رویداد۲۴در این مطلب به معرفی هنر مردمان شهر اصفهان در تولید پارچههای قلمکاری میپردازیم.
مواد اولیه: قالب چوبی حکاکی شده، پارچه هایی از جنس پنبه، ابریشمی، کرباس، متقال، کتان، رنگهای طبیعی مراحل تولید: در مرحله اول، پارچههایی را که باید نقش بر روی آنها چاپ شود به مدت پنج روز در رودخانه قرار میگیرند تا هم آهار آنها از بین برود و هم مواد زائدش خارج شود.
در ادامه پوست انار را با هلیله مخلوط و در آب حل میکنند و پارچهها را در این محلول فرو میبرند، با این کار پارچه به رنگ زرد مایل به کرم در میآید.
مرحله بعد نقش زنی بر روی پارچه با استفاده از قالبها و مهرهای چوبی* است. مهرهای چوبی دارای نقشهای مختلفی هستند که به فراخور نقشه با دست روی پارچه زده میشوند. رنگهای مورد استفاده در قلمکاری کاملا طبیعی هستند.
بعد از نقش زدن با رنگهای مختلف، پارچه را به رودخانه برده و مدت 2 تا 3 ساعت در آب روان میشویند تا رنگهای اضافی خارج شود. بعد از خشک شدن پارچهها در هوای آزاد، عملیات منگوله زنی یا ریشه تابی روی آنها اعمال و سپس آمادهی ارائه به بازار میشود.
* قالب چاپ قلمکاری را از چوب درخت گلابی و زالزالک میسازند، چون نسبت به سایر چوبها محکمتر و قابلیت انعطافپذیری ببیشتری دارند. از عملیات مهمی که چوب را به شکل قالب مورد استفاده در قلمکاری در می آورد میتوان طرحریزی و اسکله کاری را نام برد که تماما با دست بوسیله استادان مجرب و هنرمند انجام میگیرد. قالب را بعد از آماده شدن با پیه چرب میکنند تا چوب خشک نشود و ترک برندارد. برای چاپ یک شکل چهار رنگ چهار قالب بطور مجزا تهیه و مورد استفاده قرار میگیرد.
پیشینه هنر: این هنر را برای این "قلمکار" می خوانند که در گذشته دور با قلم بر روی پارچه نقاشی میشده است . اما چون کار با قلم بسیار وقت گیر و کم تولید است، این شیوه به تدریج از رواج افتاد و نقش زدن با قالب جای آن را گرفت.
هرچند تاریخچه این هنر به قرن دهم و یازدهم میرسد؛ اما برخی سبقه تاریخی بیشتری برای آن عنوان میکنند و ریشه این هنر را در قرن چهارم پیش از میلاد مسیح میدانند و برای این ادعا پارچه روی مقبره هفت برادر سکاها را شاهد میگیرند. با این وجود، این هنر در قرن دوازدهم هجری (دوره صفویه) به کمال رسید و تا کنون یکی از درخشان ترین نمونه های هنر تزیینی سرزمین ما بود. در دوران صفوی از پارچه های قلمکار برای لباس های اشرافی استفاده میشد که به آن ها اصطلاحا “دلگه” میگفتند.