رویداد۲۴ او در آخرین لحظات زندگی میگوید برای خودم اسم و رسمی دارم کسی نیست که در صنف ما من را نشناسد. خبرنگار خبرگزاری قوه قضاییه چندی پیش از اعدام گفتگویی با او انجام داده که در ادامه میخوانیم:
میگوید یک شبِ سلطان سکه شدم و به اینجا رسیدم. برای خودم اسم و رسمی دارم کسی نیست که در صنف ما من را نشناسد.
اگه از من بپرسی که اگر دوباره شانس بازگشت به بازار داشته باشم که ندارم، دوباره همان کار را میکنم...
از او در مورد القابش میپرسم در مورد لقب سلطان و ملا میگوید: عاقل آن است که لقمه را به اندازه دهنش بردارد و یک شبِ نخواهد ره صد ساله رود، به آن فرد میگویند عاقل.
او که ماهی ۳۰ میلیارد درآمد داشته، میگوید کارم را دوست داشتم شغلم را دوست داشتم مخصوصا شغل سکه را.
تعریفش از بازار هشتاد میلیون جمعیت ایران است. میگوید معنی بازار را از من بپرسید، هیچ چیز خاصی داخلش نیست یک عرضه و تقاضای همیشگی در جامعه ...
وقتی در مورد اعداد با من صحبت میکنید اعداد را دقیق بگویید من ریاضی خوبی دارم. این را میگوید که ثابت کند ضرب و تقسیم را خوب بلد است که انصافا هم اینطور بود.
یک جا به او گفتم شاید تصور کردی من خبرنگار اینجا آمدهام تا شما را گوشه رینگ بگذارم؟، برافروخته شد و گفت: شما نمیتوانید من را گوشه رینگ بگذارید. اگر میتوانی تلاش خود را بکن من وحید مظلومی هستم. اگر تونستی من رو گوشه رینگ بگذاری بگذار تمام تلاشت را بکن.
میگوید این روزها تلویزیون زیاد تماشا میکند اخبار را خیلی دوست دارم و فیلم نمیبینم، اما نوبت به رسانه و صحبت از خبر میشود میگوید من اصلا رسانهها را قبول ندارم.
درباره یکی از دستگیری هایش که در سال ۹۱ اتفاق افتاده توضیح میدهد من در آن سال معتمد بانک مرکزی برای توزیع ارز بودم بازار نابسامان شد. یک روز آمدند من را بگیرند داخل مغازه نبودم به من زنگ زدند و اطلاع دادند که ماموران برای دستگیریت امده اند فرار کردم، اما لب مرز دستگیر شدم آن زمان اتهامم اخلال در نظام ارزی بود. منظورش را خوب متوجه شدم سخنگوی قوه قضائیه پیشتر درباره این دستگیری وحید مظلومین توضیحاتی ارائه کرده بود.
در یک جای صحبتهای مظلومین وقتی که در مورد نقش تعیین کننده خود در بازار صحبت میکرد گفت: زمانی که من توی بازار بودم سکه میخواست ۵ هزار تومان نوسان بزند اصلا به این سادگی نبود. پرسیدم چرا؟ شما نمیگذاشتید؟ سریع صحبت هایش را جمع کرد و گفت: نه اینکه من نمیگذاشتم بازار، عرضه و تقاضا و تقابل خودش را داشت.
در مورد حساب هفتصد میلیارد تومانی خاله هفتاد ساله اش با تعجب میگوید مگر هفتصد میلیارد حجم پول بالایی است؟ میگویم: نیست؟
به هیچ عنوان نیست. هفتصد میلیارد تومن پولی نیست. شما بزرگش میکنید..
"من خاله ام را صرفا به یکی از دوستانم به اسم اقای قاسمی معرفی کردم او دنبال شخصی معتمد بود و من هم خالهام را، به آقای قاسمی یا همان محمد سالم که مشکلی در حسابش بوجود آمده بود معرفی کردم.
محمد سالم از وحید مظلومین به عنوان یکی از بهترین مشتریانش یاد میکند و گاهی هزار تا سه هزار عدد سکه از او در هفته خریداری میکرده است.
پرسیدم چطور اینقدر راحت سیگار به دستت رسیده؟
"یک روز مامور زندان اومد پیشم گفت: سیگار میکشی؟ گفتم آره من سیگاریم، گفت: از امروز میتونی راحت سیگار بکشی، از اونجا فهمیدم حکمم قطعی شده ".
آخرین گفتوگوی محمد سالم: پشیمانم از اینکه با کارتهای مردم کار کردم/ من و وحید شاخ بازار بودیممحمد اسماعیل قاسمی که به مشارکت و تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیر قانونی و غیر مجاز ارز و سکه و قاچاق عمده ارز در حد کلان متهم شد، از اعضای شبکه وحید مظلومین است وی با متهم ردیف اول پرونده همکاری زیادی داشته است.
این متهم با رضا مرد میدان حاجی آقای، شاهرخ نجفی و حسین مظلومین از اعضای شبکه مظلومین همکاری و تعامل داشته است و براساس گزارشات به دست آمده گردش حسابهای وی بیش از چهار هزار و هشتصد میلیارد تومان بود که مبلغ ۵۴۰ میلیارد تومان آن مربوط به سالهای ۹۵ و ۹۶ و این مبالغ در آینده کمتر شده است. وی با باز کردن حساب به اسم زنان خانهدار به فعالیتهای خود ادامه میداده و سعی کرده است گردش مالی حسابهای خود را کاهش دهد تا از نظارتها و بررسیها پنهان بماند.
آنچه در ادامه میخوانید آخرین گفتوگوی محمد سالم است:
می گوید از سال ۷۲ زمانیکه ۲۱ ساله بودم در بازار مشغول به کار شدم.
از آنجاییکه در یک صرافی خرید و فروش سکه و ارز انجام میداده و فعال نیز بوده است، بانک مرکزی از او به عنوان عاملیت پخش ارز مداخلهای در سال ۹۰-۹۱ دعوت میکند و اینگونه او و حدود چند صراف دیگر دلار میفروشند و ارز برای آنها از دبی میآوردند و به فروش آن اقدام میکردند و محمد سالم این دلارها را در اختیار افرادی میگذاشت که در سبزه میدان یا پاساژ افشار بفروشند.
رصد مسئولان بانک مرکزی و پایین بودن قیمت دلار سبزه میدان از افشار، باعث میشود که محمد سالم در آن سالها به پاساژ افشار فرستاده شود.
حلقه ارتباطی وحید مظلومین و محمد سالم چگونه شکل گرفت؟
او ارتباطیاش با وحید مظلومین را اینگونه بیان میکند: اواسط سال ۹۵ و در سال ۹۶، که سکه را به صورت نقدی در بازار خریداری و کاغذی آن را در بازار آتی فروخته میشد و سود زیادی به همراه داشت، خرید و فروش سکه در مغازه به طور میانگین به روزی ۲۵۰۰ مورد سکه رسید.
محمد سالم از وحید مظلومین به عنوان یکی از بهترین مشتریانش یاد میکند که گاهی هزار تا سه هزار عدد سکه از او در هفته خریداری میکرده است.
سال ۹۶، محمد سالم به دلیل گردش بالای حسابهایش در سال ۹۱ و ۹۲، به پرداخت مالیاتی سنگین مکلف میشود.
به گفته خودش از ترس اینکه حسابهایش بلوکه شود، با حساب خودش کار نمیکند و تصمیم میگیرد با وحید مظلومین در این زمینه مشورت کند و او به محمد سالم پیشنهاد میدهد که با کارت اقدس مهرافزا که نامش نیز در میان اخلالگران ارزی بارها در جلسات دادگاه وحید مظلومین به میان آمد، به فعالیت اقتصادی ادامه دهد و سود آن را در آخر سال به حساب این فرد واریز کند.
اختلاف محمد سالم با کارمندش رضا مرد میدان، پای فرد دیگری به نام حسن وزیری را به مغازهاش باز میکند تا به این ترتیب این محکوم اقتصادی طی این سالها با حسابهای رضا مرد میدان، حسن وزیری و اقدس مهرافزا معاملاتش را انجام دهد.
روش کار به اینگونه بود که محمد سالم ۱۰ حساب به نام حسن وزیری باز میکند تا از این طریق مبادلات پولی را انجام دهد. او از حساب اصلی از طریق همراه بانک به کارتهای فرعی پول واریز میکرده است.
او فرار مالیاتی خود را هم تایید میکند.
محمد سالم در مورد نقش مهم وحید مظلومین در بازار میگوید و از او به عنوان فردی باهوش نام میبرد. وقتی وحید به خریدی اقدام میکرد همه میگفتند که حتما خبری بوده که او اقدام به این کار کرده است و لیدری پشت او پیدا میشد.
درباره اینکه چرا به وحید مظلومین ملا میگفتهاند، خاطرنشان میکند: او در کار خود نابغهای بود که شاید به جای نابعه به او ملا میگویند.
وی در مورد چرایی مطرح شدن اسمش در بازار یادآور شد: وقتی فردی روزی سی میلیون دلار در بازار پخش کند و اسم او همه جا مطرح باشد و بازارخوانی در بازار سکه داشته باشد، باعث این موضوع میشود. قیمت واقعی دلار به بیشتر از ۸ هزار تومان نمیرسد.
محمد سالم خطاب به کسانی که میخواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، می گوید : نمیتوانند، مگر اینکه با حرام خواری و رانت خواری همراه باشد.
در پایان گفت: پشیمانم، از اینکه با کارتهای مردم کار کردم.