واکنش ها به دیدار فائزه هاشمی با فریبا کمال آبادی

لا اکراه فی الدین- امان ازسیاست وتمامیت خواهی وجمودفکری که هروقت دیگران را در راستای اندیشه خود ندید بدانجامیرسد که حتی انسانها را کافرو نجس بداند؟!آیا داعش غیرازاین می اندیشد.

بنی آدم اعضای یک پبکرند که در آفریش زیک گوهرند

پیامبر بهای ها کیه؟.معجزش چیه؟یه کم مطلعه کنید ببیند آیا بهایی ها گافر هستن یا نیستن؟بعد اگر اسلام قبول دارید وبه کافر بودن بهایی ها رسیدید در معنای کافر دقت کنید ببینید کافر چقدر ارزش دارد؟آیا حیوانات ارزششان بیشتر است یا کافر؟اونوقت ببینید آیا بهایی جماعت قابل دفاع هست؟

بها الله در غذای میرزا یحیی صبح ازل سم میریخت که او را بکشد و صبح ازل در غذای بها سم میریخت.باب وصی خودش را صبح ازل قرار داده بود اما برادرش بها شد پیغمبر .بها میرزا محمد علی را وصی خودش قرار داد اما برادر کوچک تر به زور او را پایین آورد و شد عبدالبها و پیغمبر.باب شیرازی هم که حشیش میکشید و میرفت به منبر.کتب بیان و اقدس و ایقان آسمانی هستند که بالغ بر ۲۰۰ غلط املایی در آن است.چگونه میشود؟؟این دیانت که از بیخ ایراد است .فائزه هاشمی هم که ... پس من ایرانی چه لزومی دارد که به این دیدار و خبر حساس شوم و برایش وقت بگذارم؟؟آیا اگر حاکمیت و دستگاه امنیتی نمیخاست این دیدار میتوانست انجام شود ؟؟؟؟؟دوست من بیدار شو.

به نام خالق هستی
نخستین و مهمترین انحراف و گناه این فرقه ضاله عدم اعتقاد به خاتمیت نیوت رسول الله(ص) است، که خود نتیجه های متعددی چون، نعوذ بالله؛ دروغ پنداری آیات الهی و کذاب شمردن ائمه اطهار علیهم السلام را به دنبال دارد..
ائمه معصوم(علیهم السلام) همواره بر خاتمیت رسالت نبوی تاکید می نمودند...
رویکرد اتخاذی فرقه ضاله بهائیت چیزی جز منحرف خواندن تمام مسلمانان نیست
این فرقه ضاله ضمن توجه و درک عمیق تاثیر اخلاق و رفتارهای اجتماعی بر رویکردهای فکری جوامع بشری، با پیگیری سخنان پوپولیستی، فازهای تبلیغاتی خود را دنبال می کنند.
مراقب باشیم
ان شاء الله خداوند متعال همه ما را به راه راست رهنمون سازد

خانم فائزه هاشمی درباره دیدار با خانم«فریبا کمال آبادی»می‌گوید: «رفتن من به زندان باعث شد با یکسری افراد در آنجا همبند شوم و آن‌ها را از نزدیک بشناسم. ارتباط من با فریبا یا دیگران ارتباط دوستانه‌ای است که در زندان به وجود آمده و خود جمهوری اسلامی باعث به‌وجود آمدن این ارتباط شده و نگاه من به این موضوع نگاه حقوق بشری است که آن‌ها هم باید مثل شهروندان دیگر، از حقوق اولیه شهروندی برخوردار باشند که متاسفانه از کمترین حقوق برخوردار نیستند. نگاه من به موضوع بهایی‌ها موضوع حقوق‌بشر است و اینکه حالا من مسلمانم و آن‌ها بهایی هستند یا اینکه اصلاً کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحث‌ها نیست. موضوع حقوق بشر است و اینکه به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیه‌شان برخوردار نیستند، از جمله بهایی‌ها و این خوب نیست. اسلام هم با این تبعیض موافق نیست. ما احادیث و آیات فراوانی در این‌باره داریم. توصیه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را داریم که می‌گوید حقوق آن‌هایی که در دین با تو مشترک نیستند هم باید رعایت شود. این رفتار، رفتار اسلامی نیست که متاسفانه ما در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم.»

من حالا بهاییت رو که ابدا قبول ندارم. اما ایا خداوند این حق رو برای ما روا داشته که به دیگران بگیم به چه چیز باید اعتقاد داشته باشند و به چه چیز نه و اگر نپذیرفتند با انان برخورد کنیم و زندگیشان را با سختی و مرارت همراه کنیم؟ اعتقاد یک امر قلبی و ذهنی است و با سیلی به صورت نمیشه ان را تغییر داد. تنها راه مشروع اینه که اعتقادات خود را عرضه کنیم و اجازه بدیم دیگران خود انتخاب کنند. این راه پیامبران بود. کدام پیامبر با شلاق اومد؟ پیامبران با کتاب اودند. راه پیامبران عرضه اعتقادات بود که چون با عقل سازگاری داشتند مورد پذیرش قرار میگرفتند. بهایی ها هم هر چقدر هم اعتقاداتشون غیر عقلانی باشه تا وقتی تابع قوانین کشور ما باشند حق برخورد و محدود سازی و مجازات آنان را نداریم. فقط میتونیم از خدا بخواهیم هم اونها را و هم ما رو به راه راست هدایت کنه.