رویداد۲۴ فروش این دو تیم فوتبال که هر ساله دهها میلیارد تومان بر دوش دولت هزینه میگذارند، در راستای کاهش هزینهها و چابک سازی دولت ضروری است و یکی از نخستین و بدیهیترین اقدامات حرفهای سازی است و در این میان هواداران پیگیر دو تیم هم پس از نیم قرن از دست هیأت مدیرههای اغلب غیرفوتبالی که دنبال مقاصد شخصی خود هستند نیز راحت میشوند. آنها که به جای آوردن پول و بودجه برای باشگاه، سفر خارجی اش را میروند، حق مأموریتش را به جیب میزنند، در رسانهها تیتر میشوند و در انتخابات سیاسی و معاملات اقتصادی از رانتش بهره میبرند و سرانجام یک لگد به دو باشگاه میزنند و میروند.
اما از آنجا که ادعای خرید باشگاه استقلال یا پرسپولیس هیچ مالیات و عوارضی ندارد و فقط کافی است که شخص علاقه مند، تمایل خود را به گوش یکی از رسانههای مستعد نشر این خبر برساند، و در نهایت شاید هزینه درج یک خبر را پرداخت نماید، افرادی پیدا میشوند که بدون داشتن بنیه مالی و اقتصادی لازم وارد گود میشوند و از همین نمد کلاهی هم برای خود میبافند.
در دور قبلی تلاشها برای واگذاری سرخابیها نیز شاهد بهره برداری برخی افراد به اصطلاح «آس و پاس» از فرصت تبلیغاتی مذکور بودیم و بعضا دیده شد که یک شخص حقوق بگیر و کارمند خود را متقاضی خرید باشگاه استقلال کرده بود و یا یک بدهکار عمده شبکه بانکی کشور نیز داعیه تملک پرسپولیس را داشت. البته شاید بتوان با پولهایی که از بیت المال در جیب آنهاست، وارد پروسه خرید رسمی باشگاهی در سطح استقلال و پرسپولیس شد و حتی مبلغ اولیه و یا همان ودیعه حضور در مزایده را هم پرداخت کرد؛ اما مشخص نیست افرادی که حتی توانایی پرداخت همین مبلغ اولیه که معمولا معادل پنج درصد کل مورد معامله میشود را هم در حساب خود ندارند، با چه روحیهای خود را کاندیدی خرید باشگاه میکنند؟
البته برخی علاقهمندان و دوستداران این دو تیم هم پیدا میشوند که صرف هواداری و عشق قلبی نسبت به یکی از این دو باشگاه، خود را در میان متقاضیان جا میزنند و سعی میکنند تنور رقابت تملک تیم خود را داغتر کنند، اما این کار غیر از علاقه، سرمایه و تمول بالایی را میطلبد که شاید از هر یک میلیون، یکی حائز شرایط لازم و مقدمات مالی آن باشد. در حالی که شاهد سکوت فعالان بازار سرمایه و شرکتهای بزرگ و فراگیر کشور در این زمینه هستیم، بازار خرید استقلال و پرسپولیس با حضور سیاهی لشکرها و دلقکها گرم شده و بعضا دیده میشود، فردی که کل سرمایه و موجودی خود یا شرکت و مجموعه تحت امرش کفاف ودیعه لازم جهت قرار دادن در پاکت شرکت در مزایده را نمیدهد، مشغول جولان در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی منتسب به آن باشگاه شده اند و به خیال خود رایگان در حال کسب شهرت و معرفی خود و بیزنس متعلقه هستند.
به طور مثال اخیرا یک نفر برای خرید باشگاه استقلال پیش قدم شده و نام کاملش در یکی از خبرگزاریهای رسمی کشور نیز منتشر شده است که خود را مدیر یک هلدینگ اقتصادی معرفی کرده و برای تصاحب استقلال اعلام آمادگی کرده است. البته معمولا در این جور موارد فرد زیرک و مدعی، راه فراری هم برای ادعای خود میگذارد و مثلا تقاضای خود را مشروط به همکاری فلان دستگاهها یا در نظر گرفتن تسهیلات و شرایط کمکی میکند تا فرداها که حتی به جلسه مزایده نیز راه پیدا نکرد با یک جمله خود را خلاص کند و بگوید آن شرطش لحاظ نشده است.
در حالی که برخی مقامات وزارت ورزش نرخ اولیه و غیررسمی فروش هر یک از دو باشگاه استقلال یا پرسپولیس را ۵۰۰ میلیارد تومان تخمین زده اند، ورود چنین چهرههای گمنامی جز انگیزه معرفی خود و تبلیغات مفت در جامعه، هدف دیگری را دنبال نمیکند. قاعدتا شما باید مجموعهای بزرگتر از استقلال یا پرسپولیس از بعد اقتصادی داشته باشید تا بتوانید مدعی خرید این باشگاهها و افزودن آن به زیرمجموعه کسب و کار خود شوید.
باید منتظر ماند و دید در روز برگزاری مزایده، پای کدام یک از چندده مدعی خرید این دو باشگاه دولتی، به جلسه علنی و رسمی باز میشود و چه کسی میتواند اسناد و مدارک حداقلی لازم برای راهیابی به پروسه رقابت را تهیه و تحویل نماید. ناگفته پیداست که از میان این آشفته بازار ادعا و نمایش، شاید مثل دفعه قبل باشگاه استقلال بدون خریدار بماند و از میان همه به اصطلاح غولهای پول و ثروت، حتی یک گزینه و خریدار هم در میدان نماند. باید گفت: این بازیها قدیمی شده و هواداران و مردم نیز دیگر فریب این صحنه آرایی و جملات زیبا را نخواهند خورد. طی یک دهه اخیر به تعداد انگشتان دو دست برای هر یک از دو تیم قرمز و آبی، دایه دلسوز و پدر پولدار و عابربانک و ... پیدا شده که در نهایت مشخص شد، همه آنها چیزی جز یک بهره بردار فرصت طلب نیستند که در بهترین شرایط میخواهند با خرج کردن چندمیلیارد، قطره چکانی و تحت عناوین کمک و پاداش و خرید فلان فوق ستاره و بهمان بازیکن، چندمیلیون فالوئر و دنبال کننده در صفحات اجتماعی جمع کنند تا به کاربردهای مختلف این شهرت کذایی دست یابند.
یکی از نمونههای معروف این گونه اشخاص در یکی از این دو تیم پایتخت، سعی داشت تا با کسب محبوبیت از راه خرید ستارههای پولکی به تیم خاص، برخورد نهادهای امنیتی و نظارتی با خود را دشوار و پرهزینه کند. کسی که از سینمای ایران و سوپراستارهایش گرفته تا تئاتر و رشتههایی مثل کشتی، سلبریتیها را به ویلایش دعوت میکرد و با انداختن عکس و پشتیبانی از پروژه هنری یا اقتصادی شان، برای خود وجاهتی ساخت. فردی که حامی جشنهای ملی و بزرگ سینمای ایران با حضور صدها بازیگر و کارگردان سرشناس میشد و در زمان بحرانهای اجتماعی مثل زندانیان چک یا بلایای طبیعی مثل زلزله با وعده کمک به هموطنان، یک شخصیت خیرخواه نیز از خود بروز داد، اما هیچ یک از وعده و وعیدها عملی نشد.
مورد دیگری بود که به رغم برخورداری از وجاهت اجتماعی، در پی بهره برداری از برند باشگاه معروف تهرانی به سود بانک خصوصی خود بود و جالب اینکه چنین هدف بزرگ و باشکوه را تنها با اسپانسری باشگاه یا کمک بلاعوض برای خرید فلان ستاره محبوب باشگاه، دنبال میکرد. راهی بسیار ارزان برای کشاندن میلیونها طرفدار باشگاه به باجههای بانک خصوصی! البته اگر شخصی این دو برند را خریداری کند، حق مسلمش است که از مواهب تجاری آن نیز بهرهمند شود، اما صرف تاجری که با حکم فلان مقام دولتی به هیأت مدیره باشگاه دولتی راه یافته است، نمیتواند در قبال ارقامی ناچیز، از امتیازاتش بهره برداری کند.
اگر انصاف بدهیم تا امروز در فوتبال ایران فقط یک مورد نادر، آن هم در فوتبال تبریز پیدا شده که فردی در یک پروسه سرمایه گزاری واقعی که شامل ساخت ورزشگاه، تامین مخارج تیمداری حرفهای و ... است، وارد شده و انگیزه اش محدود به مقطع زمانی یا پرونده منفعت خاصی نیست، وگرنه در تمام این سالها هر چه دیده شد، بیشتر حضور افراد متمول در فوتبال با ترفندهای بی فایده برای پیشرفت فوتبال یا هوسی زودگذر برای ارضای حس درونی بود.
در این میان رسانهها نیز مقصرند که میدان بازی و نمایش را برای چنین چهرههایی مهیا میکنند و فریب برنامههای رنگارنگ و پرزرق وبرق این جماعت را میخورند در حالی که حالا پس از گذشت نزدیک به دو دهه از ظهور چنین کاراکترهایی در حاشیه جامعه ورزش، باید حسابی مراقب سوء استفاده آنها بود و به همین راحتی نردبانی برای رسیدن این افراد به امیال شخصی و اهداف زیرکانه شان نشد.
سازمان خصوصیسازی هنوز اطلاعیهای برای فروش سهام باشگاه استقلال یا پرسپولیس منتشر نکرده و بهتر است به جای انتشار مصاحبههای دولبه از چهرههایی که افراد صاحب جایگاه در ورزش حتی نامشان را تا حالا نشنیده اند، اجازه دهیم روال قانونی طی شود و متقاضیان را در میدان عمل ببینیم که آیا حتی یک سوم از ارزش واقعی این دو باشگاه را برای پرداخت در اختیار دارند یا خیر.