رویداد۲۴فارین پالیسی نوشت: ترامپ مخالف این ادعاست که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان از جریان قتل جمال خاشقجی مطلع بوده است. او گفت که ممکن است ولیعهد اطلاع داشته یا شاید هم نداشته باشد اما ایالات متحده به علت داشتن منافع مشترک با عربستان در موضوعاتی مانند مقابله با ایران، فروش تسلیحات به عربستان و لزوم ثبات بخشیدن به بازار نفت، در کنار عربستان خواهد ایستاد.
به نظر می رسد ترامپ قصد داشته با انتشار این بیانیه به حواشی قضیه قتل خاشقجی پایان دهد اما به دلایلی چند، بسیار احتمال دارد که عکس این خواسته تحقق یابد. نخستین دلیل این است که اکنون آشکار شده دولت ترامپ از ابتدا علاقه ای به کشف حقیقت نداشته است. پس از انتشار خبر این جنایت، ترامپ می توانست برای آغاز بررسی های قابل اعتماد، اعمال فشار کند. در حقیقت سایر متحدان آمریکا در گذشته خواهان چنین تحقیقاتی شده اند.
برعکس، در این قضیه ترامپ تمایلی ندارد که عربستان نقشی به عنوان قاضی، هیات منصفه و -احتمالا با صدور حکم اعدام برای پنج نفر از متهمان- مقام تعقیب داشته باشد. این واقعیت که ترامپ عجولانه تلاش می کند قضیه را علی رغم وجود پرسش های بسیار فیصله دهد، سبب می شود درخواست ها برای رسیدگی دقیق از جمله از طرف سناتورهای مطرح جمهوریخواه مضاعف شود.
دلیل دوم این است که پس از ناکامی در فشار برای یک رسیدگی معتبر، ترامپ حتی به ارزیابی های نهادهای اطلاعاتی تحت امرش در خصوص چگونگی وقوع این جنایت و عاملان آن توجهی نمی کند. هفته پیش سازمان سیا با اطمینان به این نتیجه رسید که ولیعهد دستور این قتل را صادر کرده است. ترامپ اعتبار این گزارش را زیر سوال برد و گفت ممکن است جهان هیچ گاه درنیابد که مرتکب واقعی این جنایت چه کسی بوده است.
اما این گونه نیست که جهان چیزی نداند. همان گونه که حذف ۲۸ صفحه از گزارش کمیته مشترک سنا در خصوص احتمال دست داشتن عربستان در حملات یازدهم سپتامبر به مدت ۱۳ سال بر روابط آمریکا و عربستان سعودی سنگینی می کرد، تقاضا برای انتشار عمومی متن کامل گزارش سیا در خصوص این پرونده نیز می تواند کارکردی مشابه داشته باشد. به جای رد گزارش سیا، ترامپ می توانست از یافته های آن برای پافشاری بر رسیدگی بی طرفانه استفاده کند. بی رغبتی او به این گزارش اکنون موجب بروز ابهامات جدیدی شده است.
دلیل سوم این است که به جای بهره برداری از موقعیت خود در این حادثه به منظور تعیین مسئولان و رسیدگی به سایر معضلات در روابط دو کشور آمریکا و عربستان، این استاد معامله اکنون بدون هیچ تقاضایی پرونده را کنار گذاشته است. مساله جنگ در یمن را در نظر بگیرید. با گذشت دو سال از جنگ که طی آن آمریکا هیچ تلاش خاصی برای پایان دادن به این فاجعه انسانی نکرد، اکنون دولت مهلت ۳۰ روزه ای برای پایان دادن به آن تعیین کرده و سوخت رسانی هوایی به هواپیماهای سعودی را متوقف کرده است. این عمل نیز به این دلیل انجام شده که دولت ترامپ دریافته ادامه این نبرد، نه به نفع آمریکاست و نه به نفع عربستان.
البته فعلا پاسخ سعودی ها به این درخواست، افزایش تنش ها در بندر حدیده بوده است. علاوه بر اینکه واشنگتن نباید اظهار نگرانی از وضعیت حقوق بشر را کنار بگذارد، دولت می توانست از پرونده خاشقجی برای فشار به عربستان استفاده کند تا به جنگ یمن پایان دهد. در عوض این جنگ که موجب تقویت موضع ایران در منطقه می شود، بدون امید به پایان همچنان ادامه دارد.
تمام اینها برای چیست؟ ترامپ در بیانیه خود به تعهد عربستان برای سرمایه گذاری ۴۵۰ میلیاردی در آمریکا اشاره می کند که ۱۱۰ میلیارد دلار آن صرف خرید تسلیحات می شود. چنانکه بسیاری از کارشناسان اعلام کرده اند، این ارقام اغراق شده هستند و با وقایع اخیر بعید است کنگره، معاملات جدید فروش سلاح به عربستان را تصویب کند. در مورد بهای نفت نیز عربستان اگر با وجود تولید نفت شیل آمریکا قادر باشد آن را افزایش دهد، بهتر از همه می داند که به علت تشویق سرمایه گذاری در سوخت های تجدیدپذیر، بازنده نهایی آن خودش خواهد بود. در خصوص مذاکرات صلح خاورمیانه نیز باوجود تحریم مذاکره با دولت آمریکا از سوی فلسطینی ها، فرا رسیدن فصل انتخابات در اسراییل و وخیم تر شدن اوضاع غزه از همیشه، امید به حصول صلح در کوتاه مدت با یا بدون سعودی ها بسیار کم است.
ترامپ در توجیه تعامل خود با عربستان بر این نکته تاکید دارد که ثبات عربستان برای رقابت با ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما این موضوع باعث ابهام در پیامدهای بلندمدت این رویکرد دولت می شود. با ماله کشیدن روی پرونده قتل خاشقجی، ترامپ باعث می شود این مساله برای سال های متمادی از نظر تعیین مرتکب واقعی جنایت و پاسخ آمریکا به آن مطرح بماند. به علاوه رویکرد دولت ترامپ سبب می شود در نگرش دو حزب اصلی نسبت به عربستان شکاف ایجاد شود و دموکرات ها از سویی خواستار شفافیت و پاسخگویی شوند و از سوی دیگر برخی جمهوریخواهان از دولت حمایت کنند. حتی ممکن است برخی این سوال را مطرح کنند که روابط تجاری ترامپ و خانواده اش چه نقشی در این قضیه دارد. با افزایش نگرانی درباره مساله جانشینی در عربستان، رویکرد حزبی در واشنگتن به ثبات در این کشور و کنترل رفتار ایران کمکی نخواهد کرد.
به جای صدور عجولانه یک بیانیه، ترامپ باید از نصیحت جیمز بیکر، وزیر امور خارجه سابق در زمان فاجعه میدان تیان آنمن چین بهره می گرفت. برای کشف حقیقت، علاوه بر وضع تحریم، واشنگتن باید بر بازماندن کانال های ارتباطی تاکید می کرد. ترامپ می توانست با پرده برداشتن از حقیقت و اطمینان دادن بابت اینکه ارتکاب جنایاتی این چنین پیامدهایی واقعی به دنبال خواهد داشت، نشان دهد آمریکا در سرتاسر جهان به ارزش هایش پایبند است و در عین حال با تاکید بر اهمیت روابط واشنگتن و ریاض برای حفظ آن تلاش کند. این رویکرد می توانست حواشی کمتری نسبت به مقاومت فعلی سعودی ها در برابر تحقیقات دقیق و جامع داشته باشد و همچنین در بلندمدت موجب ثبات در روابط دو کشور شود.
اکنون که دولت در اداره این بحران ضعیف عمل کرده است، ممکن است کنگره ابتکار عمل را به دست بگیرد. لایحه سناتورها باب مندز و لیندزی گراهام که از حمایت هر دو حزب برخوردار است و فروش تسلیحات هجومی به عربستان را ممنوع کرده و افراد مرتبط با قتل خاشقجی را تحریم می کند، می تواند یک آغاز باشد. اما در ماه های پیش رو شاهد افزایش احضارها به کنگره و درخواست های نظارت پارلمانی خواهیم بود و در این مدت انجام وظیفه مشترک دو کشور آمریکا و عربستان برای پایان دادن به درگیری ها در منطقه، مبارزه با تروریسم و ترویج اصلاحات بلندمدت، از توجه و حمایت کافی محروم خواهد ماند.