بهروز شجاعی: ماجرا از فردای آخرین روز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی شروع شد، از همان روز که رئیس دولت اصلاحات تصمیم گرفت تا هیج سمت رسمیای را در مجموعه نظام قبول نکند، نه مشاور و نه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه هیچ سمت دیگری، چه آنکه او در پی بسط و گسترش ایده گفتوگوی تمدنها بود. ایدهای که با استقبال جهانیان روبرو شده بود و سازمان ملل یکسال را به آن نامگذاری کرد، بعد از آنکه او در قامت رئیس جمهوری اسلامی ایران، منادی صلح شد و بر خلاف ساموئل هانتیگتونی که از «برخورد تمدنها» گفت، او از «گفتوگوی تمدنها» سخن گفت.
برنامهای برای آینده
خاتمی بلافاصله بعد از پایان دوران ریاست جمهوریاش، موسسه بینالمللی «گفتوگوی فرهنگها و تمدنها» را بنیان نهاد، او کمی بعدتر و در جریان سفر به آلمان در اول آذر 84 هدف از تاسیس این موسسه را ارائه تعریفی بهتر از اسلام در جهان عنوان کرد و گفت:« قرار است به زودی شعبه این موسسه در اروپا فعال شود که مذاکره برای تاسیس آن کماکان ادامه دارد. در دفتر اروپای این موسسه مهم ترین متفکرین و اندیشمندان جهان حضور خواهند داشت. فکر تاسیس این موسسه یک ماه پیش در یونسکو با مشارکت صد تن از شخصیتهای مهم جهانی مطرح شد که با استقبال بسیار خوبی نیز مواجه گردید. بسیاری از نخبگان تاسیس چنین مرکزی را از ضروریات دنیای کنونی میدانند.»
او ادامه داد: «مرکز گفت و گوی فرهنگها و تمدنها موسسهای غیردولتی است اما به دولت وابستگی دارد و ممکن است با تغییر دولتها تحت تاثیر قرار گرفته و اسلوب آن تغییر کند. این موسسه در راستای گفتوگوی تمدنها شکل گرفته و گفتوگوی ادیان جزو اولویتهای آن است. ما سعی داریم این موسسه با مراکز جهانی به خصوص سازمان ملل و یونسکو در ارتباط مداوم باشد و معتقدیم که دیدگاههای ما از طریق این مرکز میتواند به مراجع رسمی جهان شناسانده شود.»
کمی بعدتر همانطور که مبتکر نظریه گفتوگوی تمدنها وعده داده بود، دفتر این موسسه در ژنو افتتاح شد و سفرهای خارجی سیدمحمدخاتمی شتاب گرفت. او به مراکز مهم و متعدد بینالمللی و دانشگاهی در اقصی نقاط جهان دعوت میشد تا از گفتوگوی تمدنها بگوید.
اما این تنها هدف خاتمی که در دوره ریاستجمهوریاش، فعالیتهای مدنی پس از سالها محاق، جانی دوباره گرفتند و به اوج خود رسیدند نبود. او در کنار موسسه گفتوگوی فرهنگها و تمدنها، بنیاد آزادی رشد و آبادانی ایران را بنیان نهاد، بنیادی که به اختصار «باران» خوانده بود و قرار بود با حضور وزیران، استانداران و مدیران دولت اصلاحات موجب تقویت زمینههای رشد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و بالابردن سطح دانش و فناوری جامعه، توسعه منابع انسانی و پرورش نخبگان برای برنامهریزی و مدیریتهای راهبردی - کاربردی در عرصههای مختلف توسعه، بسط و نهادینه کردن آزادیهای قانونی، تعمیق فرهنگ ملی، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی و پاسداری از حرمت و کرامت انسان با استفاده از همه امکانات ملی و بینالمللی شود.
خاتمی از سال 88 ممنوع الخروج شد و عملا فعالیتهای موسسه بینالمللی فرهنگها و تمدنها تحت الشعاع این ممنوع الخروجی قرار گرفت و بعد از مدتی رو به تعطیلی نهاد، بنیاد باران اما جلسات ماهانهاش همواره با افت و خیزهایی بر پا بوده و تلاش کرده به محلی برای انتقال تجربه مدیران به نسل جوانتر و البته بحث و بررسی علمی پیرامون مسائل روز باشد.
از سعدآباد تا یاسر
دولت اصلاحات در اواخر عمر خود مصوبهای را به تصویب هیات دولت رساند مبنی بر اینکه دفتر کاری به روسای جمهور سابق از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران تخصیص یابد و بر اساس همین مصوبه بود دفتری در ساختمان همراهان سعدآباد به خاتمی اختصاص یافت، همانطور که پیشبینی میشد محمود احمدینژاد حضور خاتمی را حتی در یکی از ساختمانهای متعلق به دولت بر نمیتافت. چند ماه از حضور خاتمی در آن ساختمان نمیگذشت که نامهای از سوی ریاست جمهوری به خاتمی ارسال شد:« باتوجه به نیاز واحد تشریفات ریاستجمهوری به ساختمان همراهان، ساعاتی که آقای خاتمی در آنجا حضور ندارند را مشخص کنید تا ما در بقیه ساعات در دفتری که آقای خاتمی در آن کار میکند، برنامه بگذاریم.» همین نامه و البته قطع هر از گاهی آب و برق، موجب شد که رئیس دولت اصلاحات، عطای آن دفتر را به لقایش ببخشد و به ساختمان کوچکی در میدان آرژانتین نقل مکان کند، جایی که بنیاد باران و موسسه بینالمللی فرهنگها و تمدنها هم در آن فعالیت میکردند.
حضور خاتمی در آن دفتر هم عمر چندانی نداشت، چند ماهی از اقامت در آن دفتر نگذشته بود که آیت الله سید حسن خمینی به خاتمی پیشنهاد داد با توجه به مسئولیت او در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) که دبیری علمی تمامی همایشهای این موسسه بود، برای ملاقاتها و فعالیتهای جاری در یکی از ساختمانهای دفتر امام راحل مستقر شود. خاتمی بعد از چندی این پیشنهاد را پذیرفت و به یکی از ساختمانهای متعلق به دفتر امام راحل رفت، سه راه یاسر؛ جایی که دفتر او نیز به همین نام معروف شد «دفتر یاسر».
ساختمانی که سیدمحمدخاتمی در آن اقامت کرد معماری چشمنوازی داشت، عمارتی کوچک و دو طبقه با هفت اتاق نسبتا کوچک در طبقه دوم و یک نمازخانه در طبقه همکف و در جلوی آن حیاطی وسیع و باغ مانند. داخل ساختمان بر خلاف ظاهرش تجملاتی نبود، صندلیها معمولی بود و تجملاتی در داخل هیچ یک از اتاقها به چشم نمیخورد و تزئیات اتاق رئیس دفتر و راهرو تنها با استفاده از هدایایی بود که علاقمندان به رئیس دولت اصلاحات به او اهدا کرده بودند و عمدتا شامل پرترهها، کاریکاتورها و تابلوهای نقاشی خط بود.
ساختمانی که در اختیار رئیس دولت اصلاحات قرار گرفته بود، پیش از انقلاب متعلق به هوشنگ انصاری بود. انصاری در دوران امیرعباس هویدا و جمشید آموزگار وزیر اقتصاد و امور دارایی بود و آخرین مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در زمان رژیم سابق بود. او پیشتر سفیر ایران در پاکستان، وزیر اطلاعات و جهانگردی به مدت یکسال در دولت هویدا و سفیر ایران در آمریکا به مدت یکسال در فاصله سالهای 47 تا 48 بود.
خاتمی که در ابتدای امر هم علاقهای به اقامت در ساختمان همراهان سعدآباد نداشت و شاید اگر نبود نزدیکی دفتر سه راه یاسر به منزل رئیس دولت اصلاحات و اصرار و تاکید تیم حفاظت او از این ساختمان هم به عنوان دفتر کاری استفاده نمیکرد.
این دفتر روزانه در حدود چهار ساعت مورد استفاده خاتمی قرار میگرفت و محل آمد و شد چهرههای سیاسی، مدنی، فرهنگی، هنری و حتی ورزشی بود. برخی جلسات مشورتی و دیدارهای خاتمی در این دفتر انجام میشد و از شنبه تا چهارشنبه هم نماز جماعت در این دفتر به امامت خاتمی برپا میشد. به غیر از اعیاد، عمدتا در روزهای چهارشنبه در این دفتر سیدمحمدخاتمی برای زوجهای جوانی که علاقه داشتند او خطبه عقد آنها را بخواند، خطبه عقد میخواند و نمازخانه آن دفتر، سالها نقطه آغاز زندگی بسیاری از زوجهای جوان عمدتا اصلاحطلب و یا از اهالی فرهنگ و هنر شد.
همچنین دو بار در سال، ورود برای همه علاقمندان به خاتمی به این دفتر آزاد بود، یک روز در ایام عید نوروز و همچنین روز عید فطر بر عید دیدنی با رئیس دولت اصلاحات.
دو روز در سال نیز دو مراسم ویژه در این دفتر برگزار میشد یکی در روز عید غدیر و دیگری در سالروز شهادت حضرت زهرا(س) که این دو مراسم نیز بعد از آنکه احمد مسجدجامعی از ریاست موزه ملی قرآن، جایی که پیش از این میزبان این دو مراسم با حضور پررنگ اهالی فرهنگ و هنر بود کنار گذاشته شد، عمدتا در دفتر سیدمحمدخاتمی برگزار میشد.
دفتر یاسر از سال 85 تا انتخابات 88، محل حضور و رفت و آمد پررنگ دوستداران سیدمحمدخاتمی بود اما بعد از انتخابات 88 و محدودیتهای ایجاد شده و برخی مسائل دیگر، رفت و آمدها به این دفتر محدودتر شد تا آنکه بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات و بازتر شدن فضا از محدودیتها کاسته شد.
دفتر یاسر از تیر ماه سال جاری اما مورد توجه و حمله برخی رسانههای معاند و در راس آنها «آمدنیوز» قرار گرفت، رسانه معاندی که البته کینهای عجیب هم از خاتمی به دل دارد. آنها تلاش کردند از این دفتر «کاخ خاتمی» بسازند و آن را مصادرهای و غصبی و همتراز با ویلای لواسان در اختیار سرلشگر فیروزآبادی و البته خانه دکتر ولایتی عنوان کنند. حال آنکه این دفتر از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در اختیار خاتمی قرار گرفته بود و حتی گفته شد که مالک این خانه که همسر هوشنگ انصاری بود چند سال پیش رضایت خود را از حضور خاتمی در این ملک که گفته مهریه او بوده است اعلام کرد.
بعد از ارائه توضیحاتی از سوی جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران درباره این خانه و برخی واکنشهای دیگر موج خبری هدایت شده درباره «کاخ خاتمی» فروکش کرد تا بار دیگر هفته گذشته و چند روز بعد از انتشار عکسهای دیدار سیدمحمدخاتمی با استاد قدیمی خود آیت الله شبیری زنجانی و نامه پرحاشیه شیخ محمد یزدی و به دنبال آن انتشار عکسهایی از دفتر یاسر که نشان از اسباب کشی خاتمی از این دفتر در آینده نزدیک میداد، بار دیگر این دفتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت و برخی از رسانهها مدعی شدند که این تاوان دیدار خاتمی با آیت الله شبیری زنجانی است!
حقیقت ماجرا چیست؟
پیش از آنکه به چرایی اسباب کشی قریب الوقوع خاتمی از دفتر یاسر بپردازم ذکر این نکته را لازم میدانم که به چرایی دیدار رئیس دولت اصلاحات با آیت الله شبیری زنجانی اشاره کنم.
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، فرزند آیت الله سید روح الله خاتمی، اواخر دهه چهل درس خارج فقه خود را نزد آیت الله شبیری زنجانی تلمذ کرد و از شاگردان ممتاز او به شمار میرفت تا جایی روزی آیت الله شبیری زنجانی گفت:« همانگونه که کریسف کلمب، قاره آمریکا را کشف کرد، من نیز سیدمحمد خاتمی را در حوزه علمیه کشف کردم.» همین تعبیر،عمق رابطه شاگرد و استاد را نشان میدهد، شاگردی که سالها بود به دلیل محدودیتهای ایجاد شده امکان سفر به قم را نداشت این بار در تهران به دیدار استاد رفت و این دیدار حاصل شد.
اما این دیدار با حکم تخلیه دفتر یاسر کاملا بیارتباط است، چه آنکه در ظاهر حکم تخلیه به سبب دعوای حقوقی بنیاد مستضعفان و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) بر سر مالکیت این ملک بوده و در باطن اما ماجرایی دیگر داشته است.
بر اساس اطلاعات کسب شده، حکم به تخلیه این دفتر نه در روزهای اخیر که در حدود یک ماه و نیم پیش به اطلاع برخی نزدیکان خاتمی از سوی برخی مسئولان بنیاد مستضعفان رسیده بود و آنها نیز از همان زمان به دنبال تدارک مکانی برای دفتر رئیس دولت اصلاحات بودهاند.
شنیدهها حاکی از آن است که در چند سال اخیر به بنیاد مستضعفان، چندین بار به این بنیاد توصیه شده بود که اختیار دفتر یاسر را به دست بگیرد، هر بار اما سعیدیکیا که در سابقه کاریاش وزارت در دولت اصلاحات نیز به چشم میخورد با رایزنیها و گفتوگوهایی این خواسته را به تعویق انداخته اینبار اما ارادهای قویتر و خارج از بنیاد مستضعفان بر بازپسگیری این دفتر از راه حقوقی تاکید داشت، راهی که سرانجام طی شد و خاتمی نیز بلافاصله بعد از اطلاع از ماجرا همچون سال 85 بر تحویل دفتر تاکید کرد.
جواد امام هم در گفت وگویی که با ایلنا انجام داده تلویحا به این موضوع اشاره کرد و گفت:« بحث تخلیه دفتر به یک اختلاف میان موسسه نشر آثار حضرت امام و بنیاد مستضغفان بازمیگردد، در گذشته هم این اتفاق افتاده است و از مدتها قبل به موسسه فشار آوردند تا این دفتر را پس بگیرند.»
سید علی خاتمی، برادر رئیس دولت اصلاحات هم در گفتوگویی در این باره اظهار داشت:«آنجا صاحب و حساب و کتاب دارد؛ ما مهمان دفتر امام و حاج حسن آقا بودیم. طبق توافقی که با بنیاد مستضعفان صورت گرفته است باید آنجا را آماده کنند و لذا ما سربار آنان نیستیم و این تغییر و تحول با رضایت کامل است.»
انتقال به دارآباد؟
هرچند خبرگزاری ایلنا به نقل از یک مقام آگاه در بنیاد مستضعفان نوشت که «بنیاد مستضعفان ملکی را در اختیار آقای خاتمی قرار نداده بود که امروز بخواهد آن را پس بگیرد. یک مسائل حقوقی جزیی درباره ملک مورد نظر با موسسه نشر و حفظ آثار امام خمینی(ره) به وجود آمده است که به زودی این مساله برطرف میشود.» اما بر اساس اطلاعات کسب شده شاید این مسئله حقوقی جزئی حل شود، اما این اتفاق زمانی خواهد افتاد که دیگر سیدمحمدخاتمی «مهمان یاسر» نباشد.
احتمالا در روزهای آینده خاتمی یا به دفتری کوچکتر در اطراف دارآباد نقل مکان میکند و یا اینکه دولت روحانی به مصوبه هیات دولت عمل کند و دفتری را در اختیار رئیس دولت اصلاحات قرار دهد، اما آنچه در این میان مهم است این است که علاوه بر سیدمحمدخاتمی، گفته میشود برخی مقامات و چهرههای دیگر نیز از ساختمانهای متعلق به بنیاد مستضعفان استفاده میکنند و در همین رابطه از سه نفر به صورت مشخص این سئوال را پرسیدم که آیا تائید میکنند که ملک یا املاکی از بنیاد مستضعفان برای استفاده شخصی یا کاری در اختیار آنهاست که هیچ یک از این سه نفر هنوز پاسخ ندادهاند، نه محمود احمدینژاد، نه عزت الله ضرغامی و نه غلامعلی حداد عادل.
*این یادداشت با عنوان «خاتمی به دارآباد میرود؟ » در شماره 08 دوره جدید هفتهنامه صدا منتشر شده است.