از این افراد هستیم و مشکل خانواده برایم مهمتر از این این افراد است.»
کانون کارگردانان سینمای ایران هم بلافاصله بعد از اتفاق اُفتادن این ماجراها بیانیهای صادر و حوزه هنری را به کج سلیقهگی متهم کرد. در بخشی از این بیانیه اینچنین آمده است: «گرهی را که میشد از همان ابتدا از طریق گفتگو و مذاکره به راحتی باز کرد، با صدور بیانیههای بیادبانه و خط و نشان کشیدن و تهدید و ارعاب چندسینما و سینماگر و. به گره کوری تبدیل کردید که هر روز پیچیدهتر میگردد.»
البته در آن بیانیه آمده بود که «هر فیلمی که توسط شورای صدور پروانه نمایش مورد بازبینی قرار گرفته و موفق به کسب این پروانه شده، باید بتواند از کلیه امکانات در عرصه اکران در سراسر کشور بهرهمند شود. وظیفه توجیه دیگر نهادهای فرهنگی از جمله حوزه هنری به عهدهٔ مسئولین سینمایی در وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی است، نه سازندگان فیلم.»
حوزه هنری اما همچنان بر مواضع خود پافشاری کرد به طوری که محمد حمزهای معاون هنری حوزه هنری انقلاب اسلامی با حضور در برنامه هفت اعلام کرد: «مخالفت حوزه هنری [با اکران برخی فیلمها]مبتنی بر یک مطالعه علمی در خصوص جهت گیریها و گفتمانی است که در مسیر غالب شدن بر سینمای ایران است. هر چند وظیفه رصد و ساماندهی و نظارت و کنترل از تکالیف اولیه وزارت ارشاد است، اما چه کنیم که فرماندار، سکان را به غیر اهل سپرده است و خود به تماشا نشسته است.»
با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی، علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شد. جنتی هم قفل خانه سینما را گشود و هم توانست با حوزه هنری تعامل مناسبی داشته باشد به طوری که از سال ۹۲ تا ۹۵ کمتر شاهد مشکلی بین حوزه هنری و وزارت ارشاد بودیم. تا اینکه حوزه تصمیم گرفت لانتوری را در سینماهای خود اکران نکند. لانتوری هم با فروش شش میلیاردی خود ثابت کرد بدون سینماها و پردیسهای حوزه هنری و شهرداری تهران هم میشود خوب فروخت. از طرف دیگر حوزه هنری تصمیم گرفت به سه فیلم اُکسیدان، مادر قلب اتمی و زادبوم هم مجوز اکران ندهد.
آخرین پرده از تحریمهای حوزه هنری مربوط به عرق سرد سهیل بیرقی است. تا سینماگران به این نتیجه برسند تغییر دولتها و حضور وزرای ارشاد از طیفهای مختلف هم نمیتواند منجر به تعامل و تغییر مشی حوزه هنری شود. باید دید آینده این اختلاف نظرها به کجا میرسد و حوزه هنری تا کجا به مخالفت با سینماگران ادامه میدهد.