چند وقت دیگر عروسیشان را جشن میگیرند و بالاخره میروند سر خانه زندگیشان. قرار بود این مراسم شاد قبل محرم انجام شود، اما خودتان که بهتر میدانید، نوسان قیمت دلار و گرانی و کمبود کالاها برنامهشان را برای خرید لوازم خانگی به هم ریخت. تا به خودشان آمدند متوجه شدند جهیزیه عروس خانم به مشکل خورده است. آنها این هفته دل به دریا زدند، چون شنیده بودند کمبود موجودی انبارها و فروشگاهها تا حدودی برطرف شده و فروشندهها با لبخند مشتری را تحویل میگیرند. ما هم با آنها همراه شدیم تا به این بهانه از آخرین تغییرات قیمتها در بازار لوازم خانگی مطلع شویم. آنچه میخوانید میتواند موقع خرید تلویزیونها، یخچال فریزر، ماشین لباسشویی و ظرفشویی کمکتان کند.
آنچه در بازار تلویزیونها میگذردتلویزیونهای کوچک، با صفحهنمایش ریز در حد ۲۰ اینچ که بیشتر به درد اتاقهای کوچک و مغازههای فسقلی میخورند حالا حداقل یک میلیون تومان فروخته میشوند. قبل مصیبت اخیر میتوانستید آنها را با بودجه ۵۰۰ هزار تومان مال خود کنید. حالا اگر بخواهیم با مد بازار پیش برویم که در حال حاضر خیلی به نفع تلویزیونهای حداقل ۵۵ اینچی پیش میرود، حداقل پنج میلیون تومان خرج روی دستتان میگذارد. آن هم برای برند اسنوا که حداقل در میان تلویزیونها شهرت چندانی ندارد. هاردستون و هیوندای و TCL و فیلیپس هم تلویزیونهایی در این محدوده قیمت دارند. اگر بخواهید با خودتان لج کنید و حتما به سراغ برندهایی مثل LG و سامسونگ و سونی بروید که پیش از این در میان تلویزیونها اقبال بیشتری به سمتشان بود، حداقل به شش، هفت میلیون تومان پول نیاز دارید.
خرید تلویزیونهای خمیده، تلویزیونهای ۴ K. و بقیه محصولاتی که به تکنولوژیهای روز مفتخر هستند، حداقل هشت میلیون بودجه میخواهد. با این حال بیشتر خریداران در بازار تلویزیون دنبال یک محصول معمولی میگردند. خود من کسی را سراغ دارم که قبل گرانیهای اخیر توانست با سه میلیون و ۸۰۰ هزار تومان یک تلویزیون هوشمند ۵۵ اینچی بخرد و حالا فروشندهها همان تلویزیون را ۹ میلیون تومان قیمت دادهاند. راستش را بخواهید با اوضاع الان دیگر ۹ میلیون رقم زیادی نیست، چون همین که تصمیم بگیرید سر کیسه را شل کنید، گزینههایی در حد ۱۲، ۱۳ میلیون تومان عشوهکنان سر راهتان سبز میشوند. شاخشان تلویزیونهای OLED و QLED هستند که در سایزهای ۵۵ اینچی به ترتیب ۲۲ میلیون تومان و ۲۰ میلیون تومان خرج روی دستتان میگذارند. بله! درست است که جدیدترین تکنولوژی را به خانهتان آوردهاید، اما یادمان نرود که با این پول قبلا میتوانستیم یگ دستگاه پراید بخریم! نمیخواهم سرتان را درد بیاورم، چون احتمالا همین اول کار حالتان گرفته شده. به هر حال وظیفه دارم به اطلاعتان برسانم در بازار فعلی تلویزیون ممکن است با تحفههایی مثل تلویزیون ۷۵ اینچی سامسونگ از سری NU ۸۹۰۰ روبرو شوید که ۴۲ میلیون فروخته میشود. قبلا میتوانستید با این پول برای خودتان یک سالن سینما بخرید.
آنچه در بازار یخچال فریزر میگذردیخچالهای کوچک و جمع و جور آرام آرام از پستوها خارج شدهاند و در حال حاضر به عنوان نورچشمیهای بازار شناخته میشوند. نه اینکه خیال کنید قیمتشان کم است و به این خاطر محبوب شدهاند. نخیر! کاملا برعکس. اگر قبلا میشد با هشت، ۹ میلیون تومان یک ساید بای ساید درجه یک خرید، الان باید یک میلیون تومان دیگر روی همان پول گذاشت و یخچال بالا و پایین ۲۲ فوتی خرید. راست کار خانههای کوچک، مستاجران کم توقع و زوجهای بداقبال! آخر الان وقت ازدواج کردن بود؟
بیخیال. با کمی گشت و گذار در بازار متوجه میشویم محصولات ایرانیها هنوز مرام و معرفت بیشتری دارند. مثلا یخچال کمبی هیمالیا را با آبسردکن روی در میتوان حدود پنج میلیون خرید. هیمالیا جزو آن برندهایی است که در مدت اخیر فعالیتش را بیشتر کرده تا شاید بتواند به بخشی از نیاز بازار پاسخ دهد. محصولاتش انصافا قیافه بدی ندارند. خودش هم برند گمنامی نیست. امرسان، برفاب، ایکس ویژن، اسنوا، جنرال الکتریک، هاردستون و چند برند ایرانی دیگر چنین وضعیتی دارند. میتوانید از آنها با پولی در حدود پنج تا هشت میلیون تومان یخچال فریزر بالا و پایین خرید و شاد شد. این در حالی است که خرید همین یخچال از برندی مثل LG و سامسونگ و بوش دست کم فعلا حدود ۹ میلیون تومان خرج روی دستتان میگذارد.
آنهایی که پایشان را داخل یک کفش میکنند و میگویند به کمتر از یخچال ساید بای ساید رضایت نمیدهند کارشان مشکل است. مثلا در حال حاضر شاید بتوانید با ۱۲، ۱۳ میلیون از برندهای ایرانی یک ساید بخرید. در مورد برندهای مشهورتر کرهای کار تا ۱۵ میلیون بیخ پیدا میکند. آن هم برای مدلی که فقط به آبسردکن و یخساز مجهز است. این حداقل قیمت است و کف بازار به حساب میآید. اگر از دهن فروشنده رقمهایی مثل ۲۰ میلیون تومان شنیدید، گوشهایتان را نمالید. این رقم در حال حاضر عرف بازار برای ساید بای سایدهای مجهز به بار کوچک روی در است. مدلهای به روز و شیک قیمتشان تا ۴۰ میلیون تومان میرسد. اگر قول بدهید به اعصابتان مسلط بمانید باید بگویم همین ابلیس را در برج ۲ امسال حدود ۱۳ میلیون و خردهای قیمت کرده بودیم.
لااقل باز جای شکرش باقی است که وضع بازار یخچالها بهتر شده است. دیگر فروشندهها به نشانه تاسف سرشان را تکان تکان نمیدهند که یعنی نیست، نداریم. حوالهمان نمیدهند به روزها و هفتههای بعد و تصمیم با خودمان است.
آنچه در بازار لباسشویی میگذردلباسشوییها دوقلوی نیمه اتوماتیک قدیمی را یادتان است؟ این اواخر دیگر کسی تحویلشان نمیگرفت. حق داشتیم، چون دورهشان گذشته بود، اما الان وضع فرق کرده. فروشندهها میگویند مشتری برایشان سر و دست میشکند، چون با کمتر از یک میلیون تومان میتواند یکی بخرد حتی به عنوان یک گزینه و راهحل موقت! تمام اتوماتهایی که درشان از جلو باز میشود قبلا قیمتشان از یک میلیون تومان شروع میشدند. الان برای ارزانترین آنها باید ۲.۵ میلیون خرج کنید. لعنتی! تازه اینها برندهای ایرانی هستند که با عنوانهایی مثل سپهر الکتریک از مدتها قبل اعتماد کلی آدم را دنبال خود یدک میکشند. این وسط برندهایی مثل جنرال آدمیرال که بیشتر آدم را یاد ناوهای جنگی آمریکا در وسط آبهای خلیج فارس میاندازد یا اپکس که شبیه اسم نوعی ضربه در والیبال و تنیس است، وجود دارد. از کجا آمدهاند؟ نمیدانیم. مال چه کسی هستند؟ نمیدانیم. معلوم نیست. میگویند این اسامی حاصل مدتی است که بعضیها تلاش کردند دانش و فناوری تولید لوازم خانگی روز را به داخل کشور بکشانند. راست و دروغش پای آنها، اما به هر حال به عنوان یک خریدار ترجیح میدادیم دوره آزمایشی چنین برندهای جدیدی را با پرداخت سه چهار میلیون تومان طی نکنیم.
در جستجوی محصولی که لااقل پیش از این اسمش به گوشمان خورده، راه را ادامه میدهیم و به زیرووات و پاکشوما میرسیم. اگر بخواهید اینجا دست به جیب شوید و خریدتان را انجام دهید، دست کم چهار، پنج میلیون توی خرج خواهید افتاد. این پول قبلا برای خرید یک لباسشویی کاملا به روز کافی بود، ولی چه میشود کرد. دیر آمدهاید و گناهش پای خودتان است.
ممکن است بعضیها راضی نشوند و مصرانه بخواهند حتما از برندی مشهورتر خرید کنند. مثلا با بوش چطورید؟ ارزانترین لباسشویی این برند که با عنوان اختصاصی برای فروش در ایران تهیه شده است، ۵.۵ میلیون تومان قیمت دارد. کرهایهای بدجنس که دیگر از ما نفت خام نمیخرند ارزانترین لباسشویی خود را ۶.۸ میلیون میفروشند. ممکن است اشتباه کنم، اما همین لباسشویی را بعضیها پارسال همین موقع حدود دو میلیون تومان خریده بودند. چرا روزه شکدار بگیریم. لباسشویی WM-۸۶۵ را خودم پارسال ۲.۸ میلیون خریدم و الان فروشنده گفت: کمتر از ۸.۵ میلیون تومان برایش صرف ندارد. انتظار داشتید چکار کنم؟ با وحشت از آنجا دور شدم. آن هم در حالی که لباسشوییهایی هشت کیلویی با حدود قیمت ۱۴، ۱۵ میلیون تومان به عرف بازار تبدیل شدهاند.
آنچه در بازار ظرفشویی میگذردظرفشوییها کم کم داشتند جای خود را در خانههای ایرانی پیدا میکردند. قبلا تا میگفتید میخواهید یکی از آنها بخرید، میگفتند گران است. بعضیها میگفتند ظرفها را تمیز نمیکنند و کلی عیب و ایراد دیگر رویشان میگذاشتند. آنهایی که با وجود همه این حرف و حدیثها دو تا چهار میلیون پول دادند و یک ماشین ظرفشویی خریدند، برد کردند، چون الان خرید همان دستگاهها بین هفت تا ۱۴ میلیون آب میخورد.
وقتی میگویم ۱۴ میلیون احتمالا بعضیها توقع دارند درباره یک رباط هوشمند حرف بزنیم که علاوه بر شستن ظرفها، آنها را خشک کرده و با نظم و ترتیب داخل کابینت میچیند، ولی نه! از این خبرها نیست. SMS ۸۸ TI ۰۲ M. تنها یک دستگاه ماشین ظرفشویی تمام و کمال است که موتور پرقدرتی دارد، به تکنولوژی تشخیص خودکار میزان آب مصرفی مجهز شده و تا جایی که میتواند در مصرف آب صرفهجویی میکند. قیمت این محصول قبل طغیان دلار به زحمت از پنج میلیون تومان عبور میکرد. عارضه گرانی روی محصولات سایر برندها هم اثر گذاشته و مثلا ظرفشویی هیولای LG که کلی دربارهاش تبلیغ میشد و حدود چهار میلیون تومان قیمت داشت، الان حدود ۱۱، ۱۲ میلیون تومان فروخته میشود.
اینها را بیخیال شویم. اصلا بیایید یک ارزانقیمتش را پیدا کنیم. با مدلهای رومیزی ایرانی چطورید؟ همانهایی که قبلا زیر یک میلیون فروخته میشدند؟ متاسفم، چون همانها الان حدود دو میلیون قیمت دارند. باور کنید شوخی نمیکنم. رنج قیمت نمونههای مبله از پنج میلیون تومان شروع میشود آن هم برای برندهای گمنام و تازهکار. برای خرید مطمئنترین محصول که ساخت بوش است باید حداقل هفت میلیون بپردازید. LG تازه از محدوده هشت میلیون تومان وارد بازی میشود و ظرفشوییهای سامسونگ نایاب هستند. فکر میکنم خودتان حساب کار دستتان آمده و متوجه قضیه شدهاید. بیایید دوباره روی شستن ظرفها با دست تمرکز کنیم! گفتید به کدام مایع ظرفشویی حساسیت ندارید؟