رویداد۲۴ علیرضا نجفی: آنگلا دروثا کاسنر که بعدها نام خانوادگی اش به مرکل تغییر کرد، در هفدهم جولای ۱۹۵۴ در هامبورگ زاده شد. پدر او دانشجوی الهیات و مادرش معلم زبان انگلیسی و لاتین بود.
مدت اندکی پس از تولد آنگلا، پدرش که کشیش شده بود برای پیشوایی کلیسایی در براندنبورگ انتخاب شد و خانواده به آلمان شرقی مهاجرت کردند. آنگلا در سال ۱۹۷۴ دبیرستان را تمام کرده و به دانشگاه کارل مارکس لایپزیک رفت تا در رشته فیزیک تحصیل کند.
در دوران تحصیل مدرسه، زبان روسی را به طور کامل آموخته بود و در ریاضیات نمرات خوبی کسب کرده بود. آنگلا در دانشگاه کارل مارکس بود که با همسر نخست خود اولریش مرکل ملاقات کرد و پس از ازدواج با اولریش نام خانوادگی خود را به مرکل تغییر داد. سال بعد از ازدواجش به عنوان عضو هیات علمی موسسه علوم آلمان شرقی استخدام شد و نهایتا در سال ۱۹۸۶ و پس از جدایی از همسر اولش مدرک دکترای خود را در رشته شیمی کوانتومی اخذ کرد.
نخستین فعالیت سیاسی آنگلا مرکل
نخستین فعالیت سیاسی مرکل در سال ۱۹۶۸ بود که به سازمان جوانان حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان شرقی پیوست. در همین سالها بود که تعدای دوره آموزشی درباره مبانی مارکسیسم-لنینیسم گذراند و نمرات متوسط و خرسند کنندهای از دورههای آموزشی به دست آورد. بنا بر اظهارات همدورهایهایش در دانشگاه، مرکل مسئولیت کمیته آژیتاسیون و تبلیغات سازمان را بر عهده داشته است و سالهای پایانی دهه هفتاد را مشغول تبلیغات مارکسیستی برای سازمان بوده است. اما فعالیت حرفهایتر او در عرصه سیاست مصادف با برداشتن دیوار برلین بود.
اگر چه در تظاهرات و حرکت جمعی به سمت دیوار شرکت نکرد، ولی به حزب تازه تاسیس «بیداری دموکراتیک» پیوست و اندکی بعد، در ۱۹۹۰، تبدیل به سخنگوی مطبوعاتی حزب شد. در همان سال «بیداری دموکراتیک» با احزاب محافظهکار ائتلافی را تشکیل داد متشکل از جناح دموکرات مسیحی و اتحاد اجتماعی آلمان بود.
چند روز قبل از نخستین انتخابات دموکراتیک آلمان شرقی مشخص شد که دبیرکل جناح «بیداری دموکراتیک» مامور مخفی اشتازی_پلیس مخفی آلمان شرقی_ بوده است. اما نهایتا اتحاد محافظهکاران در انتخابات پیروز شده و وارد بدنه دولت شدند و مرکل جانشین سخنگوی رسمی دولت «لوتار د. مزیر» شد.
وزارت زنان و جوانان؛ اولین تجربه مدیریتی آنگلا مرکل
بعد از اتحاد جمهوری دموکراتیک آلمان و جمهوری فدرال آلمان مرکل موفق شد به عنوان نماینده روگن وارد بوندستاگ_پارلمان مرکزی آلمان فدرال_ شود. صدر اعظم هلموت کوهل او را به وزارت امور زنان و جوانان منصوب کرد. انتخاب زن کم سن و تازه واردی از آلمان شرقی برای وزارت توسط کوهل باعث شد به مرکل لقب «دختر کوهل» را بدهند.
وزارت محیط زیست؛ دومین تجربه مدیریتی آنگلا مرکل
در ۱۹۹۴ مرکل که اکنون عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان بود توسط کوهل به مقام وزارت محیط زیست منصوب شد و تا ۱۹۹۸ در این منصب ماند. در سال ۱۹۹۹ که رسوایی مالی حزب دموکرات مسیحی فاش شد، مرکل در نامهای سرگشاده خواستار شروع مجدد برای حزب شده و کوهل و بزرگان حزب را به باد انتقاد گرفت؛ اتفاقی که باعث رنجش خاطر طرفدارن کوهل شد.
دهم آوریل سال ۲۰۰۰ برای مرکل بسیار مهم بود چرا که با تضعیف چهره اکثر اعضای ارشد حزب تحت تاثیر رسوایی مالی، اکنون او به عنوان نخستین رهبر زن و غیر کاتولیک حزب دموکرات مسیحی انتخاب شد.
تا سال ۲۰۰۵ میلادی که سوسیال دموکراتها اکثریت پارلمان را در دست داشتند و گرهارد شرودر صدراعظم آلمان بود، آنگلا مرکل به همراه متحدش ادموند اشتوبیر رهبر اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن، اصلیترین منتقد حزب سوسیال دموکرات بودند و شرودر را به علت بدهیهای زیاد و نرخ بالای بیکاری که به زعم آنها از طریق سیاستهای سوسیالیستی ایجاد شده بود به باد انتقاد میگرفتند.
تغییر موضوع مرکل از سوسیالیسم به لیبرالیسم
مرکل در سال ۲۰۰۳ از حمله آمریکا به عراق دفاع کرد و آن را غیر قابل اجتناب نامید و گرهارد شرودر را به ضدیت با آمریکا متهم کرد. اکنون که او رهبر حزب اپوزیسیون شده بود گرایش خود به ایجاد روابط بهتر با ایالات متحده و اصلاح نظام اقتصادی آلمان و ایجاد مناسبات نولیبرالی در اقتصاد اروپا را علیه سیاستهای سوسیالیستی گرهارد شرودر نشان میداد. فعالیت مرکل در پارلمان معطوف به اصلاح قانون کار و چیزی که خود او «برداشتن موانع سرمایه گذاری» میخواند و همچنین اجازه افزایش ساعات کار هفتگی شد. او ادعا میکرد که قوانین کار باعث غیر رقابتی شدن اقتصاد آلمان شده و شرکتهای تجاری و سرمایه گذاران با این روند توان تامین هزینههای تولید را ندارند.
همانطور که انتظار میرفت دو حزب اصلی طرفدار مرکل اکثریت پارلمان را بدست آوردند و آنگلا مرکل با ائتلاف حزب سوسیال دموکرات نخستین بار صدر اعظم آلمان شد. او بدین ترتیب از سال ۲۰۰۵ تا کنون صدر اعظم آلمان است و بعد از اتمام دوره چهارم رکورد طولانیترین صدراعظمی را خواهد داشت و بنا به گفته خودش در پایان این دوره برای همیشه از دنیای سیاست کناره گیری خواهد کرد.
مدل حکومت مرکل را پراگماتیستی نامیدهاند. اگر چه همواره متهم به نداشتن موضع ایدئولوژیک و واحد مشخصی شده؛ معمولا از پیشنهادهای معقول مخالفان خود استقبال کرده است. از طرفی دیگر، اما سیاستهای سختگیرانه او در مقابل بحران مالی حوزه یورو متوجه انتقادهای جدی بوده است. کریستین لاگارد رییس صندوق بین المللی پول میگوید سیاستهای سختگیرانه علیه کشورهایی که پیشاپیش اقتصاد آسیب دیدهای دارند آنها را به مرز فروپاشی خواهد کشاند.
با وجود تمام اعتراضها، آنگلا مرکل در سیاستهای سختگیرانه خود علیه کشورهایی مانند یونان تجدید نظر نکرده است. نکته تاریخی ماجرا اینجاست که برآمدن رایش سوم و حزب نازی در آلمان پس از جنگ جهانی اول حاصل همین سختگیریهای اقتصادی بود و اقتصاددانانی، چون جان مینارد کینز فاجعهبار بودن این سیاستها را پیش بینی کرده بودند.
در آن زمان کشورهایی مانند یونان قسمت عظیمی از بدهیهای آلمان را بخشید. اما امروز آلمان حاضر به بخشیدن بدهیهای یونان نیست و سیاست ریاضت اقتصادی را که زمانی اروپا را به آتش کشید برای این کشور تجویز میکند. این منظر از شخصیت سیاسی مرکل باعث شده او را سیاستمدار بیرحم بخوانند.
سجدهکننده مقابل آمریکا
نقد دیگر مخالفان مرکل گرایش بیش از اندازه او به روابط با آمریکاست. به صورتی که گرهارد شرودر او را سجده کننده در مقابل آمریکا نامید. در سال ۲۰۱۳ که جاسوسی گسترده آژانس امنیت ملی آمریکا توسط ادوارد اسنودن افشا شد، مرکل به دفاع از آمریکا پرداخته و آمریکا را «حقیقیترین متحد چند دهه اخیر آلمان» خواند و هنگام بازدید باراک اوباما از آلمان در توجیه جاسوسی گسترده اینترنتی ایالات متحده گفت: «اینترنت هنوز برای بسیاری از ما فضایی ناشناخته است.» با این حال زمانی که مشخص شد آژانس امنیت ملی تلفن شخصی خود او را شنود میکرده این کار را با اقدامات اشتازی مقایسه کرد.
جدیترین چالشی که مرکل را با عدم محبوبیت مواجه کرد بحران مهاجران است. مرکل در تصمیمی جنجالی تصمیم به گشودن دروازههای آلمان برای نزدیک به یک و نیم میلیون پناهجو گرفت. اقدامی که حتی منتقدان و متفکران رادیکال هم آن را ستودند. اپوزیسیون و جریانهای راستگرای افراطی از این فرصت پیش آمده استفاده کردند تا بعد از سالها وارد بوندستاگ شوند.
بحران مهاجران باعث تاخیر شش ماهه مرکل برای تشکیل دولت ائتلافی شد. حتی حزب اتحادیه سوسیال مسیحی که از متحدان مرکل به شمار میرفت خواستار جلوگیری از سیاست دروازههای باز و پذیرش مهاجران بیشتر شده و از ائتلاف با حزب مرکل دست کشید و هورشت زیهوور، وزیر کشور، که پیشنهاد اخراج مهاجرانی که درخواست پناهندگی شان رد شده بود را داده بود از سمت خود استعفا کرد. همچنین افت احزاب متحد مرکل در باواریا نشان از افول محبوبیت او دارد. به نظر میرسد با تضعیف قدرت مرکل به عنوان سیاستمداری میانه رو و قدرت گرفتن احزاب ضد مهاجرت، احزاب دست راستی با گرایشهای فاشیستی بار دیگر در آلمان قدرت خواهند گرفت.