رویداد۲۴ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان گفت و گویی تفصیلی با خبرآنلاین داشته که بخشهای از آن به شرح زیر است:
* دوستان ما یک پلنگ کاغذی میسازند و بعد این پلنگ را شکار میکنند و خیلی هم خوشحال میشوند. یک قصهای ساختند که ظریف با دموکراتها بسته و با جمهوریخواهان کار نمیکند، برای اینکه امیدوار است که در انتخابات میان دورهای دموکراتها ببرند، بعد گفتند تبریک میگوییم و تسلیت میگوییم، بردند و باختند و از این دست حرف ها.
* ما ترجیحی نسبت به وضعیت داخلی آمریکا نداریم؛ آنچه برای ما مشکل ایجاد میکند سیاستهای دولت آمریکا است. ربطی ندارد به اینکه ما در آمریکا مداخله کنیم که کدام حزب، دولت را در اختیار دارد. وقتی که لوایح تحریمی در مورد ایران در کنگره آمریکا مطرح میشود این طور نیست که یک حزب به آن رای بدهد برخی اوقات لوایح تحریمی علیه ایران، یا طرحهای تحریمی علیه ایران در سنای آمریکا با ۹۷، ۹۸ یا ۹۹ رای تصویب شده است.
* در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران خیلی تفاوتی در دو حزب عمده آمریکا وجود ندارد و کسانی که روی این وضعیت داخلی آمریکا شرط بندی میکنند به کانونهای فشار در داخل آمریکا، لابی صهیونستی، لابی برخی کشورهای مرتجع منطقه در آمریکا که تاثیر مستقیمی بر جریانهای سیاسی داخلی آمریکا دارد، توجه ندارند.
* استراتژی آقای ترامپ غیرقابل پیش بینی بودن است لذا باید صبر کنیم و اینها را با دقت ملاحظه کنیم.
* آقای اوباما توانسته بود یک اجماع بین المللی به ظاهر علیه ایران در شورای امنیت ایجاد کند. آقای ترامپ این اجماع را از دست داده است و در واقع الان اجماع علیه آقای ترامپ وجود دارد. ترامپ وقتی وارد پاریس شد، تیتر برخی روزنامههای پاریس این بود: «دنیا علیه ترامپ.»
* به عنوان کسی که شاید نزدیک به ۴۰ سال است شرایط آمریکا را از نزدیک دنبال میکنم میدانم که وضعیت داخلی آمریکا مهم است، تحولات داخلی آمریکا هم مهم است، اما اینکه برخیها تصور میکنند ما به امید جمهوریخواهان نشستیم یا به امید دموکراتها، این تصور اصولا تصور غلطی است.
* یکی از کارهایی که جمهوری خواهان از دوران بوش پسر کردند این بود که رفتند دنبال رأی یهودیها، الان هم آقای ترامپ در این زمینه تلاش میکند. شاید جالب باشد بدانیم که امروز هم یهودیها در آمریکا به دموکراتها رای میدهند، یعنی در همین انتخابات اخیر هم ضمن اینکه یهودیهای داخل سرزمینهای اشغالی خیلی طرفدار آقای ترامپ بودند، یهودیهای آمریکا خیلی طرفدار ایشان نیستند و بیشتر گرایش مخالف دارند.
* آقای ترامپ روزهای خوبی ندارد، وقتی وزیر دادگستریاش را ناچار به استعفا کرده است، نشان میدهد خیلی خوشحال نیست از تغییراتی که دارد در سیستم قضایی آمریکا رخ میدهد، در مورد تحقیقات آقای مولر و ..، چون اختلاف اصلی ترامپ با آقای سشنز، در مورد تحقیقات آقای مولر بود؛ لذا روزهای خوبی را ندارد، در فرانسه هم دیدید که دنیا روی خوشی به او نشان نداد.
* حتما همه با رئیس جمهور آمریکا ملاقات میکنند، اما نشان دهنده این نیست که آدم محبوب یا مورد توجه است؛ نه، موقعیتی که ایشان دارد، به عنوان رییس جمهور آمریکا دارد، مردم مجبورند با ایشان ارتباط داشته باشند؛ لذا اینکه آقای ترامپ خوشحال نیست جدی است.
* پیشبینیهایی که در مورد مجلس نمایندگان میشد تقریبا اجماع بر این بود که در داخل آمریکا دموکراتها مجلس نمایندگان را میگیرند. اما در مورد سنا، عضویت در آن ۶ ساله است، و هر دو سال همزمان با مجلس نمایندگان که عضویت در آن ۲ ساله است، برای یک سوم اعضای سنا یک رای گیری برگزار میشود. یک سومی که این بار برای رای گیری حضور داشتند ۲۶ دموکرات بود و ۷ جمهوری خواه، بدین معنا که دموکراتها باید تقریبا معجزه میکردند برای اینکه همین حد را نگه دارند یا اینکه تعدادشان بیشتر شود. برای همین کمتر کسی در داخل آمریکا پیش بینی میکرد که دموکراتها سنا را بتوانند بگیرند؛ لذا آن موج آبی که تحلیلگران میگفتند به مجلس نمایندگان و تعدادی از فرمانداران ایالاتی محدود میشود، همین اتفاق افتاد یعنی نه فاجعهای برای آقای ترامپ رخ داد و نه پیروزی ویژهای برای او. همانی که تحلیلگران پیش بینی کرده بودند، آن معجزه اتفاق نیفتاد.
* همشه صریح گفتهام که تحریم تأثیر اقتصادی دارد هیچ وقت این را انکار نکردم حتی معتقدم تاثیر اقتصادی تحریم با توجه به اینکه هدفگیری آن روی افراد عادی جامعه است یک تاثیر غیر انسانی و خلاف موازین حقوق بشر است، حتی در توییتی که اخیرا نوشتم گفتم جنایت علیه بشریت است به خاطر اینکه آقای پمپئو رسما اعلام کرده بود، که اگر دولت ایران میخواهد مردمش غذا بخورند باید چنین و چنان بکند البته علیرغم همه دروغهایی که آمریکاییها میگویند که ما مردم را خواستیم از تحریمها مستثنی کنیم صریح دارند میگویند هدف تحریم ها، غذای مردم است. حتی نه رفاه مردم؛
* تحریم نمیتواند سیاست ایران را عوض کند، تحریم فشار وارد میکند و وظیفه دولت هم هست که این فشار را به حداقل برساند. اما نمیتواند سیاست را عوض کند. حالا این وظیفه دولت که باید فشار را به حداقل برساند یک بخش خارجی دارد، یک بخش داخلی. بخش داخلی حوزهای است که باید امکانات اقتصادی برای مردم فراهم شود و من هم متوجه هستم که مردم خیلی راضی نیستند.
* اتحادیه اروپا تحریمهایش علیه ایران بدتر از تحریمهای آمریکا بود. الان میبینید اتحادیه اروپا ممکن است توانایی اش را نداشته باشد، اما لااقل در زبان میگوید مخالف تحریمها است. ۵ سال قبل در زبان هم اتحادیه اروپا میگفت: موافق تحریمها است.
* در همه موضوعات همیشه روسای جمهور آمریکا به عنوان یک سیاست میگویند «من هیچ انتخابی را از روی میز برنمیدارم» و بعد میگویند یکی از این انتخابها انتخاب نظامی است، همین موضع نشان میدهد، هنوز دارند در دهه ۳۰ میلادی زندگی میکنند؛ یا دهه ۲۰ یا شاید اصلا قرن ۱۹ که استفاده از زور به عنوان یک حق حاکمیت محسوب میشد.
* به تازگی با رادیو مصاحبه داشتم، به من گفتند اگر شورای امنیت، سپاه را تحریم کند چه؟ گفتم یک در هزار، امکان ندارد شورای امنیت سپاه را تحریم کند، اما اگر یک روزی شورای امنیت، سپاه ما را تحریم کند خب اصلا شرایط عوض میشود؛ و ما با شرایط دیگری روبرو خواهیم بود و در آن صورت، افایتیاف (FATF) کمترین مشکل ما خواهد بود به خاطر اینکه مشکلات مهمتر از آن داریم؛ لذا ایجاد نگرانی ساده است.
* پشت برخی از این فضاسازیها هم منافع اقتصادی وجود دارد. بالاخره پولشویی در کشور ما یک واقعیت است. در پولشویی خیلیها منفعت دارند. من نمیخواهم این پولشویی را به هیچ جایی نسبت بدهم. ولی خب آنجا که هزاران میلیارد پولشویی انجام میدهند، حتما آنقدر توان مالی دارند که دهها میلیارد یا صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی در کشور کنند.
* برخی به بودجه سفارتخانههای ما گیر دادند؛ کل بودجه ما (اعم از دلاری و ریالی) حقوق و پول و کرایه نمایندگیهای ما، هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان است؛ یعنی کمتر از بودجه برخی دستگاههای فرهنگی که با برخی ارگانهای قدرتمند کشور ارتباط دارند. با این وضعیت که ما نمیتوانیم با آن فضاسازی مقابله کنیم. کسانی که یک قلم معامله شان ممکن است ۳۰ هزار میلیارد باشد، یک فضایی درست کردند؛ کسانی که کل بودجه وزارت خارجه را هزینه یک قلم تبلیغاتشان میتوانند بکنند یا یک قلم فضاسازی. باز هم تاکید میکنم من هیچ دستگاهی را متهم نمیکنم من فکر میکنم افرادی که در این قضیه منافع دارند پشت القاء این تصورات هستند.
* تصور کنید ایران از سال ۱۳۶۳ در فهرست تروریستی امریکا است. حزب الله به همین ترتیب. تاکنون چند سال از آن تاریخ سپری شده و ما کجا هستیم؟ ۳۴ سال گذشته است. آیا ایران در فهرست تروریستی شورای امنیت رفته است؟ اینکه دوستان ما میگویند سال گذشته، آمریکا، سپاه را در فهرست تروریستی خودش قرار داد و امکان دارد پس فردا برود در فهرست شورای امنیت با چه منطقی این حرف را میزنند؟ با چه منطقی این نگرانی را ایجاد میکنند. معلوم است که دنبال حل یک مشکل نیستند دنبال ایجاد نگرانی هستند. خب نتیجه این رویکرد چه میشود؟ میشود اینکه ما از ترس اینکه اگر یک روزی سیافتی و افایتیاف به ما بگویند مثلا فلان کار را بکنید قبل از آن و از هم اکنون، نه تنها آن سازمان، بلکه کل کشور را در معرض تحریم قرار دهیم؛ یعنی خودکشی از ترس مرگ.
* میگویند فقط ۳۵ کشور عضو افای تی اف هستند؛ بله ۳۵ کشور عضو شورای افای تی اف هستند، اما بالای ۲۰۰ کشور و سازمان بین المللی و موسسه مالی همکار با افای تی اف هستند. جمهوری اسلامی نمیخواهد عضو شورای افای تی اف شود، میخواهد از فهرست دو کشور غیر همکار خارج بشود. یعنی در کل دنیا دو کشور هستند که غیر همکارند یکی ایران و یکی کره شمالی؛ ما میخواهیم از این خارج بشویم.
* یادتان هست روز عاشورا -یک کاری که خیلی من را عصبانی کرد- گفتند خانمی که مترجم وزارت امور خارجه است، به حضرت ابا عبدالله توهین کرده و این قدر هم حیا به کار نبردند و در روز عاشورا یک توهین ساختگی را در کشور پخش کردند. این خبر را همه شنیدند؛ دو روز بعد از آن معلوم شد این خانم نه تنها مترجم وزارت خارجه نیست بلکه اصلا وجود خارجی ندارد، من از ۸۰ درصد مردم میپرسم، آیا شما آن تکذیبه را هم شنیدید که این فرد گفته بود من اصلاً یک شخصیت مجازیام؟ دروغ بلافاصله پخش میشود، چون هیجان و احساسات ایجاد میکند، فراگیری وسیع پیدا میکند، حالا شما بیایید مدام واقعیتها را بیان کنید، اما این واقعیات نمیتواند حتی به خدشه وارد کردن به آن دروغ نزدیک بشود؛ این معضلی است که ما در فضای مجازی امروز خیلی با آن درگیر هستیم؛ چون خودم اهل این فضا هستم.
* انسان چوب نیست، سنگ هم نیست و بالاخره تخت تاثیر قرار میگیرد، البته برخی زمانها نیاز است که مقداری صدا بالا برود، چون در مجلس اگر گرفتار بشوید که پشت تریبون صحبت کنید، بعضی وقتها باید با صدای بلند، توجه جلب شود. ولی عصبانیت هم یک واقعیت انسانی است. من اعتقاد دارم در سیاست خارجی نباید انسان عصبانی شود. زمانی که شما عصبانی میشوید، در واقع میبازید. در ملاقاتهای خارجی که صدای من بالا میرود، آن موارد کاملا انشاء الله کنترل شده است. اما داخل این طور نیست، چون از خارجی توقع همدلی نداریم؛ از داخلی توقع همدلی داریم. واقعا به «أَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم ۖ» اعتقاد دارم. ما اگر واقعا به این اعتقاد داشته باشیم توقع داریم که یک فرد داخلی با صفت همدلی و رحمت با برادر خودش برخورد کند. وقتی این را نمیبیند، آدم آزرده میشود و برخی وقتها عصبانی میشود.
* زمانی که من و همکارانم مذاکره میکردیم باید دو طرف را نگاه میکردیم یکی طرفی که روبروی ما نشسته بود و با آنها مذاکره میکردیم، یکی به مقالاتی که علیه ما در داخل نوشته میشد. برخی اظهارنظرها برای زدن وزارت خارجه و سیاست خارجی نظام است. یعنی دست ما را به جای اینکه در مقابل طرف مقابل قوی بکند، در مقابل او ضعیف میکند. مثلاً فرض کنید داد بزنند و بگویند کدام انسان عاقلی در ایران سرمایه گذاری میکند. خب این حرف به چه کسی کمک میکند؟ یا الان ادعایی را آمریکاییها مطرح میکنند و این ادعا تیتر اول یک روزنامه میشود.
* امروز صبح تیترهای دو روزنامه را نگاه میکردم یکی صحبت من را تیتر اول کرده بود و یکی صحبت آقای پمپئو را. خب بالاخره قرار است ما کجا برویم؟ قرار است وزیر خارجه خودمان را تقویت کنیم یا وزیر خارجه آمریکا را؟ آیا واقعا دوستان ما اعتقاد دارند آقای پمپئو با صداقت حرف میزند که صحبت هایش را تیتر میکنند؟
* من از آنهایی هستم که کارتابل در جلسه نمیبرم لذا کار دیگری ندارم جز اینکه گوش بدهم. من عادتی دارم که در موضوعاتی که تخصص ندارم دخالت نمیکنم؛ لذا اگر موضوعی به کار من ربط نداشته باشد گوش میدهم که یاد بگیرم.
* بر اساس آنچه گوش دادم سبک و سنگین میکنم و رأی میدهم. اما معمولا من در موضوعات غیر سیاست خارجی مداخله در بحث نمیکنم. به خاطر اینکه احساس میکنم تخصص ندارم.
* هر بار که spv پیش میرود با مشکلات اجرایی روبرو میشود. برای همین است که ما از ابتدا گفتیم ایده خوبی است منتهی در اجرا باید ببینیم چکار میکنند. اروپا اگر بخواهد در آینده خودش نقش داشته باشد باید هزینه کند. ما هنوز احساس نمیکنیم. اروپاییها دارند هزینه سیاسی میکنند، اما در عمل نمیبینیم هزینه کنند. به قول ما نمیشود بدون خیس شدن شنا کرد.
* توییتی نیست که خودم انجام ندهم و هیچ سیستمی ندارم. اما برای هر توییتی مشورت میگیرم، اولا به همه میگویم هر کس پیشنهادی دارد به من بگوید، لذا هم همکاران و هم مردم ایمیل میزنند که این خوب است. مشورت هم میگیرم، مفصل هم مشورت میگیرم من قبلا هم گفتم یک توییت ۱۴۰ حرفی و حالا ۲۸۰ کاراکتری. شاید از من ساعتها وقت میبرد. برای افراد مختلف میفرستم. اگر ایده اولیه آن متعلق به خودم بوده باشد، برای افراد مختلف میفرستم، چون نوشتن یک موضوع، در این چند حرف کم، خیلی سختتر از یک موضوع طولانی است، لذا سخت است، اما انجام میشود کمک هم میگیرم، ولی نهایتا اول و آخر هر توییتی خودم هستم. اما دربارۀ بازخوردی که میگیرم، در گذشته شما نیاز داشتید یک خبرگزاری مهمی را پیدا کنید با آن مصاحبه کنید، بعد منتظر باشید که آن خبرگزاری منعکس کند، من توییت که میزنم شاید به فاصله چند دقیقه یا چند ساعت روی همه خبرگزاریهای مهم دنیا قرار میگیرد و این نشان دهنده باز شدن دست در فضای مجازی است. خب، من بیش از یک میلیون در توییتر فالور دارم که بیشتر هم خارجی هستند تمام خبرگزاریها پیگیری میکنند، تقریبا من به این نتیجه رسیدم که هیچ مسیری بهتر از این نیست برای اینکه شما حرف تان را در لحظهای که میخواهید مطرح شود منتشر کنید.
* میدانید انبیسی در سال ۲۰۱۴ بود که مستندی در مورد من به اسم توییتر دیپلماسی ساخت؛ بعضیها فکر میکنند استفاده از توییتر برای مقامات را آقای ترامپ شروع کرد؛ در صورتی که قبل از ترامپ شبکه آمریکایی استفاده از دیپلماسی توئیتر را به بنده نسبت داده بود. فایده اش این بود که ما باید با امکانات کنونی خودمان وارد معرکه بشویم، مثلاً اینکه من بخواهم با آقای کری با آن دستگاه عریض و طویلی که ایشان داشتند، رقابت کنم. یا اینکه هنوز ایشان در جلسه بود در حالیکه برایش مصاحبه مطبوعاتیاش را مینوشتند و آماده میکردند. خب این یک وضعیت است، شما این امکانات را داشته باشد خوب است، ولی ما بدون این امکانات مجبور بودیم از مسیر توییتر واکنش نشان بدهیم و پاتک بزنیم.
*یک بار در اتاقم نشسته بودم، دیدم آقای کری، پایین، داخل خیابان روبروی هتل در حال مصاحبه است. از سویی میدانستم چه میخواهد بگوید، قبلا با این دوستانم مشورت کرده بودم، یک توییتی آماده کرده بودم با این مضمون که شما اسبها را وسط آب نمیتوانید عوض کنید. همزمان که او داشت حرف میزد من توییت خودم را انجام دادم؛ لذا با این هماهنگی که کرده بودیم توانستیم در لحظه جواب شان را بدهیم. این مسئله بازخورد خود را داشت و آن خطی که میخواستند جا بیندازند را خنثی کرد. با توجه به اینکه مذاکرات هم چند جانبه بود فقط ما و آمریکا نبودیم میتوانستیم این تاثیر گذاری را داشته باشیم.
* حتما یک اتفافاتی در عمان دارد میافتد، ولی ربطی به این موضوعات و به ما ندارد. یعنی ایران قسمتی از این گفتگوها نیست. ما با عمانیها روابط بسیار خوبی داریم، گفتگوهای خیلی مرتب و مستمری هم با عمانیها داریم. قبلا هم نقش مثبتی را در برجام ایفا کردند. اما کاری که الان عمانیها دارند میکنند ضمن اینکه از آن اطلاع داشتیم، اما با آن موافق نبودیم. عمانیها هم دیدگاه ما را کامل آگاه هستند و میدانند. دو کشوری که روابط خوب با هم دارند حتی روابط عالی با هم دارند مثل ما و عمان که روابط عالی داریم الزاما در همه حوزهها با هم هم نظر نیستند اما اینکه به ایران ارتباطی دارد یا اینکه ایران جزئی از مذاکرات است قطعا این طور نیست.
* سفر دوم من به پاکستان روی موضوع مرزبانان ما که به اسارت گرفته شده اند متمرکز بود و ۹۰ درصد مباحث ما در این زمینه بود. پاکستانیها قبلا، هم در دوران آقای نواز شریف و هم در دوران عمران خان در سفر اولی که من داشتم اظهار علاقه کردند که در موضوع یمن ایفای نقش بکنند که ما استقبال میکنیم از هر کسی که بخواهد در یمن، آتش بس برقرار کند.
* سیاست کلی ما است که ادامه جنگ در یمن به ضرر منطقه است به ضرر جهان است به ضرر مردم یمن است، باید متوقف بشود و پاکستانیها هم در این زمینه اظهار علاقه کردند. در زمینه روابط ایران و عربستان سعودی اظهار علاقه کردند.
*ما هیچ وقت در را برای مذاکره بر عربستان سعودی نبسته بودیم و هنوز هم سیاست ما همین است. سعودیها هستند که دنبال تنش در منطقه هستند؛ لذا این بحثها در سفر ما با آقای عمران خان هم به صورت خیلی خلاصه بحث شد، اما تمرکز ما بر مرزبانان بود که امیدواریم به نتیجه برسد.
* همسایگانمان را نصیحت کرده بودیم که یمن گرداب خطرناکی است که اگر واردش شوند هم خودشان ضرر میکنند هم مردم یمن. خب امروز میبینیم که صحبت در مورد پایان مخاصمات در یمن جدیتر شده است. اگر این صحبت جدی باشد و بهانهای نباشد برای فرار از افکار عمومی بعد از تحرکات پس از قتل جمال خاشقچی و سیاستهای غلط دیگر... اگر برای فرار از این فضا نباشد حتما کار مثبتی است و ما هم حمایت میکنیم.
* من خیلی به این موضوعات ورود ندارم. اما یک موضوع برای ما مهم است اینکه باید از همه ایرانیها صرف نظر از اینکه دیدگاهشان چیست و چه مینویسند حمایت کنیم. این وظیفه هر سفارت خانه و هر کنسولگری ماست که از ایرانیها حمایت کند. خود من خیلی شاید با آن دیدگاهی که ایشان مطرح کرده موافق نباشم و اعتقادم هم این است که قضیه استانبول بسیار پیچیدهتر از این حرف هاست، ضمن اینکه حمایت سعودی از این حرکتها را هم از گذشته میدانستیم، اما به هر حال نمیشود یک خبرنگار یا یک شهروند ایرانی مورد هجمه باشد و سفیر ما هم نسبت به این واکنش نشان داده و این واکنش را ما نسبت به هر شهروند ایرانی در خارج از کشور وظیفه خودمان میدانیم.
* بالاخره واقعیات را باید مد نظر قرار داد. ما با روسیه و چین رابطه سیاسی خوبی داریم، رابطه اقتصادی خوبی هم داریم. در شرایط سخت روابط ادامه داشته، اما نباید فراموش کنیم این کشورها هم منافع خودشان را دارند. برخی دوستان ما در ایران یک نگاه عاشقانه به روابط بین الملل دارند؛ یک نگاه احساسی.
* روابط بین الملل بر اساس منافع است؛ بر اساس احساسات و دلدادگی یا دلزدگی نیست. بالاخره روسیه و چین هم مثل اروپا منافع خودشان را دارند. فراموش نکنید شرکت چینی zte که یکی از شرکتهای بزرگ در حوزه کاری خودش است برای اینکه امکانات کارش را در آمریکا از دست ندهد عوارض و جریمه سنگین مالی پرداخت کرد که البته جریمه حیثیتی بود که هم پرداخت کرد و هم قبول کرد آمریکاییها بیایند و در مدیریت این شرکت مشارکت کنند. خب این یک شرکت بزرگ چینی است که به تراشههایی نیاز دارد و اینها در آمریکا تولید میشود.