رویداد۲۴ کیوان کثیریان – نگاهی به فهرست فیلمهای روی پرده بیندازید. کمدی های دم دستی سینما را تسخیر کردهاند. کمدیهایی بی کیفیت که غالبا سالنهای فراوان را در اختیار دارند ولی نه فیلمهای خوبی اند و نه به فروش قابل توجهی دست یافته اند. مدیران سینمایی و دستاندرکاران اکران نیز به بهانه نیاز جامعه به شادی دارند از این فیلمهای بیکیفیت حمایت میکنند و فضا را برای سینمای جدی و صاحب اندیشه تنگ و تنگ تر میکنند.
معلوم نیست متولیان اکران با چه کار کارشناسی به جای مردم تصمیم میگیرند که فلان فیلم چون کمدی است میفروشد پس سالنهای پرشمار لازم دارد و بهمان فیلم گرچه فیلم خوبی است ولی نمی فروشد و تنها در چند سالن آنهم دوهفته یا چهار هفته اکران شود از سرش هم زیاد است. با همین پیشبینی بی اساس بسیاری از فیلم ها که اتفاقا باید آنها را جریان اصلی سینمای ایران بهحساب آورد، به حاشیه میروند و درست اکران نمیشوند. درحالی که اگر باشرایط مناسب روی پرده بروند مخاطب کافی خواهند داشت. فیلمهای باارزش سینمای ایران که اتفاقا نام همینها در تاریخ سینما باقی میماند، دارمد قربانی سوء مدیریت در اکران و سوء مدیریت کلان سینما میشوند.
فیلمی که با افتخار در تبلیغات مجازی اش خود را اولین فیلم دگرباشانه سینمای ایران میخواند و از این مسیر میخواهد مخاطب جذب کند، در سالنهای پرشمار اکران میشود و فیلمهایی مثل “یک کیلو و بیست و یک گرم” و “ماهورا” و حتی “جاده قدیم” و “عرق سرد” و “شعله ور” با محدودیت های زیاد، به نمایش درآیند. فیلمهایی که یقینا اگر درست و عادلانه به نمایش درآیند بسیار بیشتر دیده میشوند و مخاطبان پرشمارتری پیدا میکنند.
به نظرتان دولت و سازمان سینمایی عریض و طویلش به چه کار سینما میآیند اگر قرار باشد خالتور سازها روی سینما خیمه بزنند؟ نباشند بهتر نیست؟ اگر وظیفه حراست از فیلمهای ارزشمند سینمای ایران را ندارند، چه مسئولیتی احساس میکنند؟ سینمای ایران اگر در جهان اعتبار دارد مطمئنا از بابت فیلمهایی مثل هشتگ و خالتور و لازانیا و کاتیوشا و دم سرخها و هزارپا و… نیست.
اگر قرار است سازمان سینمایی کارمند گوش به فرمان خالتورسازها باشد، واقعا عدمش به ز وجود. درحال حاضر ظاهرا چنین وضعیتی حاکم است. وضعیتی حاکم شده که کارگردانی مثل ابوالحسن داوودی با ساختن آنهمه فیلم خوب به ورطه “هزارپا” کشیده میشود و یا فیلمسازی مثل حسین قناعت با فیلمهای خوبش در حوزه کودک به باتلاق “لازانیا” میافتد. وقتی فیلم خوب بسازی و سازمانسینمایی کوچکترین حمایتی در اکرانش نکند یا بیخود و بیجهت سالها در محاق توقیف بماند، نتیجه جز این میشود؟ آیا حفاظت و حراست از سرمایههای معنوی و انسانی سینما و فرهنگ وظیفه دولت و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی نیست؟ وضعیت سینما را به سمتی بردهاند که امسال، کلی فیلم دم دستی نظیر همین ها که حالا روی پرده است، درحال تولید است. نگاه سرمایه سالار رئیس سازمان سینمایی که اتفاقا از هر رویکرد کارشناسی و حرفهای خالیست، دارد سینمای ایران را نابود میکند. خالتورسازان و سازمان سینمایی در یک پروژه مشترک، پا روی خرخره سینمای ایران گذاشتهاند و فشار میدهند.
حالا یک خروش از درون سینما و توسط اهالی دلسوخته سینما لازم است تا جلوی این جریان مخرب را بگیرد و سینمای ایران از فشار این دیکتاتوری خالتوری، رها شود و نفسی تازه کند. بخشی از مخاطبان سینمای ایران دیگر به سینما نمیروند. مسئول این افتضاح، مستقیما رئیس سازمان سینمایی است و قطعا وزیر ارشاد که اجازه استمرار این جریان مسموم را داده است.