«پراجت سیندیکت»:
عملکرد ریاست جمهوری ترامپ حول محور این داستان شکل گرفته است که آیا یک رییس جمهور افراطگرا قادر خواهد بود با وجود مخالفت اکثریت مردم، سیاست افراطگرایی خود را پیاده سازی کند. تاکنون پاسخ این سوال منفی بوده و با پیروزی دموکراتها در انتخابات میاندورهای احتمال آن کمتر نیز شده است.
رویداد۲۴ جفری دی. ساکس در project-syndicate نوشت: عملکرد ریاست جمهوری ترامپ حول محور این داستان شکل گرفته است که آیا یک رییس جمهور افراطگرا قادر خواهد بود با وجود مخالفت اکثریت مردم، سیاست افراطگرایی خود را پیاده سازی کند. تاکنون پاسخ این سوال منفی بوده و با پیروزی دموکراتها در انتخابات میاندورهای احتمال آن کمتر نیز شده است. با این حال ناکامیهای رو به افزایش ترامپ ممکن است او را از لحاظ روانی در تنگنا قرار دهد و به نوبه خود پیامدهای نامطلوبی برای دموکراسی در آمریکا و جهان به بار بیاورد.
در ادامه این مطلب آمده است: هیچ یک از تفکرات افراطی ترامپ با حمایت گسترده در جامعه همراه نشده است. افکار عمومی سال گذشته با لایحه کاهش مالیاتها که توسط جمهوریخواهان مطرح شد، طرح پیشنهادی ترامپ برای احداث دیوار در مرز مکزیک، تلاش ترامپ برای لغو قانون سلامت اوباما، تصمیم به خروج از توافق هستهای با ایران و راه انداختن نبرد تعرفهها علیه اروپا و چین مخالفت کردند. در عین حال علی رغم علاقه ترامپ به استفاده از سوخت فسیلی، اکثریت جمهوریخواهان سرمایهگذاری در سوختهای تجدیدپذیر و باقی ماندن در معاهده اقلیمی پاریس است.
ترامپ تلاش کرده دستور کار دولت خود را با سه رویکرد پیاده سازی کند. رویکرد نخست اتکا به اکثریت جمهوریخواهان در مجلسین بوده تا قوانینی را که جامعه با آنها مخالف است، به تصویب برساند. این روش سال گذشته در تصویب قانون کاهش مالیات به کمک او آمد، اما برای هدف لغو قانون سلامت عمومی اوباما به علت کناره گیری چند سناتور جمهوریخواه، مثمرثمر نبود. رویکرد دوم رو آوردن به صدور دستورات اجرایی به منظور دور زدن کنگره بوده است. اینجا نیز اغلب دادگاههای عمومی به مقابله با این ترفند برخاسته اند که آخرین مورد آن نیز صدور حکم توقف احداث خط لوله نفتی بود که افکار عمومی آن را باعث صدمه به محیط زیست میدانست. ترامپ مکرراً از حیطه اختیارات خود تجاوز میکند و به همین دلیل دادگاهها در موارد متعدد به مقابله با دستورات او برخاسته اند. سومین تاکتیک ترامپ، ترتیب دادن تجمعات عمومی به نفع خود است. اما علیرغم اینکه به دفعات از این حربه استفاده کرده، شاید به علت ماهیت عوامانه این کار، نرخ محبوبیت او کاهش زیادی یافته است. نرخ نارضایتی از ترامپ به ۵۴ درصد رسیده و محبوبیت او از حمایت قطعی تنها ۲۵ درصد جامعه برخوردار است.
در انتخابات میاندورهای که ترامپ خودش آن را رفراندومی برای تایید مواضعش دانسته بود، کاندیداهای دموکرات در مجلس و سنا، آرای بیشتری نسبت به رقبای جمهوریخواه کسب کردند. در رقابت برای مجلس، دموکراتها بیش از ۵۳ میلیون رای در مقابل رای ۴۸ میلیونی جمهوریخواهان به دست آوردند. در رقابت برای کرسیهای سنا نیز دموکراتها با ۴۷ میلیون رای در مقابل رای ۳۴ میلیونی جمهوریخواهان، از آنها در کرسیهای مورد رقابت پیشی گرفتند.
مجموع آرای دو حزب طی سه انتخابات اخیر در سالهای ۲۰۱۴، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸ نشان میدهد که رای کاندیداهای دموکرات ۱۲۰ میلیون و تعداد آرای جمهوریخواهان ۱۰۰ میلیون بوده است. بااین وجود در سنا که هر ایالت دو نماینده فارغ از جمعیتش دارد، جمهوریخواهان موفق شدهاند اکثریت را کسب کنند. جمهوریخواهان اکثرا در حوزههای انتخابیهای پیروز شدهاند که جمعیت کمتری دارند. به عنوان مثال وایومینگ با ۵۸۰ هزار نفر جمعیت، دو نماینده جمهوریخواه به سنا فرستاده و کالیفرنیا نیز با ۳۹ میلیون نفر جمعیت تنها دو نماینده دموکرات در سنا دارد. اما بدون تسلط بر مجلس نمایندگان، ترامپ دیگر قادر نخواهد بود قوانینی که خلاف خواست اکثریت جامعه هستند را به تصویب برساند. تنها سیاستهایی به تصویب دو مجلس میرسند که از حمایت هر دو حزب برخوردار باشند.
در ماههای آتی با سرد شدن تب رشد اقتصادی ناشی از اعطای معافیت مالیاتی، افزایش ابهام درباره سیاست تجارت جهانی که بر سرمایهگذاری اثر میگذارد و رشد همزمان کسری بودجه و نرخ بهره، انتظار میرود حمایت از سیاست اقتصادی ترامپ نیز کاهش یابد. همچنین توجیهات بیاساس ترامپ درباره افزایش تعرفهها با توسل به مسائل امنیت ملی، با چالشهای سیاسی و قضایی مواجه خواهد شد. اما ترامپ همچنان قادر خواهد بود قضات محافظه کار فدرال را به کار بگمارد و تایید انتصاب آنها را از سنا که تحت کنترل جمهوریخواهان است، اخذ کند. در مسایل مربوط به جنگ و صلح نیز نظارت سختگیرانه کنگره در انتظار ترامپ خواهد بود. ترامپ نیز مانند پیشینیان خود به درگیر کردن ارتش در منازعات خاورمیانه و شمال آفریقا ادامه خواهد داد اگرچه برای افکار عمومی دلایل آن همچنان روشن نیست.
با این وجود سه دلیل دیگر نیز وجود دارد تا تصور کنیم قدرت ترامپ در ماههای آتی بیشتر تضعیف خواهد شد. عامل نخست گزارش نماینده ویژه رابرت مولر است که ممکن است فساد ترامپ، خانواده و نزدیکان او را به اثبات برساند. عامل دوم رسیدگی مجلس دموکرات به سوابق مالیاتی و معاملات تجاری ترامپ است. ادعا میشود ترامپ مرتکب فرارهای مالیاتی بزرگی شده و در مقام ریاستجمهوری به ثروت خانواده اش افزوده است. عامل مهمتر و سوم این است که ترامپ صرفا یک سیاستمدار تندرو نیست بلکه از نقاط ضعفی مانند شلختگی فکری، نفرت، توهم و خودشیفتگی نیز رنج میبرد. به گفته نزدیکان ترامپ، با وقایع نامطلوبی که پیش روی اوست، احتمال دارد قدرت واقعبینی او تحت تأثیر قرار بگیرد که نشانههای آن را در افزایش پرخاشگری او پس از انتخابات پیشین میبینیم؛ بنابراین ماههای آتی میتواند برای آمریکا و جهان مخاطراتی به همراه داشته باشد. با تضعیف جایگاه سیاسی ترامپ و افزایش چالشهایی که پیش رو دارد، بیثباتی روانی او میتواند خطرات بیشتری به بار بیاورد. ممکن است خشم سرتاسر وجودش را دربربگیرد و با اخراج مولر، جنگی برای تثبیت موقعیتش به راه بیندازد. ما هنوز شاهد خشم تمام و کمال ترامپ نبوده ایم، اما با تنگ شدن فضا برای آزادی عمل او ممکن است به زودی او را در چنین شرایطی ببینیم. در این صورت سرنوشت کشور تا حد زیادی به قدرت قانون اساسی آمریکا برای کنترل وضعیت بستگی خواهد داشت.