سینما در جهان به صنعتی متمول، تبدیل شده است و یکی از برنامههای کشور ما نیز در عرصه اقتصاد فرهنگی کسب درآمد از طریق سینما است. رونق سینما نیازمند این است که سرمایهگذاری در آن برای سرمایهگذاران به صرفه و اکران هر فیلمی ارزشافزودهای برای سینما به دنبال داشته باشد.
سینما و تئاتر -اگرچه هر کدام به صورت مجزا باید تجزیه و تحلیل شود- به عنوان یک محصول فرهنگی از ساز و کارهای مختلف تولید تا اجرا برخوردار است و مانند هر کالای دیگری قابلیت مصرف شدن دارد، بطوری که بخشی از نیازهای انسانی ما را تامین میکنند، بنابراین باید مانند هر کالای دیگری به توازن، میان هزینهها و درآمدهای ناشی از آن توجه کنیم، زیرا همچون سایر کالاها تابع سه عنصر اقتصادی تولید، توزیع و مصرف است.
در نگرش توسعهای، تئاتر، یک "کالای در خور" محسوب میشود و دولت مایل است که مردم بیش از آنچه در جامعه دیده میشود، مصرفکننده آن باشند. لیکن علیرغم این تمایل، وجود عوامل بازدارنده، سهم اندک تئاتر از بودجههای فرهنگی را سبب گردیده است.
با توجه به سیاستهای فرهنگی و نظام تولید سینما و تئاتر در ایران، وضعیت کنونی، وضعیت مطلوب نمیباشد و سهم سینما و به خصوص تئاتر در سبد مصرف خانواده ایرانی، سهم مطلوبی نیست.
چنانچه موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه به صورت همه جانبه مورد توجه واقع شود، تئاتر میتواند به عنوان یک نهاد فرهنگساز، کارآفرین و سودآور در جامعه مطرح شود. برای رونق هرچه بیشتر سینما و تئاتر، باید ابعاد اقتصادی این هنر به درستی بررسی شود و روشهای جذب و انباشت سرمایه و هدایت منابع مالی مناسب که از مهمترین مشکلات موجود بر سر راه رونق تئاتر ایران است، مورد توجه قرار گیرد. بازگشت سرمایه و سود حاصل از آن میتواند در هر کدام از سه بخش تولید، توزیع و مصرف نقش اقتصادی خود را ایفا کند و منجر به رشد و شکوفایی سینما و تئاتر ایران شود. تئاتر ایران نه تنها میتواند از سرمایهگذاری در بخش تولید سود ببرد، بلکه چنانچه اجرای آن همراه با تبلیغات و توزیع جغرافیایی مناسبتر صورت گیرد منجر به افزایش تماشاگران و مخاطبان خواهد شد، به طوری که بخشهای دیگر تئاتر نیز میتوانند از آثار مثبت سرمایهگذاری و سودآوری آن به نحو مطلوب برخوردار شوند.
اکنون که دولت قادر به کمک مالی قابل توجه برای ارتقای کیفیت این هنر نیست، بخش خصوصی میتواند با حمایت دولت با استفاده از منابع مالی خود و اندیشههای اقتصادی مناسب برای تولید و بازگشت سرمایه، شیوهای اصولی را برگزیند.
مخاطب به عنوان مصرفکننده محصول تئاتر و سینما اهمیت ویژهای دارد. مناسبسازی وضعیت فیزیکی و ظاهری سینماها به خصوص در شهرستانها برای ایجاد رغبت بیشتر جهت حضور مردم نیز ضروری است و یا سالنهایی که برای اجرای تئاتر مناسب باشند به ندرت در شهرستانها وجود دارد. . هر چند تمام مدیران با علاقه و انرژی فراوان در جهت اعتلای تئاتر و سینما فعالیت و همراهی میکنند اما عمده کار در این زمینه -از مطالبه تا اجرا- برعهده جامعه هنری است که از نیرو و ظرفیت فوقالعاده برخوردار هستند.
مخاطب از سینما یا تئاتر رفتن انتظار دارد نمایش و فیلم خوب تولید شود و در کنار آن قیمت بلیت تئاتر و سینماها باید مناسب با متوسط درآمد غالب افراد جامعه در نظر گرفته شود. این در حالی است که بلیت تئاتر برای یک خانواده چهار نفره از طبقه متوسط برای یک یا دوبار تماشای تئاتر در سال، گران است و از سوی دیگر کیفیت برخی نمایشها و فیلمها در سطحی است که مخاطب تمایلی ندارد چنین هزینهای را برای تماشا پرداخت کند. به خصوص در این زمینه شرایط اقتصادی جامعه و اولویتبندی خانوادهها در خرید کالا و خدمات بسیار تأثیرگذار است و البته در چنین مواردی، این هنر سینما و تئاتر و دستاندرکاران است که باید برای تثبیت آرامش و اعتلای فرهنگ به جامعه کمک کنند.
سینمادار، سینماگر و مخاطب سه ضلع مثلثی هستند که از تولید تا گیشه را به هم متصل میکنند حال باید در صنعت سینما و البته در تئاتر نیز رضایت هر سه آنها به صورت متعادل و متوازن جلب شود و تدبیر لازم به گونهای صورت گیرد که هیچ یک از سه ضلع این مثلث متضرر نگردد.
گاهی مشاهده میشود که تئاترهای بزرگی روی صحنه آمدهاند و چه بسا بسیاری از هموطنان مایل به تماشای آن بودهاند اما به دلایل مالی نتوانستهاند. صرفنظر از جهت اقتصادی، نمایش تئاترهایی که با کیفیت و محتوای خوب اجرا میشوند، در تهران خلاصه میشود و شهرستانها که اتفاقاً در بعضی از شهرستانها مخاطبین مشتاقی برای تماشای این نمایشها وجود دارد بهرهای از آن ندارند. شایسته است دستاندرکاران با رایزنی، مردم را در سراسر کشور مهیای تماشای این بخش از هنر کنند.
*نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس