از امیرخانی و آغداشلو تا محبوبه کاظمی و صندوق آبادی
غلامحسین امیرخانی می گوید حدود سه دهه است که ترکیه، استانبول را به عنوان مرکز هنر خوشنویسی مطرح کرده و بیش از 50 کشور در مسابقات آن شرکت می کنند
رویداد۲۴ غریب است خط و خوشنویسی ایرانی با این قدمت، غنای بصری و روح معنایی در بازار هنر به حقش نرسیده است. هر جوری هم محاسبه کنید به واسطه خوانش های تمدنی و فرهنگی خط نزد ایرانیان و جامعه بین الملل باید قیمت آثار این گونه هنری چندین برابر نرخ های امروزی باشد.
وقتی خبر می رسد در کشور ترکیه آثار ثلث و نسخ چندین برابر نقاشی های مدرن خرید و فروش می شود لابد حیرت تان مضاعف می شود.جالب است ترک ها تشنه خط های نستعلیق و شکسته ایرانی اند، آنها از بازار هنر ایران نه نقاشی می خواهند نه مجسمه، آنها خط می خواهند از قالب های کلاسیک تا شکل های معاصر شده.
بنا به این پیش فرض ها، شاید دچار این واکاوی شده باشید که چرا ما از این میراث گرانبهای مان دیر سال هاست غفلت کرده ایم؟! "ایرانی را به خط و ربطش می شناخته اند" و همین مثل کافی ست تا از عمق تاثیرگذاری تاریخی خوشنویسی بر هویت ایران بزرگ آگاه باشیم، در کدام گذرگاه تاریخ آن اعتبار جهانی را نادیده گرفتیم به هنر مدرنی سوق یافتیم که امضای ما را ندارد. درست است به لطف خلاقیت هنرمندان چیره دست مان برگی از هنر مدرن ایرانی به صفحات تاریخ هنر اضافه شد اما به هر روی در جهان آثار مدرن، کارهای مدرن ایرانی هیچگاه بر صدر نمی نشیند اما خط ایرانی مختص ماست، مهم ترین موزه های دنیا مفتخر به داشتن نسخه هایی از خوشنویسی ایران اند و اگر توجه شایسته بدان می کردیم امروز دستکم در بازار داخلی هنر قیمت آثار خط چیزی غیر از وضع فعلی می بود.
پرسش به جایی ست: آیا جامعه ایرانی این نام ها را می شناسد، چند بار آنها را از رسانه ها شنیده یا خوانده است؟ : میرعماد الحسنی، میرعلی هروی، میرزا غلامرضا اصفهانی، میرزا محمد رضا کلهر، محمد حسین عمادالکتاب، بابا شاه اصفهانی، عبدالمجید درویش طالقانی، میرزا کوچک اصفهانی، باسنقر میرزا، ابن بواب، ابن مقله، عبدالرحیم افسر، علی عسگر ارسنجانی و دهها و صدها نام پر آوازه دیگر... از جادوی خط این بزرگان کهن، جهان هنر انگشت حیرت به دهان گزیده اما در سرزمین مادری کمتر شناخته شده هستند.
عمق فاجعه آنجاست که در پس کم توجهی، دچار گسستی شدیم که خط و خوشنویسی را هنر کهنه و تاریخ مصرف گذشته قلمداد کرده و این تعبیر اشتباه را به باورهای عمومی هم تسری داده ایم، این در حالی ست که دنیا به ویژه کشورهای توسعه هر داشته تاریخی دارند در بوق و کرنا می کنند، برخی دیگر از کشورهای متمول که تاریخی ندارند با پول در تلاش برای تاریخ سازی هستند!
استاد غلامحسین امیرخانی، از پیشگامان خوشنویسی ایران در این باره می گوید:" خط و خوشنویسی به عنوان یک هنر ناب و انتزاعی، بیشترین برخورداری را از حفظ و شهود انسان میکند. این هنر مورد قبول غربیها هم هست و آنها هم چه به صورت سنتی و چه به صورت استفاده از کلمات، تابلوهای خوشنویسی متعددی با شکل و فرمهای خاص دارند. در حال حاضر آنها حتی از ما هم بیشتر از خط استقبال میکنند. البته مطمئناً خط در فرهنگ شرق به خصوص در خاورمیانه به خاطر همآغوشی حروف و خطوط، رنگ و بوی ویژهتری دارد و ترکیب خط ما ترکیبی است که در دنیای غرب کمتر شناخته شده است. بنابراین اگر آثار ما در محافل جهانی ارائه شود، غربیها میتوانند توجه ویژهای به خوشنویسی نشان دهند."
- آسیب شناسی جامعه شناختی
آیدین آغداشلو هم اخیرا این پرسش را طرح کرده است:
باید بررسی شود چرا هنر سنتی مورد استقبال شایسته قرار نمیگیرد و تا حدود زیادی قیمتها درجا میزنند. این موضوع مربوط به جوهره و کیفیت اثر نیست. بلکه مرتبط است با افرادی که خریدار آثار هنری هستند و رو به هنر معاصر دارند؛ علاقهای به هنر قدیمی ندارند. ممکن است قیمت یک نقاشی پیش پاافتاده مدرن 10برابر قیمت یک تابلو خط میرعماد باشد. این رسم زمانه، مد روز و رقابتهای سلیقهای است.
نقاش مجموعه خاطرات انهدام با تاکید بر این که فرهنگ ما در حال فاصله گرفتن از ارزشهای کهن است گفت: " متاسفانه جامعه سعی میکند از هر چیزی که به گذشته و به کهن بودن ارتباط دارد فاصله بگیرد. در این میان فاجعه وقتی است که ارزشمندترین آثار فرهنگی بشر، کهنه به حساب بیاید.درست است که دنیا نیز به سمت آینده و جهان معاصر در حرکت است، و ارزشهایی که الان خلق میشود جهانی می شود ولی نکته قابل تامل اینجاست که در برخی ممالک دیگر به شدت از میراث گذشته نیز پاسداری میشود."
-وجوه دیگر غفلت
در کنار اصالت یافتن مد روز و کم توجهی برآمده از کج سلیقگی، حتما دلایل دیگری هم در این غفلت تاریخی تاثیر دارد از جمله اینکه: خوشنویسی همیشه از فقدان تبلیغات و بازار یابی حرفه ای محروم بوده است، در برهه هایی نقطه وصل این هنر آبا و اجدادی با مردم قطع شد و ... امروز کار بدانجا رسیده کمتر گالری در تهران نمایشگاه خط برگزار می کند و این هنر که بدون تردید پرشمارترین گروه هنرمندان در سراسر کشور را داراست، بدون رسانه به یک گنجینه کشف نشده می ماند.
برخی سکوت کتب درسی سیستم آموزشی درباره ویژگی های خاص خط ایرانی و در مقابل زنگ هنرهای بی روح را دلیل بی علاقگی نسل نو به هنر خوشنویسی می خوانند و می پرسند تلویزیون و نهادهای فرهنگی برای مانا و ماندگار ماندن این هنر در متن زندگی مردم چه کرده اند؟ چرا مثلا چینی ها و ژاپنی ها خط منحصر به فرد خود را به دنیا شناسانده اند و آن را چون گوهری نایاب تبلیغ می کنند، اما در ایران این کار حتی در درون کشور با اختلال جدی روبروست؟ به نظر می رسد پیش از گسترش فرایند جهانی شدن و از بین رفتن خرده فرهنگ ها، ما خود تیشه برداشته و به ریشه زده ایم، کمااینکه در چند سال اخیر ترکیه با سرمایه گذاری هنگفت دولت و حمایت های بی شائبه آرت بانک توانسته نقش محوری ایران را کمرنگ کند. اتفاقی که اخیرا استاد غلامحسین امیرخانی در حاشیه هفته خوشنویسی در خانه هنرمندان هم بدان اذعان داشت: حدود سه دهه است که ترکیه، استانبول را به عنوان مرکز هنر خوشنویسی مطرح کرده و بیش از 50 کشور در مسابقات آن شرکت می کنند، این در حالی ست که ایران شاگرد ممتاز این مکتب است و دولت وظیفهدارد برای یادآوری نقش راهبردی ایران در عرصه خوشنویسی در سطح جهان ورود جدی کند."
خوشبختانه هم پای انجمن خوشنویسان، بخش خصوصی هم چندی ست اتفاقات خوبی را برای بازتاب شکوه هنر معنوی خوشنویسی آغاز کرده است که روزنه ای امیدبخش است.
-حراج باران، راهی تازه
در سکوت اساطیر گونه خط و خوشنویسان، گالری ترانه باران سال 1390 خورشیدی به عنوان نخستین گالری تخصصی خط پا به عرصه گذاشت و مهرماه 1395 نخستین حراج تخصصی خوشنویسی باران را برگزار کرد.
برپایی پیاپی نمایشگاه های خط از کلاسیک تا نقاشی خط و دو دوره حراجی که به خلق رکوردهای تازه برای خط منتج شده است، بهترین خبر ممکن بود اما حتما برای هزاران راه نرفته خوشنویسی این فقط آغاز راه است.
محبوبه کاظمی دولابی می گوید:" اواخر دهه 80 شمسی که به همراه برادرم مدیریت گالری جهان نما کاخ نیاوران را به عهده داشتم، خیلی از هنرمندان خوشنویسی آثارشان را برای من میآوردند و میگفتند نگارخانه ها با برپایی نمایشگاه خوشنویسی موافقت نمیکنند و حتی حاضر نیستند کارهای ما را ببینند. من از این شکوایه تعجب می کردم. خوشنویسی را یک هنر تمدنی و اصیل می دانم که یکی از شاخصه های شناختی ایرانیان در سراسر دنیا تلقی می شود و حیرت می کردم چگونه تا به حال حتی یک گالری با چنین رویکردی در ایران تاسیس نشده است.چنین اتفاقی را از هر نظری یک فرصت و یک ضرورت می دیدم و در اولین مجالی که برایم پیش آمد این کار را کلید کردم. "
او معتقد است استقبال از خط و خوشنویسی در چند سال اخیر با تحول مثبت و چشمگیر روبرو شده است و اگر رسانه ها حق مطلب را ادا کنند مردم فرهیخته ایران برای پاسداری از این میراث ارزشمند کهن به میدان خواهند آمد.
کاظمی تاکید می کند :" اخیرا که در اثر تلاطم های ناگهانی بازار ارزهای خارجی، خبر سکته چند هم وطن مان خبری شد، تاسف خوردم چرا بازارهای امن، با ثبات و مطمئنی مانند بازار هنر، به خصوص بازار خط و خوشنویسی که در این چند ساله سودآوری جالب توجه شان را به رخ کشیده اند به اطلاع مردم نمی رسد. سال ها همه ما از کارکردهای فرهنگی خرید و فروش آثار هنری گفته ایم، اینکه چقدر مهم است به لطف اقتصاد هنر، آثار هنرمندان ایرانی با جهان بینی والای اسلامی انسانی شان روی دیوار خانه و محل کار نصب می شود و یادمان رفت تاکید کنیم این فرایند سود سرشار مالی هم نصیب خریدار و فروشنده می کند. سودی که آسیب های بازارهای مالی دیگر را نیز ندارد."
او گفت:" گردش مالی بالای بازار خط و خوشنویسی ایرانی در خارج و داخل کشور عمومیت چشمگیری یافته است؛
به این نمونه ها دقت کنید: آوریل 2017 در حراجی کریستیز، دو اثر از استاد مشکین قلم 40 هزار پوند و دیگری 6250 پوند چکش خورد. و یا همان سال در حراج ساتبیز اثر یوسف و زلیخای جامی به قلم سلیم نیشابوری 87500 پوند، اثری از غیاث قاسمی 12500 پوند و مناجات امام علی به قلم محمد کرمانی 7500 پوند فروخته شدند؛ همزمان حراج بونامز هم در حراج دوره اسلامی خود چندین خوشنویسی و تذهیب به فروش گذاشت که از جمله اثری از میر علی 5 هزار پوند چکش خورد؛ یا در همین تهران، نمونه هایی از رقم های فروش در حراج باران، حراج تخصصی خط و نقاشی، می تواند الهام بخش باشد: اثری ناب از میرعماد الحسنی، نابغه خوشنویسی در اولین حراج باران 600 میلیون تومان چکش خورد،اثری از محمد حسین شیرازی 420 میلیون و قرآن خطی دوره قاجار در حراج دوم باران 200 میلیون تومان فروخته شد؛البته این ارقام در مقابل ارزش این آثار موزه ای و غیر قابل تکرار بسیار ناچیز است."
کاظمی گفت :" یکی دیگر از قابلیتهای مهمی که توجه به خوشنویسی اصیل ایران، تاسیس گالری تخصصی و برگزاری حراجهایی مثل "حراج باران" میتواند داشته باشد این است که به جذب گردشگران هنری کمک کند. من سال هاست طرح گردشگری هنری را پیگیری می کنم و می دانم به جهت وجه تمدنی خوشنویسی ایرانی چنین رویدادی در صورت اطلاع رسانی درست بین المللی می تواند زمینه جذب گردشگر خارجی شود."
در همین باره علیاشرف صندوقآبادی، عضو شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران، با بیان این که در حوزه اقتصاد خط نیز قیمت آثار خوشنویسی افزایش خوبی داشته گفت:" برگزاری موفق دو دوره حراج "باران" که با کمک افراد صاحبنظر برپا شد توجه افکار عمومی را جلب کرد و بسیاری از گمانه ها را درباره سرمایه گذاری در این عرصه تصحیح کرد.
او به عنوان نمونه گفت: چند سال پیش اثری از استادامیرخانی با 5-6 میلیون تومان قابل خریداری بود. الان همان اثر را با 30- 40 میلیون تومان نمیتوان خرید. رشد قیمت آثار اساتیدی مانند علی شیرازی و مجتبی ملک زاده و... هم بیانگر شتاب فزایندهورود سرمایه به این هنر مقدس است. باید افرادی که در حوزه اقتصادی کار میکنند متوجه این رشد باشند و بدانند با سرمایهگذای خوب منفعت زیادی متوجه آنها میشود. این منفعت دو جانبه است هم حرکت فرهنگی این هنر اصیل سرعت می یابد، هم از نظر مالی به سودی مطمئن دست می یابند. "
این روزها خبرها می گوید نخبگان و هنرمندان صاحب نام هنر ارزشی و کهن خوشنویسی معتقدند با ورود سرمایه به این عرصه، هم نگاه اشتباه جامعه به تاریخ مصرف بودن خط تغییر می یابد و هم امکان توسعه زیرساختی آن در سراسر ایران فراهم می شود؛ تئوریسین های هنری حتی معتقدند با برپایی حراج ها، نمایشگاه ها و موزه های معظم خوشنویسی می توان توریست فرهنگی را به ایران سوق داد و فصلی تازه رقم زد.