جان ارنست استاینبک جونیور John Ernst Steinbeck, Jr که در منابع فارسی بیشتر با نام جان اشتاینبک شناخته میشود، یکی از شناخته شدهترین و پرخوانندهترین نویسندگان قرن بیستم آمریکاست. از بهترین آثارش میتوان به خوشههای خشم (۱۹۳۹) اشاره کرد
رویداد۲۴یکی از برجستهترین و عالیترین نمایندگان ادبی جنبشی که شاید بتوان آن را «سوسیال رئالیسم امریکایی» نام داد، بی شک «جان اشتاین بک» (۱۹۶۸-۱۹۰۲) متولد «سالیناس» در کالیفرنیا است. باید متذکر شد آنچه که این جنبش خاص را از دیگر انواع سوسیال رئالیسمهای نظری و ستیزه جویانه متمایز میکند، اهمیت تاثیر شگرف متقابل آن، بر ادبیات معاصر خود است. اشتاین بک از همان اولین داستانهای کوتاهش مصمم به جانبداری و حمایت از طبقات ضعیف و ناتوان است. یادآور میشود که در ایالات متحده سالهای پایانی دهه بیست میلادی که درگیر ورشکستگی عظیم اقتصادی و نابسامانیهای حاد اجتماعی بود شمار افرادی که هیچ نداشتند بسیار پرشمار بود و بخش انبوهی از این طبقه را کارگران فصلی مزارع تشکیل میدادند.
جان اشتاین بک در اولین کتاب مجموعه داستانهای کوتاه خود به نام «دشتهای سبز آسمان» که در سال ۱۹۳۲ به چاپ رساند، به تشریح شرایط سخت و طاقت فرسای جماعتی از زارعین مزدبگیر جنوب کالیفرنیا میپردازد. با همین کتاب است که او پرسوناژها و لحن خاص خود را در بیان ساده و تاثیرگذار زندگی و راز بقای این قشر ضعیف از جامعه مییابد. سه سال بعد در ۱۹۳۵ «ذرت داغ» را منتشر کرد که شهرت ناگهانی را برایش در پی داشت.
در سال ۱۹۳۹ بود که به زعم بی شماری از منتقدین و صاحبنظران ادبی، برجستهترین رمان خود، «خوشههای خشم» را عرضه کرد، رمانی که اکنون جزو چهل اثر کلاسیک ادبی قرن گذشته محسوب میشود. رمان ماجرای سفر طولانی خانواده «جاد» از اکلاهاما تا کالیفرنیا در جست وجوی به دست آوردن زمینی برای خودشان است، مزرعه یی که بر روی آن کار کنند. این رمان به کارگردانی جان فورد به روی پرده سینما رفت و به این ترتیب هم رمان و هم فیلم با ماندگارترین آثار کلاسیک جهان در محکومیت بی عدالتی و ستایش همبستگی انسانها بدل شدند.
اشتاین بک در سال ۱۹۵۲ «شرق عدن» را منتشر ساخت که نسخه سینمایی آن نیز به موفقیت و فروش چشمگیری دست یافت. اما او که در ۱۹۶۲ برترین افتخار ادبی جهان یعنی جایزه نوبل در ادبیات را به خود اختصاص داد، لحظه یی نقش خود را به عنوان بازگوکننده شرایط وخیم زندگی مردمی که صدایشان به جایی نمیرسید، فراموش نکرد.
از سویی دیگر او مستقیما با دنیای سینما به همکاری میپرداخت و در این وادی نیز در مقام نویسنده فیلمنامه، همانند رمان هایش تاثیر شایانی در جامعه بر جا نهاد. در ۱۹۳۹ «موشها و آدم ها» را با بازی به یاد ماندنی «لون چانی» در نقش «لنی» به نمایش در آورد و یک سال بعد جان فورد «خوشههای خشم» را بر روی پرده عریض سینما و با بازیگری خیره کننده «هنری فوندا» جان بخشید.
«ذرت داغ» هم که با انتشارش شهرت را برای اشتاین بک به ارمغان آورده بود توسط «ویکتور فلمینگ» کارگردان بزرگ سینما به روی پرده رفت. این نویسنده شهیر در نوشتن و تنظیم فیلمنامه «مروارید» که در سال ۱۹۴۷ به کارگردانی «امیلیو ایندیو فرناندس» ساخته شد نیز همکاری داشت.
اشتاین بک همچنین از روی یکی از موفقترین داستانهای خود «پونی سرخ» فیلمنامه یی نوشت که در سال ۱۹۴۹ به نمایش در آمد.
اما همکاری بی نظیر و پرثمر وی در عرصه سینما، نوشتن دیالوگهای قوی فیلم «زنده باد زاپاتا» به کارگردانی «الیا کازان» بود، فیلمی که با بازی فوق العاده «مارلون براندو» در نقش رهبر انقلابی و شورشی مکزیکی در حافظه تاریخی سینما ماندگار شد.
اشتاین بک همچنین بر کار تنظیم رمان «شرق عدن» برای ساخت فیلمی به همین نام، با هنرمندی جاودانه «جیمز دین» در نقش شخصیت اصلی داستان که اولین حضور او در یک فیلم بلند محسوب میشد، نظارت داشت.