به جرات میتوان گفت: یکی از خوشنامترین رجال سیاسی ایران در سه سده اخیر در فرهنگ سیاسی ایرانیان میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر) است، شخصیتی که در طی حدود سه سال حکومت خود اصلاحات همهجانبه و پیشرویی را شروع کرد و منشا خدمات بسیاری شد.
رویداد۲۴ میرزا تقی خان که فرزند کربلائی محمد قربان ،آشپز خانه قائم مقام فراهانی بود، تحت نظارت میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی مربی عباس میرزا و فرزند وی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی تربیت شد و به سبب استعداد و خلاقیتی که از خود نشان داد رفته رفته در نزد میرزا ابوالقاسم ارج و قرب ویژهای پیدا کرد به طوری که وی در نامهای به برادرزاده خود اینطور از امیرکبیر یاد میکند: «حقیقت، من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش میترسم، این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار میگذارد. باش تا صبح دولتش بدمد»
این حرف که از فردی سیاستمدار و با کیاست، چون قائم مقام برآمده نشان میدهد که امیر کبیر از ابتدا استعدادی شگرف در امر دیوان سالاری و اداره حکومت داشته است.
او از خطه فراهان بوده که به بیان فریدون آدمیت، نویسنده کتاب «امیرکبیر و ایران»، ناحیهای مستوفی پرور بوده است، از طرفی امیرکبیر نزد دو تن از مقتدرترین رجال سیاسی آن دوره یعنی میرزا بزرگ و پسرش تربیت شده است. همچنین بسیاری از وقایع را در کنار قائم مقام دیده و از او آموخته است چرا که در سنین جوانی میرزا تقی خان از دیوانیان همراه قائم مقام و عباس میرزا بوده است؛ پیشرفتهای غرب از جمله روسیه را به چشم خود دیده و از طرفی اشکالات نظام اداری کهنه شده ایران را تجربه کرده و شکافها را دریافته است.
امیرکبیر از اولین سیاستمداران حرفهای در ایران
شاید بتوان گفت که امیرکبیر از اولین سیاستمداران حرفهای در ایران به آن معنایی است که ماکس وبر جامعه شناس آلمانی قرن بیستم میگوید دقیقا در مقابل فردی، چون حاج میرزا آقاسی که حتی اگر بگوییم فرد اصلاح طلبی بوده است هنوز نتوانسته است از نوع حکومتداری کهنه در ایران بیرون بیاید؛ از طرفی اقدامات امیر در بدو ورود به تهران و در دستگیری مهار حکومت به گونهای است که در جهت تثبیت همه جانبه قدرت مرکزی است و شایدباحرف وبردر سخنرانی سیاست در مقام حرفه دانشگاه مونیخ مطابقت دارد که سیاستمدار حررفهای مدرن، به خدمت پادشاه در میآید و در کشمکش ها، قدرت را از فئودالها و نهادهای خصوصی (در مقابل حکومت) خلع میکند، و قدرت را متمرکز به دست شهریار میدهد در حالیکه انگیزهی کسب قدرت ندارد بلکه ازطریق اداره و رهبری دستگاه سیاسی شهریار به زندگی دلخواه خود میرسد. اما نکتهای که شک را در اینباره بر میانگیزد حرفی است که میرزا یعقوب خان، پدر میرزا ملکم خان از قول امیرکبیر رنقل میکند که “خیال کنسطیطوسیون داشتم مجالم نداند، روسهای تو مخالفت کردند، انگلیسیها کمال همراهی را در باطن وعده میدادند منتظر موقع بودند”.
امیرکبیر در امر حکومتداری برآمده از تفکری است که مکتب تبریز نامیده میشود و سردمداران آن قائم مقام و عباس میرزای ولیعهد هستند و وجه تسمیه این مکتب به این علت است که تبریز به مرکز استقرار ولیعهد و همچنین بر سر راه اروپا و در نتیجه محل بسیاری از اتفاقات بزرگ و کوچک بوده است.
پس از مرگ عباس میرزا و به صدرات رسیدن و کشته شدن میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، میرزاتقی خان مسئول تربیت ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه قاجار میشود و پس از مرگ محمد شاه در به سلطنت رسیدن ناصر الدین شاه تلاشهای بسیاری میکند و پس از رسیدن به تهران و تاجگذاری ناصرالدین شاه امیر کبیر به عنوان صدر اعظم شاه جوان منصوب میشود تا تغییرات اساسی را آغاز کند.
امیرکبیر در امر حکومتداری برآمده از تفکری است که مکتب تبریز نامیده میشود و سردمداران آن قائم مقام و عباس میرزای ولیعهد هستند و وجه تسمیه این مکتب به این علت است که تبریز به مرکز استقرار ولیعهد و همچنین بر سر راه اروپا و در نتیجه محل بسیاری از اتفاقات بزرگ و کوچک بوده است
این انتصاب، انتصابی عادی و مثل سنوات گذشته نیست چرا که امیرکبیر عنان تمامی اختیارات را در دست میگیرد به طوری که شاه در نامهای به او میگوید: «جناب امیرنظام، ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب و بدی که اتفاق میافتد میدانیم. همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اعتماد و وثوق داریم و به جز شما به هیچ شخص دیگری چنین اعتقادی نداریم و به همین جهت این دستخط را نوشتیم.»
از محتوای این نامه مشخص است که امیرکبیر مسئولیت و اختیارات اجرایی را به طور کامل در در دست میگیرد و میدان برای عملی کردن ایدههای او باز است به همین جهت شاید بتوان گفت: با وجود شاه نوجوان و شخصیت امیر، او مقتدرترین صدر اعظم در تمام طول سلطنت سلسله قاجاریه است هر چند که راهگشاییها و اقدامات او دشمن بسیار تراشید تا منجر به عزل و نهایتا قتلش شد.
اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاری اولین اقدام امیرکبیر
به گفته فریدون آدمیت اولین اقدام امیر پس از رسیدن به مقام صدارت، اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاریای بود که در حکومت قاجار وجود داشت کاری که به در بدو ورود، برای امیر دشمنهای زیادی ایجاد کرد به طوری که در حدود سه چهار ماهه اول حکومت امیر، علیه جان او توطئه شد که در نهایت با تعطیلی بازار و دفاع جانانه مردم از امیر، او از این توطئه ترور، جان سالم به در برد.
اصلاح نظام مالی امیر بسیار گسترده و در عین حال دقیق بود به گونهای که حتی به کاهش حقوق ماهانه شخص شاه انجامید و این روندتا کاهش حقوق یک نوکر جزئی هم ادامه یافت و به سبب قدرت سیاسی منحصر به فردی که امیر داشت توانست در آن موفقیت ویژهای کسب کند.
به گفته فریدون آدمیت اولین اقدام امیر پس از رسیدن به مقام صدارت، اصلاح نظام مالی و مبارزه با فساد ساختاریای بود که در حکومت قاجار وجود داشت کاری که به در بدو ورود، برای امیر دشمنهای زیادی ایجاد کرد
وقتی که امیر بر روی کار آمد، نظام مالی و اقتصادی ایران بسیار بحرانزده و مریض بود چرا که بعد از قائم مقام فراهانی، روند بذل و بخششهای بیهوده و مستمریهای سرسام آور به اشخاص، خزانه را خالی و کشور را بدهکار کرده بود.
روش میرزا تقی خان به تاسی از استادش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود چرا که قائم مقام نیز در دوران صدارت خود وضع مالیه را نظمی کلی داد و برای شاه و دربار حقوق ثابت و محدود تعیین کرد و از میزان بسیاری از مستمریها کاست.
دولت سرباز میخواهد دعاگو نمیخواهد
این جمله منسوب به قائم مقام که «دولت سرباز میخواهد دعاگو نمیخواهد» نشانگر وجهه نظر عمومی اوست نسبت به مخارج دولتی و مخالفت او با تبذیرهای بسیاری که صورت میگرفت.
با این حال پس از قائم مقام وضع مالی ایران دوباره دچار بحران گشت؛ روز به روز از میزان درآمد کاسته میشد و بر مخارج افزوده میشد؛ بخشش و مستمریهای گزاف و دادن تیول و سیورغال همچنان ادامه یافت و دامنه عدم تعادل اقتصادی را گستردهتر میکرد، به طوری که کار به جایی کشیده شد که نقل است که در زمان حاج میرزا آقاسی هر سال دو کرور بر مخارج اضافه میشد. پول نقد خزانه خاص حقوق درباریان، افراد خاندان سلطنت و مستمری روحانیان بود در حالی که برای پرداخت مطالبات دیگران براتهای بی اعتبار یا کم اعتبار در وجه حکام ولایات صادر میشد و حکمت آن این بود که دولت طلبکاران را از سر خود باز کند و به گفته فریدون آدمیت، تنها کسانی میتوانستند براتها را وصول کنند که زور داشتند و روند به گونهای شد که براتهای دولتی بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از بهای اصلی، در ولایات خرید و فروش میشد و با براتهای نکول شده دست مردم، قرض دولت برف انبار شد و کسی به فکر چاره نبود.
امیرکبیر وارث چه وضعیتی بود؟
بحران به همین جا ختم نمیشد و به دلیل آن که نظارتی وجود نداشت مبدا و مقصد بسیاری از وجوه پرداختی دولت معلوم نبود و اگر بود نیز به مقصد نمیرسید؛ برای مثال محمدحسن خان، حاکم عراق از طرف حاج میرزا آقاسی همه ساله صورت لشکر را به تهران میفرستاد، اما به سربازان نم پس نمیداد و به زور از آنان قبض رسید دریافت میکرد.
از طرفی مالیاتها که بخش قابل توجهی از درآمدهای دولت بود به طور کامل وصول نمیشد یا حتی از برخی ولایات مالیات نمیرسید، اما در زمان میرزا تقی خان ورق برگشت به طوری که وزیر مختار انگلیس در زمان صدارت میرزا تقی خان مینویسد: «منطقه فارس هیچوقت مثل حالا تحت فرمان دولت مرکزی نبوده است و از زمانی که در خاطر هست خوانی محلی آنجا مالیاتی به دولت نمیدادند، اما اکنون از آنان مالیات گرفته میشود. ”
کاردار انگلیس: شکست میرزا تقی خان در برانداختن این دشواریها حتمی است
امیرکبیر وارث چنین وضعیتی بود و از بدو کار با مشکلات گسترده و نهادینه شدهای روبه رو بود. به طوری که فرانت، کاردار انگلیس در اینباره مینویسد: «خزانه خالی است؛ همه پول نقد موجود در خزانه ۳۰۰ هزار تومان (۱۵۰ هزار لیره) است. یقین دارم که امیرنظام قصدش این است که همت خود را برای احیای ایران به کار ببرد و اگر پول کافی در خزانه بود بر موانعی که ثبات دولت ایران را تهدید میکند فائق میآمد و به نظرم شکست میرزا تقی خان در برانداختن این دشواریها حتمی است».
همچنین ربرت واتسون مینویسد: «شاید هیچ متخصص مالی هیچوقت گرفتار وضع ناهنجاری که امیر با آن مواجه شده است، رو به رو نشده است.»
با این حال خود فرانت مینویسد: «امیرنظام سخت مشغول اصلاح خطاکاریهای زمان محمد شاه است». امیر که خود دیوانی بود و در امر استیفا سررشته داشت در چهار ماهه اول صدارت به اصلاح همه جانبه و گسترده نظام مالی پرداخت و این سخن خود امیر است که «پیش از هرچیز به اصلاح نظام مالیه خواهم پرداخت. میزان خرج دولت یک میلیون تومان (۵۰۰هزار لیره) بیشتر از عایدی آن است. باید از مواجب و مستمری کاست؛ به علاوه ۱۰ درصد بر مالیات افزود؛ گمرکات که تاکنون در اجاره افراد بوده باید تحت اداره دولت بیاید؛ هر ولایتی باید پیشکار مالیه داشته باشد که مسئول دیوان استیفا باشد و مستقل از حکومت آنجا؛ و ۶۰۰ هزار تومان مستمری که حاج میرزا آقاسی در حق دوستان ماکوئی خود برقرار نموده باید یکسره قطع شود.»
فرانت مینویسد: «امیرنظام سخت مشغول اصلاح خطاکاریهای زمان محمد شاه است». امیر که خود دیوانی بود و در امر استیفا سررشته داشت در چهار ماهه اول صدارت به اصلاح همه جانبه و گسترده نظام مالی پرداخت و این سخن خود امیر است که «پیش از هرچیز به اصلاح نظام مالیه خواهم پرداخت
گرفتاری دیگر مسئله براتهای نکول شده بود و بدهی گزافی که از این راه بر عهده خزانه بود و امیر در اینباره دو راه داشت یا اینکه همه را معتبر بداند که پرداخت آن در توان خزانه نبود و یا همه را یکسره بی اعتبار بداند که به منزله اعلام ورشکستگی دولت بود و آن را به طور کلی از اعتبار میانداخت، اما راهی که امیر برگزید این بود که دستور داد همه براتها مورد رسیدگی قرار گیرد و آنها را که درست بود، بدهی حقیقی دولت بشمارند و پرداخت تدریجی آنها را قبول کنند و براتهایی که صورت بخشش و انعام و خاصه خرجهای فراوان حکومت میرزآقاسی را داشت به طور کلی پس زد.
وقتی امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را هم کاهش داد
سیاست مالی امیر بر دو پایه اصلی استوار قرار داشت: یکی کاستن خرج دولت و دیگر افزایش عایدات و درآمدها. در مورد کاهش مخارج دولت، امیر در بدو ورود اقدامی گسترده برای کاهش حقوقها انجام داد به طوری که حتی حقوق شاه را هم کاهش داد. به طوری که ناصرالدین شاه در دستنوشتهای مینویسد: سهراب خان پولی که برای جیب ما معین شده است، ماهی دو هزار تومان است. امروز جناب امیرنظام میگفت: معین کردم و به سهراب خان داده ام البته از اول ثور تا آخر سال؛ ماه به ماه دو هزار تومان را به حضور بیاورید فی جمادی الاول۱۲۶۶. ” این در حالی بود که حقوق سالیانه محمد شاه کمتر از ۶۰ هزار تومان نبود.
برای تعدیل دخل و خرج کشور، هیاتی از مستوفیان را تحت نظر میرزا یوسف مستوفی الممالک گماشت که صورت درستی از بودجه مملکت را تنظیم کنند. این هیات میزان کمبودی عایدات نسبت به مخارج را یک میلیون تومان بر آورد کرد و امیر که خود در فن استیفا تخصص داشت، بر اساس تصمیمی قاطع و دلیرانه از حقوق تمام کسانی که از خزانه دولت مواجب یا مقرری داشتند، به تناسب کاست.
شرح خواندنی از اقدام امیر در صدرالتواریخ
شرحی که از این اقدام امیر در صدرالتواریخ آمده خواندنی است: «میرزا تقی خان اولین کاری که کرد از مواجب جمیع مردم کاست و برای هر یک شش ماهه مواجب منظور نمود و شش ماه دیگر را باز گرفت و در این خصوص فرمانها به مردم داد که هنوز آن فرمانها موجود است. حقوق جمیع علما را کسر کرد و نصف سال منظور نمود. شاهزادگان عظام و وزرای فخام نتوانستند کاری از پیش ببرند. حال همه کس یکسان بود. اگرچه میرزا تقی خان امیرنظام مواجب مردم را کسر کرد، ولی کسر او بهتر از زیادی و افزودن دیگران بود به جهت آنکه در عهد شاه مرحوم «محمدشاه قاجار» و صدارت حاجی میرزا آقاسی اسم مواجب زیاد و رسم آن کم بلکه هیچ بود، مثلا به شخصی ۱۰ هزار تومان مواجب میدادند، ولی چون وصول نمیشد صاحب آن مجبور بود آن برات را به هزار تومان بفروشد و به ازای آن هزار تومان هم اسباب خرازی فرنگ بگیرد لکن میرزا تقی خان اگرچه کسر کرد، ولی هرقدر که مواجب داده میشد به سهولت به حیطه وصول میرسید.»
طبیعی است که این اقدام از همان ابتدا دشمنان بسیاری برای امیرکبیر ایجاد کرد به طوری که در چهارماهه اول حکومت وی، شورش سربازان به قصد ترور امیر کبیر اتفاق افتاد که با دفاع مردم و بازاریان امیر از ترور نجات یافت. وزیر مختار انگلیس در اینباره مینویسد: «با عمل بی پرواغی خود در کم کردن حقوق افراد همه را دشمن خود ساخته است. البته این تصمیمی بود لازم، اما عاقلانه این بود که در کاستن آنها تبعیضی قائل میشد و این آزمایش ناگوار را به زمانی دیگر موکول میساخت که حکومت پایه استواری یافته بود.»
ماده دوم برنامه تعدیل دخل و خرج کشور، راجع به مستمری و تیول بود. در دفتر مستمریهای بی حساب تیول تجدیدنظر کلی کرد؛ از مستمریها کاست و در مواردی آنها را قطع کرد. تیول را محدود ساخت و یا یکسره ضبط دیوان کرد. مقرر کرد که صاحبان تیول باید مالیاتهای پس افتاده را بدهند و گرنه تیولشان جزو خالصجات دولتی در خواهد آمد.
قطع امتیاز شیلات دریای خزر از دست روسها
از ابتکارات خوب امیر؛ تفکیک امر استیفای ولایات از حکومت بود که شخص حاکم و وزیر در امر مالیات دخل و تصرف ناموجه نداشته باشد؛ در این باره قانونی وضع کرد که مسئولیت مالیات و محسبات را مستوفی هر ولایت به عهده داشت و رسیدگی به عمران تیول نیز به عهده او بود. دیگر اینکه امیر گمرک را بر قانون تازهای نهاد. یعنی تا آن زمان که گمرک کشور در اجاره افراد بود، اما پس از امیر گمرکات تحت نظارت مستقیم دولت در آمدند. همچنین امیر شیلات دریای خزر را از اجاره اتباع روس خارج کرد و به اجاره اتباع ایران در آورد.
همچنین امیر بر توسعه صنعت، کشاورزی و تجارت همت گماشت که شرح آن مفصل است و در افزایش میزان درآمد دولت موقر واقع شد.
مجموع اقدامات امیر ناظر بود بر جلوگیری از تبذیرها و بذل و بخششهای فراوان و بی دلیلی که تا قبل از او رواج داشت و تمام تمرکز امیر ناظر بر متعادل کردن نظام مالی کشور در دوره چهار ماهه اول حکوت وی بود و تاریخ نشانگر آن است که امیر در ایجاد این نظم موفق بود هرچند باعث ازدیاد دشمنان او و در نهایت به مرگ او منجر شد
مجموع اقدامات امیر ناظر بود بر جلوگیری از تبذیرها و بذل و بخششهای فراوان و بی دلیلی که تا قبل از او رواج داشت و تمام تمرکز امیر ناظر بر متعادل کردن نظام مالی کشور در دوره چهار ماهه اول حکوت وی بود و تاریخ نشانگر آن است که امیر در ایجاد این نظم موفق بود هرچند باعث ازدیاد دشمنان او و در نهایت به مرگ او منجر شد.
این نشانگر آن است که امیر بی هیچ تعارف و ملاحظه کمر همت بر نابودی فساد ساختاری که در حکومت قاجار وجود داشت بسته بود. سیاستی که منابع کشور را هدر نمیداد و سعی در مدیریت صحیح و منطقی حجم اموال در مملکت داشت و در این مورد نیز برای احدی تبعیض قائل نبود و در عین تمام این سخت گیریها اصلاحات مالی او به نفع بسیاری از اقشار جامعه بود برای مثال امیر زیاده رویهای محصلین مالیات در کشور را برانداخت و رسم ستمکارانه «سیوریسات» سپاهیان که موجب پریشانی روستاییان شده بود را لغو کرد که خود این امر باعث رونق کشاورزی شد. طوری که وزیر مختار انگلیس مینویسد: «میرزا تقی خان میخواهد طبقه دهقان را از ستمگریهای ادوار گذشته آزاد گرداند».