رویداد۲۴ دونالد ترامپ روز ۱۹ دسامبر یعنی کمتر از دو هفته قبل طی توییتی عنوان کرد آمریکا نمیخواهد پلیس خاورمیانه باشد و داعش دشمن سوریه، ایران و روسیه است و آنها باید با آن مقابله کنند.
بر اساس گفتههای ترامپ، نیروهای نظامی قرار است طی چند ماه آینده از سوریه خارج شوند؛ البته ساعاتی بعد از این اتفاق همچنین اعلام شد نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان نیز خارج خواهند شد.
این اتفاق موجب واکنشهای بسیاری در بین مقامات سیاسی کشورهای مختلف و در رسانههای جهان شد. به خصوص این که جان بولتون چند وقت قبل اعلام کرده بود هدف از استقرار نیروهای آمریکا در سوریه تنها نابودی داعش نبوده، بلکه محدودسازی قدرت منطقهای ایران بوده و به همین دلیل آمریکا فعلا سوریه را ترک نخواهد کرد.
اما عکسالعمل غالب در بین سیاستمداران آمریکایی ابزار نگرانی از سرانجام جنگ سوریه و اشتباه بودن تصمیم ترامپ بود. اکثریت رسانههای جهان نیز ترکیه، سوریه، ایران و روسیه را برندههای خروج آمریکا از جنگ سوریه معرفی کردند. در مقابل نیز از رژیم صهیونیستی، کردها و برخی کشورهای عربی مانند عربستان و امارات به عنوان بازندههای اصلی این تصمیم نام برده اند.
برخی نیز عنوان کردند خروج حدود ۲یا ۳ هزار نیروی آمریکایی در سوریه موجب نمیشود قدرت تاثیرگذاری آمریکا بر تحولات سوریه از وضعیتی که در حال حاضر وجود دارد آن چنان کاهش یابد و از این رو نباید زیاد بر روی این موضوع مانور داد. با این وجود تصمیم دونالد ترامپ تاکنون بدون تبعات نیز نبوده و منجر به استعفای جیمز متیس، وزیر دفاع و برت مکگورک، نماینده ویژه رئیس جمهور آمریکا در ائتلاف جهانی برای شکست داعش شده است؛ البته بحث کناره گیری یا کنار گذاشتن متیس از چند ماه بعد از آغاز به کار دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور بارها مطرح شده بود تا اینکه این بار به واقعیت پیوست.
اما در این بین از زمان اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، تحلیل هایی نیز عنوان شده که این تصمیم حاصل یک معامله پشت پرده بین ترکیه، روسیه، رژیم صهیونیستی با دونالد ترامپ است تا در نهایت منجر به حفظ بشار اسد، برقرار شدن ارتباطات کشورهای عربی با دمشق و در مقابل توافق بر روی محدود کردن نقش ایران به عنوان یک قدرت منطقهای است. حتی فراتر از این موضوع عنوان شد دولت ترامپ در تلاش است تا با تجمع نیروهای آمریکایی در عراق، زمینه تمرکز بیشتر بر روی ایران را فراهم آورد.
در راستای تقویت این فرضیه به ورود همزمان «ناو هواپیمابر یواساس جان سیاستنیس» به خلیج فارس و بازدید ترامپ از نیروهای نظامی آمریکا در عراق اشاره میشود؛ همچنین برخی تعقیب ناو نظامی آمریکا توسط قایقهای تندروهای سپاه را نیز حامل پیامی مبنی بر اعلام آمادگی ایران برای مقابله با هر گونه تهدید و خطر تفسیر کرده اند.
اما این فرضیهها و احتمالات تا چه اندازه با واقعیت ها مرتبط و همخوان است؟ آیا این اقدامات را میتوان به عنوان نشانههایی از وقوع یک اتفاق بزرگتر دانست؟
در مقابل این ادعاها میتوان شواهد و قرائن بسیار منسجمتری حاکی از بعید بودن رخ دادن چنین اتفاقی نیز بیان کرد. مثلا میتوان به سیاست انزواطلبی بدلیل کاهش هزینهها، تاکید بر روحیه تاجرمابانه و منفعت طلبانه دونالد ترامپ اشاره کرد؛ همچنین در حال حاضر ایران به لحاظ قدرت منطقهای در اوج قرار دارد و واشنگتن هیچ وقت نمیتواند دست به قماری بزند که سرانجام آن از پیش مشخص نباشد.
فراموش نشود هدف آغاز جنگ سوریه، سرنگونی دولت دمشق برای خروج این کشور از محور مقاومت بود که با پذیرش بشار اسد و حفظ سیستم سیاسی این هدف عملاً با شکست سنگینی مواجه شده است. البته بدون شک اگر آمریکاییها قدرت دشمنان خود را آن گونه برآورد کند که توانایی ضربه زدن به آن را دارا باشند از انجام هیچ اقدامی کوتاهی نخواهند کرد.
بر این اساس باید گفت با توجه به تشدید تقابل ایران و آمریکا و عدم پذیرش خواسته های ۱۲ گانه واشنگتن، احتمالاً تلاش کاخ سفید نه راه اندازی جنگ بلکه توطئه برای تحریک داخلی و تمرکز بر فعال نمودن شکافهای اقتصادی، سیاسی، قومی و ... جهت راه اندازی کشمکشهای داخلی است.
اگر چنین اقدامی با موفقیت همراه بود آن موقع نئوکانهای جنگ طلب میتوانند ترامپ را ترغیب کنند به هزینه برخی کشورهای منطقه تکههای و قطعات دیگر پازل نیز اجرایی شود. بنا بر این ضروت رفع مشکلات اقتصادی، توجه به اقشار ضعیف جامعه و برخورد با هر گونه تحریک اقوام بیش از پیش ضروری و لازم به نظر میرسد.
منبع: الف