رویداد۲۴ پدیدار شدن جمعیت های انسانی انبوه از دیرباز برای اندیشمندان اجتماعی موضوع جذاب و در برخی موارد اسرار آمیز بوده است.گو اینکه «جماعت» محصول اراده ای خارج از توان بشری است. با ورود به دنیای مدرن اما، اگرچه انبوهه انسانی آن قداست و ابهت سابق را نداشت اما به دلایل مختلفی از جمله مناسبات سیاسی، محاسبات اقتصادی، ملاحظات بهداشتی و یا تعاملات درون فرهنگی و برون فرهنگی، اهمیت بسیاری برای اندیشمندان اجتماعی یافته است. در ساحت های مختلف زیست انسانی جمعیت معنا و کاربرد خاصی دارد. گاهی جمعیت دسته بندی منظمی است با اهداف و کارکرد مشخص(شبیه آنچه در نهادهای نظامی و بهداشتی شاهدش هستیم) و گاه جماعتی در هم و بدون انتظام خاص(شبیه اجتماعات انسانی در شورش ها و اعتراض ها). گاه انبوه انسانی ماهیتی عرفی و لاهوتی دارد(جمعیت حاضر در ورزشگاه) و گاه سرشتی قدسی و لاهوتی(اجتماعات انسانی در مناسک مذهبی ).
هر آنچه هست امروز مطالعه جماعت انسانی در علوم مختلف از جمعیت شناختی گرفته تا جامعه شناسی و مطالعه افکارعمومی اهمیت یافته است. گاهی سوژه مطالعه ازدیاد جمعیت و توالد و تناسل است و گاه در قالب کنش های انسانی و اجتماعی مثل رفتار انتخاباتی اهمیت مضاعف برای مطالعه پیدا می کند. گاهی پهنه مطالعه جمعیت های سرریز به شهرهاست و گاهی عموم های تخصیص پیدا کرده درون شهرهاست. جمعیت های انبوه گاه در کارناوال ها ظهور دارند (مثل کارناوال پرتاب کردن گوجه به یکدیگر با عنوان لا توماتینا (La Tomatina) که در شهر بونیل اسپانیا برگزار می شود) گاه در قالب جماعت گردشگری(مثل خیابان استقلال استانبول ترکیه به عنوان نقطه گردشگری است که مورد توجه گردشگرانی است که برای خرید و یا بازدید در آن جا هستند و رفت و آمد دارند).
اما تجمعات انبوه به طور معمول صبغه و سابقه دینی دارند چه ادیان توحیدی و چه ادیان هندویی و بودایی که تجمعات خاص خویش را دارند. سازمان سلامت جهان تجمعاتی از این دست را اینگونه تعریف می کند؛ «هر موقعیت سازمان دهی شده یا خودانگیخته که شمار زیادی از مردم را جلب نموده و برای برنامه ریزی و پاسخگویی منابع جامعه، شهر یا کشور میزبانِ آن رخداد را، تحت فشار قراردهد».
مسلمانان هم دارای جمعیت های انبوه کنار هم در دنیای امروز هستند. برخی از این تجمعات در میان آنها رسمیت یافته است چون آیین سالانه حج ابراهیمی. برخی نیز شاید چندان به گوش آشنا نباشد مثل«بیشوا اجتماع» که این نوع اجتماع را فرقه «تبلیغی جماعت» که یکی از جنبش های اخیر اسلامی است و در ۱۹۲۶ میلادی توسط مولانا محمد الیاس کاندهلوی و برای تبلیغ اسلام برپا شده است برگزار می نماید. آنها در ماه ژانویه در شهر تونگی که کنار رودخانه توراگ است در بنگلادش این مراسم را برگزار می کنند.
ایرانیان حاضر در پیادهروی با توجه به سابقه تاریخی مراودات مردم ایران عراق و نیز مناسبات دو دولت در سالهای اخیر، بررسی وضعیت ایرانیان در این راه پیمایی نیز جای بحث و بررسی دارد.
از میان بررسی های علمی انجام شده در این خصوص، پیمایش ها و نظرسنجی ها حاوی نکات قابل ملاحظه ای است. از جمله میزان علاقه مردم ایران به حضور در این مناسک جمعی است. نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) در مهر ١٣٩٧ و پیش از ایام اربعین حسینی خود گواه این مدعاست. در نظرسنجی مذکور از پاسخگویان پرسیده شده است: «همانطورکه اطلاع دارید هر سال نزدیک اربعین حسینی، تعدادی از هموطنان به زیارت عتبات عالیات در عراق میروند. آیا شما دوست دارید در صورت توان، در پیادهروی اربعین شرکت کنید؟» بیش از دو سوم از مردم ایران یعنی ۶۷ درصد اعلام کرده اند که دوست دارند در پیادهروی اربعین شرکت کنند. در مقابل ۳۲.۴ درصد اظهار داشتهاند تمایلی به شرکت در پیادهروی اربعین ندارند.در نظرسنجی دیگری که این بار از زائران ایرانی شرکت کننده در راه پیمایی اربعین ١٣٩٧ توسط ایسپا صورت گرفت ٨٧.١ درصد اعلام کرده اند که سال آینده هم تمایل دارند تا در این مراسم شرکت نمایند.
نکته قابل تامل دیگر اینجاست که براساس یافته های این گزارش ۲۹.۸ درصد از پاسخگویان اعلام کرده اند که اولین بار است در راهپیمایی اربعین شرکت کرده اند. اگر مشکلات اقتصادی امسال را در نظر نگیریم، می توان این فرضیه را مطرح کرد که تعد دفعات حضور زائران ایرانی اربعین به حالت اشباع رسیده است و کمتر فرد جدیدی در سال جاری به جمعیت زائران افزوده شده است و احتمال استمرار این روند نیز وجود خواهد داشت. یعنی از جماعت ایرانی حاضر در پیاده روی اربعین شاهد حضور کسانی هستیم که به صورت حرفه ای دو یا چندبار است که در راه پیمایی شرکت کرده اند.
این تنها ویژگی آنان نیست و می توان گفت ایرانیان حاضر در مراسم اربعین دچار حالتی شده اند که می توان آن را «جمع زدگی» نامید. سالهاست برگزاری جمعی مناسک مذهبی تبدیل به عادت و طبیعت ثانویه شان شده است چرا که مراسم های دعا و زیارت را جمعی برگزار کنند. برای رفتن به حج عمره و تمتع به صورت کاروانی حاضر می شوند و سفر به عتبات عالیات هم به جز در اربعین به صورت عمده از طریق کاروان های رسمی سازمان حج و زیارت صورت می پذیرد. در کاروان های عمره و تمتع و عتبات عالیات هم برنامه ها صورت جمعی دارد. در داخل کشور و به غیر از سفرهای زیارتی هم حتی مراسم پیش تر و بیش تر فردی اعتکاف هم جمعی برگزار می شود. دعای کمیل و سایر ادعیه هم، به همین منوال است.
یافته ها نیز نشان می دهد در پیاده روی اربعین این جمع زدگی بروز و نمود پیدا می کند. مشاهدات در طول سفر نشان می دهد که بسیاری از ایرانیان در انجام امور دینی و به ویژه زیارتی به صورت فردی بسیار دچار مشکل شده و به همین دلیل همواره به دنبال جمعی از ایرانیان هستند. نتایج نظرسنجی ایسپا هم می تواند این برداشت را تایید کند. چه برای خواب و استراحت، ٦٣.٨ درصد زائران اعلام کرده اند که بیشتر از موکب های ایرانی استفاده کرده اند و ۳۴.۳ درصد نیز بنا به گفته خود بیشتر از موکب های عراقی استفاده کرده اند.
موکب ها محل ارائه خدمت به زائران هستند و اداره این همه موکب از عهده یک حکومت و دولت خارج است و این نیروی عظیم مردمی است که چنین آهنگ زیبایی از طروات خدمت را به نمایش می گذارد و البته موکب ها بیشتر به عشیره ها و قبیله ها وابسته هستند و از سراسر عراق در این مسیر گرد هم می آیند.
ممکن است برخی مساله عدم آشنایی به زبان عربی را دلیل عدم تمایل ایرانی ها به موکب های عراقی تعبیر کند. اما واقعیت امر آن است که برای استفاده از موکب های عراقی نیاز چندانی به دانستن زبان عربی وجود نیست. تنها ٢١.١ آشنا نبودن به زبان عربی را به عنوان مشکل خویش مطرح کرده اند. البته نباید تفاوت های زبانی و فرهنگی میان دو کشور را هم از نظر دور داشت. اما جالب توجه این جاست که ١٩.٣درصد از زائران هم اعلام کرده اند که دعوت مردم عراق را پذیرفته اند و در خانه های آنها استراحت کرده اند.
از دیگر سو از زائران شرکت کننده در راهپیمایی اربعین حسینی در خصوص استفاده از موکب های فرهنگی ایرانی که در آن سخنرانان سر شناس و مداحان برنامه داشتند، سوال پرسیده شده است. ۵۶.۵ درصد از این برنامه ها استفاده کرده بودند و ۴۲.۱ درصد نیز در این مراسم ها شرکت نداشته اند.
با توجه به تجربه زیسته زائران اربعین سوالی نیز به ضرورت برگزاری چنین مراسم هایی در طول مسیر اختصاص داده شد. ۲۸.۵ درصد ضرورت آن را کم و خیلی کم، ۲۸.۶ متوسط و ۳۹.۸ درصد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کرده اند. ۳.۶ درصد نیز به این سوال جواب نداده اند. این یافته را هم می توان نشانه ای از علاقه مردم به جمع بودن با هم وطنان در مسیر پیاده روی اربعین دانست.
پایافزار و پیادهرویاما خود سفر هم رازهایی دارد که بسیار جای تامل دارد آن هم در دنیایی که تغییرات گسترده ای کرده است. مهم ترین سوال این است که چرا پیاده باید بیاییم؟ آیا برای توجه دادن به تن باید ترک وطن کرد یا برای رسیدن به یک نقطه باید این گونه حرکت کرد و یا در مسیر قرار گرفتن اصالت می یابد؟ «فلسفه پیاده روی» کتابی پرفروش بوده است که «جان هوآن» آن را ترجمه کرده است. «فردزیک گروس» نویسنده کتاب در اولین پاراگراف از کتاب خود که فقط یک جمله است می نویسد: «پیاده روی ورزش نیست!»
آری پیاده روی فقط ورزش نیست و فقط با کتانی نیست. چناچه در دنیای امروز پیاده روی بیشتر با کتانی معنا می شود. نسل اول کتانی ها(sneaker) بودند که منبعث از مفهوم دزدکی راه رفتن بود. هرچند بعدها کتانی تبدیل شد به وسیله ای برای ورزش اما تا مدتها به عنوان نمادی برای اعتراضات شهری به کار برده می شد و در انتخابات اخیر ایالات متحده هم تبدیل به یک وسیله اعتراضی جدید شد آنجا که یک برند معروف کفش های خود را در اعتراض به ترامپ سوزاند و مردم نیز این کار را انجام دادند.
اما در سفر اربعین کسانی هستند که پای افزارشان در مصاف این سفر و در برابر این جاده بلند پای برهنه است یا دمپایی و نه کتانی که با پیاده روی عجین شده است. آری پیاده روی فقط یک ورزش نیست و از نظر گروس سه نوع پیاده روی وجود دارد. نوع اول و اصلی پیاده روی «متفکرانه» است این کار را برای درست کارکردن فکرتان می کنید؛ نوع پیاده روی دوم «شکاکانه» است. این نام برگرفته از شکاکان یا کلبیون یونان باستان است، افرادی ناهنجار و بی خانمان که قراردادهای اجتماعی و سنت ها و لباس ها را به تمسخر می گرفتند.
نوع سوم هم ترکیب متفکرانه و بدبینانه است که همان راه رفتن افراد در شهر در دنیای مدرن را رقم می زند، یعنی چیزی که گاه به آن «پرسه زدن» می گویند. می توان دو نوع پیاده روی را به این دسته بندی اضافه کنم؛ اول پیاده روی «فارغانه» که فرد را از خود خودش بی خود می کند و منجر به رهایی می شود. انسان مدرن و فلسفه مدرن و آنچه در پیرامون ما پمپاژ می شود به دنبال آزادی است. آزادی را ناپسند نمی دانیم و موهبت عظیمی است که پروردگار مهربان جهانیان به آدمی بخشیده. اما آزادی را با آزدگی باید تکمیل کرد و از آن انتظار رهایی باید داشت. رهایی از هر قید و بندی که انسانیت را لکه دار کند.
هرچند گروس پیاده روی متفکرانه را برای پیاده روی زائران قرون وسطا و یا پیاده روی های ژان ژاک روسو برابر می داند ولی برای پیاده روی اربعین که حرکتی جمعی و در عین تنهایی و برای رهایی است نمی توان چنین تعریفی قائل شد. پیاده روی های متفکرانه برای آزادی از قید و بند¬ها و جبرهای واقعی است اما پیاده روی اربعین برای رهایی و رسیدن به قله انسانی انسانیت و آزادگی است. از دیگر سو پیاده روی اربعین یک کنش جمعی شیعی است، یک اجتماع انباشته و فشرده و درحرکت که همه را در یک مسیر و یک هدف گردهم می آورد.
در پیاده روی اربعین از مرزهای زیستِ مدرن عبور می کنیم و به سمت «زندگی» حرکت می نماییم. اگر «زیست» را صرف وجود علائم حیاتی بدانیم چونان حیوانات که به معنای انسانی واجد شرایط فرهنگی نیستند، در برابرش می توانیم مفهوم «زندگی» را برای انسان به عنوان موجود فرهنگی به کار بریم. زیستن صرف، حیات جمادی و نباتی را شامل می شود و مفهوم زندگی ورای آن را در بر می گیرد.
شهرهای مدرن و بزرگ، بیشتر انسان ها را به سمت دارا بودن زیست سوق می دهد تا یک زندگی واجد شرایط فرهنگی. همچنین نوع دیگر پیاده روی «هم دلانه» است که برای عاشقان حاصل می شود. کسانی که دل به هم می بازند ساعتها و در پرتو محبت فی مابین قدم می زنند و به تکمیل و تکامل مشغولند بی آنکه متوجه عبور و مرور سایرین باشند. این نوع پیاده روی هم کم رخ می دهد و هم نادر است.
پیاده روی بیش از هشتاد ملت در مسیر اربعین گام برداشتن برای هویت یابی مجدد و تمایزیابی است. دیرزمانی نگذشته است که ظهور گروه تروریستی داعش در قالب حکومت خودخوانده به نام اسلام چشم ها را بر جهان اسلام بست. نگاه هایی که ببین آیین تشیع و مکتب تسنن تفاوتی قائل نیست.
جنایتهای داعش در سرزمین های شیعه نشین اتفاق افتاد و با تخریب مواریث آنان نیز همراه بود. همچنین همواده حرم های مطهر در عراق، به عنوان اهداف آنان برای از بین بردن نام برده می شد. اکنون و با از بین رفتن حکومت آنان، شیعیان با حرکت پیاده در این مسیر که سرشار از پیام صلح است و با مهری که مردم عراق در پذیرایی از آنا ندارند که این رفتارها نیز مصلحانه است، هویت جدید را برای جهانیان به نمایش می گذارند. هویتی جدید، مردمی و متمایز از دین خشن و بی رحمی که چندین سال پیاپی تشدید شد.
جالب این جاست که در نظرسنجی ایسپا از زائران ایرانی حاضر در راه پیمایی سال ۱۳۹۷ پرسیده شد که پیام این پیاده روی چیست، ۴۳.۲ درصد تقویت وحدت میان مسلمانان و نیز ۱۶.۸ درصد به نمایش عظمت اسلام در مقابل دشمنان اشاره داشته اند. یعنی حاضران در این مسیر به حضور خود به عنوان تفرقه میان اهل تشیع و اهل تسنن نگاه نمی کنند و بلکه گام های خود را در مسیر وحدت و شدت بخشیدن به مجد مسلمین در مقابل دشمنانشان می دانند. اگر در یک کلام بگوییم که کنش جمعی دفع امر شر و جذب امر خیر برای جماعتی است، پس ما با «کنش جمعی شیعی» در پیاده روی اربعین روبرو هستیم.
نکته قابل مشاهده آن که در گوشه گوشه از این راه پیمایی بزرگ چنین شعارهایی دیده می شود که «قتلونا بقتل الحسین علیه السلام و قتلناهم بحب الحسین علیه السلام» و یا «حب الحسین علیه السلام یجمعنا» که همه حاکی از نگاه صلح آمیز شیعیان در جهان امروز است.
____
۱- شبیه ترین مثال برای «موکب» در فرهنگ ایرانی ایستگاه های صلواتی به جامانده از دوران جنگ تحمیلی و چایخانه هایی است که طی حدود دهه گذشته در محرم شهر تهران رواج داشته است. با این تفاوت که موکب هایی خاص استراحت و یا خاص پذیرایی در مسیر جاده پیاده روی اربعین وجود دارد. البته موکب هایی هم هستند که به هر دو کار مشغول می باشند. با افزایش یافتن حضور ایرانیان در سفر اربعین، شاهد برپایی موکب های ایرانی در این مسیر بوده ایم که طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ تغییرات عمده ای داشته است. موکب ها ایرانی بیش تر با آرم و نام سازمان ها و نهادهای دولتی فعالیت می نمود و در سال های اخیر با عناوین مردمی و مردم نهاد فعالیت می کردند.